(بسم الله الرحمن الرحیم)
در كتاب مفتاح الجنة به سند صحيح از محمد بن سنان منقول است كه گفت :
روزى به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام رفتم ، چون نشستم خبر آوردند، كه يابن رسول اللّه شخصى از اهل چين در جلوى در ايستاده ، فرمود:
اذن دخول دهيد چون داخل شد به آن حضرت سلام كرد آنحضرت از او استعلام كرد كه مگر تو و اهل تو مرا مى شناسيد؟
در كتاب مفتاح الجنة به سند صحيح از محمد بن سنان منقول است كه گفت :
روزى به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام رفتم ، چون نشستم خبر آوردند، كه يابن رسول اللّه شخصى از اهل چين در جلوى در ايستاده ، فرمود:
اذن دخول دهيد چون داخل شد به آن حضرت سلام كرد آنحضرت از او استعلام كرد كه مگر تو و اهل تو مرا مى شناسيد؟
عرض كرد:
بلى ! يابن رسول اللّه در شهر ما درختى است كه در مجموع سال هر روز دو
مرتبه گل مى دهد يكى در اول روز و يكى در آخر روز، بر گلى كه در اول روز
شكفته مى شود نوشته شده (لااله الا اللّه) و در گلى كه در آخر روز شكفته مى شود، نوشته شده است (على خليفة رسول اللّه) و ما از اين علامت علم به حال رسول خدا صلى الله عليه و آله و وصىّ و فرزندان او عليهم السلام داريم .
و دوستان شما در آنجا بسيار است و مرا آرزوى زيارت و پا بوسى شما به اينجا آورده است .
- كشكول النور: ج 2، ص 20 به نقل از كتاب مفتاح الجنة .
- لینک کوتاه این مطلب
تاریخ انتشار:7 بهمن 1392 - 15:05
مطالب مرتبط...
نظر شما...