(بسم الله الرحمن الرحیم)
یكى از صالحين بفرزند خود گفت : مرا بتو
حاجتى است . پسر گفت : هر چه بفرمائى اطاعت مى كنم . پدر گفت : شب كه بمنزل
مى آئى هر چه از هنگام خارج شدن از منزل گفته و انجام داده اى برايم نقل
كن . پسر قبول كرد.
شب كه آمد شروع به نقل كرد، تا رسيد بحرفهاى زشتى كه زده بود و كارهاى ناروائى كه انجام داده بود، از پدر خجالت كشيد كه بگويد. دست پدر را بوسيد و گريه كرد و گفت : اى پدر از اين حاجت بگذر و جز آن هر چه بفرمائى اطاعت مى كنم . زيرا از تو خجالت مى كشم .
پدر فرمود: اى پسر، من بنده ضعيف و عاجزم از من خجالت مى كشى ، ولى فرداى
قيامت در محضر رب العالمين چه خواهى كرد. اين موضوع و موعظه سبب توبه پسر
گرديد.
آقا امير المؤ منين (ع) در نهج البلاغه مى فرمايد: كارى كه مى خواهى انجام
دهى ، حرفى را كه مى خواهى بزنى چنان باشد كه فردا بتوانى آن را بخوانى .
آيا مى توانى فردا بخوانى كه در فلان روز فحش دادم در فلان روز فلان كار زشت را انجام دادم ؟
پس اگر نمى توانى چرا!؟.... هم اكنون در فكر باش ؟
- زبده القصص/على ميرخلف زاده
- لینک کوتاه این مطلب
تاریخ انتشار:27 اردیبهشت 1393 - 21:40
مطالب مرتبط...
نظر شما...