شهادت امام كاظم (ع)

(بسم الله الرحمن الرحیم)
یحیی بن خالد كه نگران شده بود، نزد هارون رفت و با عذرخواهی از عمل فضل، خود خواسته هارون را كه به شهادت رساندن امام بود، به دست سِندی بن شاهك انجام داد.[1] روایات چندی در این كه یحیی بن خالد عامل به شهادت رساندن امام بوده در دست است. به نقل ابوالفرج و دیگران، او به صورت ظاهر برای كار دیگری، ولی در واقع برای به شهادت رساندن آن حضرت به بغداد رفت. این پنهانكاری او حكایت از آن دارد كه وی بر آن نبوده تا مسؤولیت این اقدام را بپذیرد زیرا پیش از این دشمنی خود را در جریان هشام بن حكم با امام كاظم - علیه السّلام - نشان داده بود.


 در این صورت این سخن كه او در باطن به امام اعتقاد داشته نباید درست باشد. در روایتی از امام رضا - علیه السّلام - آمده كه به آن حضرت عرض شد: آیا یحیی بن خالد پدرتان را مسموم كرد؟ امام آن را تأیید فرمود.[2] این مطلب در روایات دیگری نیز آمده است.[3] در اصلِ شهادت امام، بر حسب گواهی بیشتر مورّخان تردیدی وجود ندارد اما از آنجا كه شهادت امام مخفیانه صورت گرفته و حاكمان عباسی فریبكارانه به مردم اعلام كردند كه آن حضرت به مرگ طبیعی از دنیا رفته، برخی از مورخان تحت تأثیر قرار گرفته و در كتابهای خود مرگ آن حضرت را طبیعی گزارش كرده اند. برخی از اینان، خبر شهادت را با عبارت «چنین گفته شده» آورده اند.[4]
درباره كیفیت شهادت امام سه روایت مختلف نقل شده است:
1. شهادت آن حضرت در پی مسموم كردن امام صورت گرفته است. این در روایتی از امام رضا - علیه السّلام - آمده است. همینطور در روایات دیگری كه یحیی بن خالد را به قتل آن حضرت متهم می كند، این نكته آمده است.
2. در نقلی آمده است كه آن حضرت را در فرشی پیچانده و چنان فشار داده اند كه حضرت به شهادت رسیده است.[5]
3. روایت دیگر آن است كه مستوفی نقل كرده: شیعه گویند به فرمان هارون الرشید سرب گداخته در حلق او ریختند.[6]
در این باره روایتی كه بیش از همه شهرت دارد، مسموم ساختن امام است. پس از شهادت امام، جسد مبارك آن حضرت را به دو دلیل در معرض دید خواص اهل بغداد و عموم قرار دادند:
الف: بنا به نوشته اربلی، سِندی بن شاهك، فقها و وجوه اهل بغداد را كه هیثم بن عدی نیز در میان آنها دیده می شد، بر سر جسد مبارك امام آورد تا ببینند زخم و جراحت و یا آثار خفگی در بدن آن حضرت وجود ندارد و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.
ب: از آنجا كه برخی از شیعیان معتقد به مهدویت آن حضرت بودند و یا احتمال داشت اعتقاد به مهدویت او پیدا كنند، جسد امام را روی پل بغداد بر زمین نهادند و یحیی بن خالد دستور داد تا فریاد زنند: این موسی بن جعفر است كه رافضه معتقدند او نمرده است، پس از آن مردم آمده و او را در حالی كه از دنیا رفته بود نگاه كردند. آنگاه جنازه را در «باب التین» بغداد در مقبره قریشی ها دفن كردند.[7]
تاریخ شهادت امام بنا به نقل شیخ صدوق 25 رجب 183 بنا به نقل شیخ مفید 24 رجب و در نقل مستوفی، روز جمعه 14 صفر بوده است.

  • [1] . مقاتل الطالبین، ص 336.
  • [2] . رجال كشی، ص 503.
  • [3] . دلائل الامامه، ص 147.
  • [4] . نك: وفیات الاعیان، ج 5، ص 310؛ عمده الطالب، ص 196.
  • [5] . مقاتل الطالبین، ص 336.
  • [6] . تاریخ گزیده، ص 204.
  • [7] . كشف الغمه، ج 2، ص 234.
  • رسول جعفريان - حيات فكري و سياسي امام شيعه (ع)، ص404

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:14 خرداد 1392 - 14:54

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد