برتری امام علی عليه السلام بر صحابه

(بسم الله الرحمن الرحیم)

برتري امام امير المومنين علي ـ عليه السلام ـ به چند طريق قابل اثبات است که به اختصار برخي را ذکر مي کنيم:
1. برتري اميرمومنان را مي توان از سابقه اسلام آن حضرت و سابقه جهادي آن حضرت در کنار رسول خدا و وفايش نسبت به پيامبر فهميد که اين کار با مراجعه به تاريخ و منابع تاريخي امکان پذير است که به برخي از آن ها ذيلاً مي پردازيم.
2. جايگاه امير مومنان در نزد پيامبر را مي توان از زبان پيامبر و با توجه به رواياتي که در منابع اهل سنت و شيعه گرد آمده است شناخت. مثلا علماي اهل سنت و شيعه به اتفاق گفته اند که علي افضل صحابه و اعلم صحابه و اقضي الصحابه بوده است.
3. سومين راه شناخت برتري امير مومنان نسبت به ديگران مراجعه به آيات قرآن است که چه مقدار از آيات قرآن در شأن آن حضرت نازل شده است[1] چنان که بلاذري در انساب الاشراف به اين حقيقت اعتراف کرده و برخي از خلفا به آن اعتراف کرده اند.[2]
و ابن عبد البر در کتاب الاستيعاب گفته است، که پيامبر فرمود: علي اقضي امتي[3] علي عادل ترين و عالم ترين به علم قضاوت در ميان امت من است.
و اين روايت را نقل کرده: انا مدينه العلم و علي باب ها فمن اراد العلم فلياتها من بابها»[4]
من شهر علم هستم و علي باب آن هر کس اراده کند علم بياموزد بايد از طريق علي بياموزد و از طريق او بيابد. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: راه رسيدن به خود و علوم الهي را و علوم وحي را به علي مشروط کرده است. این خود بهترين دليل بر فضل و برتري علي است اگر تنها درباره برتري علي اين روايت را که اهل سنت نقل کرده اند داشته باشيم کفايت مي کند. روايت ديگر که اهل سنت نقل کرده اند و دليل بر برتري امير مومنان نسبت به ديگران و نشان دهنده جايگاه علي در اسلام و در پيش پيامبر بوده اين روايت است «انت مني بمنزله هارون من موسي» بر اساس آيات قرآن ، موسي از پيامبران بزرگ و يکي از پيامبران اولوالعزم است و هارون برادرش وصي و جانشين موسي بود در ميان قومش، پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ براي نشان دادن جايگاه علي به اين اصل استناد کرد و او را هم چون هارون به موسي ياد کرده که در قرآن نيز ذکر گرديده و اهل سنت نيز علي رغم سانسور هاي فراوان ناچار از ذکر آن شده اند.[5] ابن عبد الله مي گويد اين يکي از رواياتي است که در صحت آن هيچ شکي وجود ندارد که از چندين طريق به دست ما رسيده و متواتر است.[6]
بر اساس اعتراف علماي اهل سنت، علي داراي فضائلي است که ديگران از آن محرومند علي قبل از همه مسلمان شده و در ده سالگي به پيامبر ايمان آورده و در کنار پيامبر تربيت شده «فربي في حجر النبي ـ و شهد معه المشاهد...».[7]
امام احمد حنبل، رهبر و پيشواي حنبلي ها گفته است: «لم ينقل لاحد من الصحابه به ما نقل لعلي» آن چه از فضايل درباره علي نقل شده درباره هيچ يک از صحابه نقل نشده است با اين که بني اميه با آن حضرت دشمني شديد داشتند.[8]
ابن حجر از ترمذي نقل کرده که معاويه به سعد وقاص گفت چرا تو از بدگويي به علي (ابو تراب) خودداري مي کني، گفت به چند علت، اگر فضائلي را که علي داشت من يکي از آن ها را داشتم از بهترين مواهب برخوردار بودم پيامبر به علي گفت به جاي من در مدينه باش علي کراهت داشت به جنگ تبوک نرود پيامبر فرمود آيا دوست نداري که به جاي من باشي مثل هارون که به جاي موسي جانشين بود. در روز خيبر نيز پيامبر گفت فردا پرچم را به دست کسي خواهم داد که خداوند و پيامبرش او را دوست دارند و خداوند و پيامبر را او دوست مي دارد همه منتظر بودند که بدانند او کيست! ناگاه پيامبر علي را ندا کرد و پرچم را به او داد و او خيبر را فتح کرد.[9] و اين آيه در شان علي و فرزندان و همسرش نازل شد.[10] اين مطالب را در اکثر مطالب اهل سنت مي توان يافت که درباره فضايل امير مومنان نوشته اند با اين که با سانسور و حذف و انتخاب نوشته اند، اما از برخي مسائل نتوانسته اند چشم پوشي کنند.[11] درباره رفتن به تبوک پيامبر به استخلاف علي تصريح و چنين فرمود: چنان که هارون پس از موسي خليفه شد تو پس از من خليفه هستي و جانشين من در نبود من هستي.[12] با اين که اهل سنت تمام اين فضايل علي را مي دانستند ولي با همه ي اين مسائل از اطاعت پيامبر و اعتقاد به جانشيني علي و غاصب بودن ديگران طفره رفته اند.
ابن اثير در اثرش که در ميان اهل سنت اعتبار دارد بابي دارد با عنوان «ياد قسمتي از فضايل امير مومنان علي ـ عليه السلام ـ» که در آن به حديث منزلت و واقعه غدير اشاره کرده که پيامبر در آخرين حج خود علي را به عنوان مولي و ولي تمام مومنان معرفي کرد.[13]
وي در همين کتاب نوشته، تمام درهاي مردم که به مسجد باز مي شد بر اساس وحي بسته شد غير از در علي بن ابي طالب و پيامبر.[14]
و بر اساس همين منابع اهل سنت، پيامبر بارها درباره علي فرمود: «اعلم الناس بعدي علي بن ابي طالب» داناترين مردم پس از من علي است. و به دخترش درباره علي فرمود: «آيا راضي نيستي که ترا به همسري کسي در مي آورم که در امت من در قبول اسلام پيشگام ترين و از نظر علم دانا ترين و عالم ترين و از نظر بردباري حليم ترين است...»[15] در روايتي که اهل سنت از عايشه نقل کرده که پيامبر درباره علي فرموده: «ياد علي عبادت است و علي باب (در) علم من است و بيان کننده قرآن در ميان امت من، دوستي علي ايمان است و دشمني با او نفاق»[16] بر اساس همين روايت، معيار ايمان، علي است. آيا براي برتري علي از ديگر صحابه يعني کافي نيست که دوستي او نشانه ايمان باشد. و دشمني او نشانه نفاق.
در طبقات ابن سعد نيز که کتابي است کهن، صفحاتي درباره فضايل و برتري علي وجود دارد.[17] مي توانيد با مراجعه به اين آثار که همه آن ها را اهل سنت نوشته اند به برتري علي ـ عليه السلام ـ برسيد.
4. راه ديگر درباره معرفت به برتري امير مومنان نسبت به ديگر صحابه استناد به کلام صحابه و خلفا و ديگران است. براي نمونه به اقوال سعد وقاص اشاره شد که با معاويه بر سر برتري علي نزاع کرد.[18] يا نمونه ديگر اعترافات عمر خليفه دوم درباره برتري امير مومنان که با جملاتي نظير «علي اقضانا» علي قاضي ترين ما و يا لولا علي لهلک عمر، اگر علي نبود عمر هلاک مي شد. که عمر در مسائل مختلف در زمان خلافت، قضاوت نادرست مي کرد تا حکم نادرست مي داد، و يا اصلا پاسخ نداشت از علي ـ عليه السلام ـ کمک مي خواست.[19]
5. راه ديگر اثبات برتري امير مومنان به ديگران مطالعه آثار و گفتار و سيره آن حضرت است براي نمونه نهج البلاغه کتابي است که حتي غير مسلمانان و مسيحيان با مطالعه آن درباره عظمت علمي و برتري انساني امير مومنان سر تسليم و تعظيم فرود آورده اند و خاضعانه در برابر تاريخ و ديدگان انسان ها ندا در داده اند که اي هستي آيا مي شود تمام نيروهايت را بکار بگيري و انساني هم چون علي بياوري که بشريت از عدالت او سيراب شوند.
6. درباره برتري آن حضرت مي توانيد مراجعه کنيد به تفاسير آياتي که در شأن آن حضرت نازل شده و علامه حلي آن ها را در کتاب کشف اليقين في فضائل امير المومنين جمع آوري نموده و از اهل سنت نقل کرده است.
راه هاي ديگر نيز وجود دارد که با مطالعه در آثار مي توان به آنها رسيد که در اين جا بيشتر از اين ميسر نمي باشد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ الامام علي في آراء الخلفا، شيخ مهدي فقيه ايماني.
2ـ الغدير، علامه اميني.
3ـ عبقات الانوار، ميرحامد هندي.
4ـ نهج الحق و کشف الصدق امير مومنان.
5ـ کشف اليقين في فضائل اميرالمؤمنين.



پی نوشت ها:
[1]. بلاذري، انساب الاشراف، بيروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق، ج2، ص394.
[2]. ابن اثير، الکامل، بيروت، دارصادر، 1385، ج6، ص408، مامون رسماً اعلام کرد که علي افضل مردم پس از رسول خدا ست و آن چه به ديگران گفته شده گزاف است. مامون در اين باره با بزرگان اهل سنت به مباحثه نشست و از نظر علمي بر آنان ثابت کرد که علي با فضيلت ترين صحابه است.
[3]. ابن عبدالبر، الاستيعاب، ج1، ص17 و ج3، ص1103.
[4]. همان، ج3، ص1102.
[5]. همان، ج3، ص1097.
[6]. همان، ج3، ص1097؛ ابن اثير، اسد الغابه، بيروت، دارالفکر، 1409ق، ص601.
[7]. ابن اثير، همان، ج3، همان صفحه، ابن حجر، الاصابه، ج4، ص463 ـ 464.
[8]. ابن حجر، الاصابه، بيروت، دارالکتب العلميه، چاپ اول، 1415ق، ج4، ص464.
[9]. همان، ج4، ص428.
[10]. فقل تعالوا ابنائنا، و ابنائکم و نسائنا و نسائکم، آل عمران 61 ،(آيه مباهله) که به سبب آن زنان پيامبر از عترت او جدا شدند و روشن شد که علي و فاطمه وحسن و حسين عترت او هستند.
[11]. بلاذري، انساب الاشراف، تحقيق سهيل ذکار و رياض زرگلي، بيروت، چاپ اول، 1417ق، ج2، ص92 ـ 94 ـ 95ـ 96ـ 106.
[12]. مقريزي امتاع الاسماء، بيروت، 1420ق، ج2، ص50، عنوان «تخليف علي...».
[13]. ابن اثير، البدايه و النهايه، بيروت، دارالفکر، 1407ق، ج7، ص334 ـ 338 ـ341.
[14]. همان، ص340؛ ذهبي، تاريخ اسلام، بيروت، دارالکتاب، چاپ دوم، 1413ق، ج3، ص627.
[15]. صالحي، شامي، سبل الهدي و الرشاد، بيروت، دارالعلم، 1414ق، ج11، ص291.
[16]. همان، ج11، ص292.
[17]. ابن سعد، طبقات، بيروت، دارالکتب العلميه، چاپ اول، 1410ق، ج3، ص17.
[18]. مسعودي، مروج الذهب، قم، دارالهجرت، چاپ دوم، 1409ق، ج3، ص14.
[19]. ابن عبدالبر، همان، ج1، ص17، ج 3، ص1102، ج3، ص1103؛ قندوزي، ينابيع الموده، قم، داراسوه، چاپ اول، 1416ق، ج1، ص216.

- لینک کوتاه این مطلب

» اندیشه قم
تاریخ انتشار:21 فروردین 1396 - 23:23

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد