اينكه روزي هر فرد درصبح داده مي شود،مطلب صحيحي است لكن بايد ديدمعناي دادن روزي چيست؟در روايت آمده:غم روزي فردا را مخور،زيرا هر فردائي روزي خود را می آورد. پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله.ميزان الحكمه،ج5ص2052ح7169
رسيدن به اين روزي مرهون تلاش انسان مي باشد.تلاش همراه با توكل،سبب رسيدن به روزي آن روز است.
مقدمه اول: رزق و روزى كه خداوند آنرا بعهده گرفته و ضمانت كرده عبارتست از سهم و نصيبى كه بايد به مخلوقات برسد تا بتوانند به وجود و بقاء خود ادامه دهند. البته تعهد و ضمانت الهى و رزاقيت و روزىرسانى كه بذات اقدس پروردگار نسبت مىدهيم با تعهدات و ضمانتها و تكفلهاى انسانى متفاوت است. اينكه در قرآن كريم آمده: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي اَلْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اَللَّهِ رِزْقُها؛ رزق و روزى هر جنبندهاى بر عهده خداوند است» (سوره هود، آيه 6)
بايد در نظر داشت كه آنكه ماجراى رزق جنبندگان را به عهده گرفته است الله است نه يك مخلوق. الله يعنى آنكس كه آفريننده نظامهاى هستى و خالق موجودات است و لذا تعهد الهى تفاوت دارد با تعهد مخلوقى كه جزئى از همين نظام و تحت تأثير موجودات اين نظام است. شناختن فعل خدا و رزّاقيت خدا شناخت نظامات عالم است.
ما خود جزء عالميم و مانند ساير اجزاء عالم وظيفهاى داريم. وظايفى هم كه ما در عالم درباره ارزاق و حقوق داريم و قانون خلقت ما را موظف به آن وظايف كرده است و يا قانون شريعت ما را به آن موظف ساخته است از شئون رزاقيت خداوند است. قوه جذب و تغذّى كه در گياهان است همينطور جهازات تغذيه، ميلها و غريزههائى كه در جانداران است و آنها را بسوى مواد غذايى مىكشاند همه از مظاهر رزاقيت حضرت حق است. خداست كه هر جاندارى را بوسيله يك سلسله ميلها و رغبتها مسخر كرده كه در پى مايحتاج خود برود. و براى ارضاى اين ميلها هميشه در تلاش باشد. همين انديشه و تلاش و كوشش جد و جهد در اين زمينه به موجب رزّاقيت خداوند است و رزاقيت اوست كه روزى و روزى خوار. رزق و مرزوق را عاشق يكديگر قرار داده و در پى هم واداشته است. در متن واقع پيوستگى خاصى بين اجزاء خلقت وجود دارد كه آنها را به يكديگر تطبيق مىدهد.
تا طفل طفل است و قادر به تحصيل روزى و تهيه آن نيست، روزى او را آماده و مهيا در اختيار او قرار داده است و تدريجاً كه او قدرت بيشترى پيدا مىكند و با كنجكاوى مىتواند روزى خود را بدست آورد ديگر روزى او به آسودگى در اختيارش نيست مثل اينكه روزى او را بر مىدارند و در نقطهاى دور دست مىگذارند تا برود و آنرا پيدا كند و استفاده نمايد. بطور كلى يك تناسبى است ميان آمادگى روزى و مقدار توانايى روزىخوار و مقدار هدايتى كه بسوى روزى خود شده است. انسان چون نسبت به گياهان و حيوانات موجودى عالىتر و راقىتر است و آنچه براى زندگى گياهان و حيوانات كافى است براى او كافى نمىباشد مسئله تحصيل روزى او شكل و وضع ديگرى دارد.
فاصله بين روزى و روزىخوار در عرصه زندگى انسان بيشتر است. از اينرو وسائل زيادترى در اختيار او قرار داده شده و دستگاه هدايت در وجودش تقويت گشته به او عقل و عمل و فكر داده شده. وحى و نبوت به يارىاش آمده و برايش وظيفه و تكليف مقرر شده و همه اينها از شئون رزاقيت خداوند است.
و لذا اينكه گفته شده:
مخور هول ابليس تا جان دهد - هر آنكس كه دندان دهد نان دهد
توانا است آخر خداوند روز - كه روزى رساند تو چندين مسوز
نگارنده كودك اندر شكم - نويسنده عمر و روزى است هم (سعدى)
سخن درستى است اما نه به اين معنى كه دندان داشتن كافى است كه نان پخته و آماده بر سر سفره انسان مهيا شود. بلكه به اين معنى كه در دستگاه خلقت بين نان و دندان رابطه است. اگر نان نبود دندان نبود و اگر دندان و صاحب دندان نبود نان نبود. بين روزى و روزىخوار و وسائل خوردن و هضم و جذب روزى و وسائل هدايت و راهنمايى به سوى روزى در متن خلقت ارتباط است. آن كس كه انسان را در طبيعت آفريده و به او دندان داده نان يعنى مواد غذايى قابل استفاده را هم در طبيعت آفريده و انديشه و فكر و نيروى عمل و تحصيل و حسن انجام وظيفه را هم آفريده است همه اينها توأماً مظهر رزاقيت خداوند است. (ر.ك: بيست گفتار، آيتالله مطهرى، گفتار ششم، ص 127 تا 137)
مقدمه دوم:
در واقع ما دو گونه رزق و روزى داريم. رزقى كه بسراغش مىرويم. و رزقى كه بسراغمان مىآيد. امام على(ع): اِن الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق يطلبك فان انت لم تأته اتاك (نهج البلاغه، نامه 31)
رزق طالب (كه به سراغ ما مىآيد) رزقى است كه همواره ما را تعقيب مىكند حتى اگر از آن فرار كنيم ما را رها نمىسازد همان طور كه رهايى از چنگال مرگ ممكن نيست.
حضرت رسول اكرم(ص): لو اَنَّ ابنَ آدم فَرَّ من رِزقِه كما يَفِرُّ من المَوتَ لادركه كما يدركه الموت (مكارم الاخلاق 2/377)
اين گونه رزق ريشه در قضاى الهى دارد و هيچ گونه تغيير و تحولى در آن صورت نمىگيرد.
در اين زمينه مرحوم علامه طباطبايى مىفرمايد: روزى و روزىخوار متلازم همند و معنى ندارد كه روزىخوار در مسير زندگى طالب بقاء باشد اما رزقى برايش نباشد همينطور ممكن نيست رزقى محقق باشد و روزىخوارى در بين نباشد و نيز رزق از مايحتاج روزىخوار افزون باشد و لذا رزق داخل در قضاى الهى است. (الميزان، ج 18، جزء 27، ص 377، عربى)
اما قسم ديگر روزى (رزق مطلوب) رزقى است كه براى طالب آن مقدّر شده است. اگر آنرا طلب نمائيم و مشروط و علل لازم وصول به آنرا مراعات نمائيم چنين رزقى را بدست مىآوريم و در واقع تلاش ما در جهت رسيدن به اينگونه روزى، جزءالعلّة است و اگر در كنار ديگر علل مهياى عالم غيب قرار گيرد مسلماً دستيابى به آن حتمى است. در اين باره مولى اميرالمؤمنين على(ع) مىفرمايد: طلب نمائيد روزى را كه مضمون و مقدر است اما براى طلبكننده آن اطلبوا الرّزق فانّه مضمون لطالبِه (الارشاد، 1/303)
همانطور كه طلب بدون ضمانت بىمعنى است تضمين رزق بدون طلب نيز در اين قسم (روزى مطلوب) ناممكن است. و لذا از اين دو قسم روزى كه از ناحيه خداى بزرگ براى بندگان معين گشته است قسمى از آن بدون قيد و شرط و به عبارتى رزق طالب و قسمى ديگر مشروط است و مطلوب.
روزى بىقيد و شرط در هر حال انسان را طلب مىنمايد و تا پيمانه قابليت انسان از اينگونه رزق پر نگردد اجل و مرگ انسان فرا نمىرسد. حضرت رسول اكرم(ص):الا و اِنّ الرُّوحَ الاَمينَ نَفَتَ فى روعِى اَنَّه لن تَموتَ نَفْسٌ حَتّى تستكمل رزقها (الكافى، 2/74/2).
اما روزى مطلوب و مشروط حتميت و ضرورتش مشروط به انجام امورى و در نظر گرفتن مسائلى است كه بدون ترتيب و انجام شرائط محقق نمىگردد.
رزق در لغت به معناى چيزى است كه از آن بهره برده مىشود. (الرزق ما يُنْتَفع بِه - اقرب الموارد)
حال روزى طالب و محتوم همان روزى وجود و هستى، عمر، امكانات و محيط و خانواده و استعداد... است كه از ناحيه اين قسم (روزى طالب) توان و نيروى لازم و دقت و هوشيارى براى تلاش و انجام كار پديد مىآيد و در سايه اين امور دَرِ روزى مطلوب و مشروط گشوده مىگردد.
در باب روزى مطلوب هر كس به شكلى بايد دست نياز و در عين حال جديت و تلاش را بسوى رزاق مطلق (حضرت حق) بلند كند حتى طفل شيرخوار كه تلاشش همان گريه و ناله و فرياد اوست كه در پس اينگونه افعال به روزى مطلوبش (شير مادر) دست پيدا مىكند.
اما چون در بستر رشد باليد و به مقطعى بالاتر رسيد تلاش و جدّيت او شكلى ديگر پيدا مىكند و به صورت تفكر و انديشه و فعل و حركت اعضا و جوارح نمود مىيابد و كميّت و كيفيت روزى نيز تغيير مىكند.
نتيجه اينكه: در پى روزى طالب و محتوم و بىقيد و شرط تلاش و انديشه و كار و فعاليت آفريده مىشود و در پى تلاش و فعاليت و طلب روزى مطلوب و مشروط پديدار مىگردد. روزى محتوم و طالب قابل تغيير و تحول و كاهش و فزونى نيست كه نه حرص انسان حريص آنرا به جريان مىاندازند و نه افسردگى انسان بىميل آنرا باز مىدارد.
حضرت رسول اكرم(ص): ان الرِّزقَ لا يجُرُّهُ حرص حريصٍ و لايَصْرِفُه كراهية كارِهٍ (البحار، 77/68/7)
اما بر اثر چگونگى انجام مقدماتِ روزى مطلوب و كيفيت تركيب و نحوه ترتيب و چينش آنها مىتوان روزى مطلوب را كاهش يا افزايش داد.
براى نمونه حسن نيت و دوام بر طهارت از امورى است كه روزى مطلوب را افزايش مىدهد.
عن رسول الله صلى الله عليه و آله) لما قيل لَه: اُحِبُّ ان يُوَسِّعَ عَلىَّ فى الرّزق؟ دُمْ على الطَّهارة يُوَسَّعْ عليك فى الرزق (كنزالعمال، 44154)
امام على(ع): من حَسُنَت نيّته زيدَ فى رزقه (البحار، 103/21/18)
پس بر ما لازم است كه بعد از آنكه رابطه روزى و روزىخوار را دانستيم و آشنا شديم كه وسائلى براى رسيدن روزى به روزىخوار آفريده شده و تكليفى هم براى تحصيل آن متوجه ما است كوشش كنيم و ببينيم بهترين و سالمترين راه براى رسيدن به روزى چيست و قواى خود را در آن راه بكار گيريم و به خداوند كه خالق اين راه است توكل كنيم.