(بسم الله الرحمن الرحیم)
بخش جدیدی در سایت به عنوان جنگ نرم و زیر شاخه ی این موضوع به اسم مجروحان جنگ نرم بوجود آمده است که به آسیب شناسی و تحلیل اتفاقات به ظاهر ساده ای که در کشور بوسیله برنامه ریزی های پیچیده و دقیق دشمنان همیشگی ملت بوجود می آید میپردازد. همانطور که در جنگ های واقعی و سخت مجروح و کشته میدهیم در جنگ نرم نیز مجروحان و حتی کشته هایی داریم! اما باید دقت داشت که در جنگ سخت وقتی کسی کشته میشود یک نفر از ما کم میشود! ولی در جنگ نرم اینطور نیست. در جنگ نرم با کشته شدن یک نفر ، یک نفر از ما کم شده و یک نفر به دشمن اضافه شده است! ماجرای جشن آب تهران هم یکی از این وقایع است که در ادامه به آسیب شناسی این موضوع به همراه عکس های این جشن میپردازیم.
این ماجرا از چند بعد قابل بررسی و تعمق است :
سخن تلخ اینکه متاسفانه در «فضای مجازی» به شکل بسیار فعال علیه ساختار فعلی سیاسی و عقیدتی کشور کار می شود و تا کنون سیاست گزاران نتوانسته اند «بدیل جذابی» برای شبکه ای مثل فیس بوک عرضه کنند و البته در این فضا به شکل روزمره شاهد تشکیل «کمپین» های مختلف هنجارشکن و ساختارشکن هستیم (نمونه دیگر جشنی با عنوان خز بازی در پارک پردیسان است که منشاء آن قراری فیس بوکی بود) قابل ذکر است که خطر چنین رویکردهایی در فضای مجازی بارها از سوی نخبگان فرهنگی، تحلیل گران و کارشناسان یادآوری گردیده و کالبدشکافی شده است اما باز هم شاهد روی آوردن بسیاری از جوانان و نوجوانان به این شبکه اجتماعی هستیم و مشاهده شده است که متاسفانه بسیاری دختران خانواده های متدین هم در فیس بوک در ارائه تصاویر خصوصی از عکس های بی حجاب خود یا دوستان شان استفاده کرده اند و در مجموع در این فضا کمتر عکس محجبه ای از افراد می بینیم و از طرفی بخاطر ممنوعیت رسمی برای استفاده از این فضا عملن افراد معتقد به مبانی وارد آن نشده و یک «تک گویی ساختارشکنانه» در فضای فیس بوکی حاکم است.
مقایسه تحولات در مقطع 35 ساله ایران - از پیش از انقلاب تاکنون - نشانگر شدت تغییرات حتا در مخالفت خوانی است. انقلابیون پیش از سال 57 می بایست با هزاران دردسر اطلاعیه یا نواری از رهبر انقلاب در خارج از کشور یا دکتر شریعتی را بدست آورده و آن را تکثیر و توزیع نمایند که به علت تعداد کم چاپخانه ها هر آن این فرآیند در معرض لو رفتن بود و فعالان و مبارزان در خطر دستگیری اما در فضای مجازی و مقطع کنونی هر آن می توان تحرکاتی - با قابلیت رصد بسیار سخت - انجام داد و به تشکیل «کمپین» و ... پرداخت که یک نمونه کم خطر و پر مخاطبش در «آب پاشی پارک آب و آتش» بروز کرد - با آن ژست خاص تفنگ های بزرگ پلاستیکی و حضور بسیار افراد بد حجاب و بی حجاب و در معدودی عکس با حجاب یا افراد همراه با خانواده یعنی زن و شوهر و فرزند - و قابل ذکر است که سرمنشاء بسیاری از تحولات حال حاضر خاورمیانه و به تصمیم رسیدن برای تظاهرات و اعتراض و ... برخلاف انقلاب اسلامی ایران که از حسینیه ها و مساجد و حوزه ها - سال 42 تا 57 - رستن گرفت اما خاستگاهی «ویکی لیکسی» و «فیس بوکی» یا در فضای مجازی داشته اند.
جامعه ایرانی تشنه شادی است. اگر به جامعه شادی مشروع ندهیم به سمت شادی نامشروع می رود، به سمت «اکس پارتی» که از دهه قبل بود و جشن های بی بند و باری که یک نمونه اش را دیدیم. این شادی مشروع را می بایست تعریف کنیم و برایش برنامه ریزی داشته باشیم. می توان این شادی را از سفرهای دسته جمعی خانوادگی، کوه نوردی و اردو و ... حاصل کنیم یا از سایر جوامع بخش های همخوان با فرهنگ و عادات مان را استخراج و به شکل بومی عرضه شان نماییم.
جامعه ایرانی را می بایست به سمت شادی برد، جامعه ای که از10 سال جنگ و دوران پر بحران و فشار سازندگی و توسعه سیاسی و سپس 6 سال پر گیر و دار مبارزه دولت با گروه های ذی نفوذ قبلی و جر و بحث های بین قوا و کشانیدن این دعواها به میان مردم در گذر بوده است و امروزه نیز بیم و هراس تحول ساختار اقتصادی را دارد و با انواع بحران های اجتماعی مانند طلاق و بیکاری و موادمخدر و ... سر و کار دارد و رقبای تازه نفس و پر جاذبه و مهار نشدنی برای بر هم زدن انتظام سنتی و طبیعی جامعه مانند ماهواره و اینترنت و فضای مجازی یافته است.