(بسم الله الرحمن الرحیم)
در رابطه با قرآن آنچه از عقل و نقل استفاده میشود این نکته است که با توجه به محدودبودن آیات قرآن کریم و نامحدودبودن دوران حکومت قرآن (از ابتدای نزول تا روز رستاخیز)، نمیتوان معانی و مصادیق واقعی و کامل آیات را تنها در شأن نزول آنها خلاصه کرد.
به عبارت دیگر، اگر آیاتی از قرآن که در مورد قومی است با سپریشدن عمر آن قوم آیه هم باطل شود، چیزی از قرآن باقی نمیماند؛ زیرا شأن نزول آیات، شأن نزولهای محدود است. در واقع یک آیه در مورد ماجرای خاصی نازل شده باشد، اما پس از اتمام دوره آن، قرآن باطل نمیشود؛ آیات کریمه قرآن، در شأن نزول خود، هر یک به داستانی مربوط میشود، لیکن جریان احکام و قوانین آن همیشگی است.
طبق آیات و روایات آن کسی که تأویل و تفسیر قرآن را بیان میکند کسی جز پیامبر اکرم و کسانی که او آنان را تعیین کرده است، نیست. امامان معصوم آن مفسران و مبینان قرآن تأویل آیه را حکومت امام مهدی علیهالسلام معرفی کردهاند.[۱]
باید توجه داشت که قرآن کریم غیر از تفسیر و معنای ظاهری، مقصود دیگری به نام تأویل دارد. در آیات کریمه قرآن مسأله تأویل مطرح است؛ آنجا که میفرماید:
مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ.[۲]
بخشی از آیات قرآن محکم و بخش دیگر آن متشابه است.
پس آیات متشابه قرآن تأویل دارد. در ادامه آیه میفرماید:
وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْم.[۳]
و تأویل قرآن را جز خداوند و راسخان در علم نمیدانند.
در نتیجه، بیشک، کسانی ـ راسخان در علم ـ وجود دارند که تأویل قرآن را میدانند. تأویل ـ هر معنا که داشته باشد ـ و راسخان ـ هرکه باشند ـ این آیه اصل وجود آنها را اثبات میکند و اینکه آنان تأویل را میدانند.
پیامبر اکرم که آورنده و مبین قرآن است، تأویل آن را جز به بیان امامان ـ که از امیرالمؤمنین علی و فرزندان پاک او تا امام زمان علیهمالسلام هستند ـ واگذار نکرده است.[۴]
طبق آیات و روایات آن کسی که تأویل و تفسیر قرآن را بیان میکند کسی جز پیامبر اکرم و کسانی که او آنان را تعیین کرده است، نیست. امامان معصوم، آن مفسران و مبینان قرآن، نیز تأویل این آیه را حکومت امام مهدی علیهالسلام معرفی کردهاند.[۴]
پینوشتها
۱. آلعمران: ۷.
۲. همان.
۳. ر.ک: کافی، کلینی، ج۱، ص۵۲۹.
۴. ر.ک: تفسیر نورالثقلین، عبدعلیبنجمعه حویزی، ج۴، ص۱۰۷؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، صص21ـ15.
ا توجه به اینکه آیه «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ
اسْتُضْعِفُوا...» درباره داستان بنیاسرائیل و فرعون است؛ پس چرا میگویند
در مورد حضرت ولی عصر است؟
در رابطه با قرآن آنچه از عقل و نقل استفاده میشود این نکته است که با توجه به محدودبودن آیات قرآن کریم و نامحدودبودن دوران حکومت قرآن (از ابتدای نزول تا روز رستاخیز)، نمیتوان معانی و مصادیق واقعی و کامل آیات را تنها در شأن نزول آنها خلاصه کرد.
به عبارت دیگر، اگر آیاتی از قرآن که در مورد قومی است با سپریشدن عمر آن قوم آیه هم باطل شود، چیزی از قرآن باقی نمیماند؛ زیرا شأن نزول آیات، شأن نزولهای محدود است. در واقع یک آیه در مورد ماجرای خاصی نازل شده باشد، اما پس از اتمام دوره آن، قرآن باطل نمیشود؛ آیات کریمه قرآن، در شأن نزول خود، هر یک به داستانی مربوط میشود، لیکن جریان احکام و قوانین آن همیشگی است.
طبق آیات و روایات آن کسی که تأویل و تفسیر قرآن را بیان میکند کسی جز پیامبر اکرم و کسانی که او آنان را تعیین کرده است، نیست. امامان معصوم آن مفسران و مبینان قرآن تأویل آیه را حکومت امام مهدی علیهالسلام معرفی کردهاند.[۱]
باید توجه داشت که قرآن کریم غیر از تفسیر و معنای ظاهری، مقصود دیگری به نام تأویل دارد. در آیات کریمه قرآن مسأله تأویل مطرح است؛ آنجا که میفرماید:
مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ.[۲]
بخشی از آیات قرآن محکم و بخش دیگر آن متشابه است.
پس آیات متشابه قرآن تأویل دارد. در ادامه آیه میفرماید:
وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْم.[۳]
و تأویل قرآن را جز خداوند و راسخان در علم نمیدانند.
در نتیجه، بیشک، کسانی ـ راسخان در علم ـ وجود دارند که تأویل قرآن را میدانند. تأویل ـ هر معنا که داشته باشد ـ و راسخان ـ هرکه باشند ـ این آیه اصل وجود آنها را اثبات میکند و اینکه آنان تأویل را میدانند.
پیامبر اکرم که آورنده و مبین قرآن است، تأویل آن را جز به بیان امامان ـ که از امیرالمؤمنین علی و فرزندان پاک او تا امام زمان علیهمالسلام هستند ـ واگذار نکرده است.[۴]
طبق آیات و روایات آن کسی که تأویل و تفسیر قرآن را بیان میکند کسی جز پیامبر اکرم و کسانی که او آنان را تعیین کرده است، نیست. امامان معصوم، آن مفسران و مبینان قرآن، نیز تأویل این آیه را حکومت امام مهدی علیهالسلام معرفی کردهاند.[۴]
پینوشتها
۱. آلعمران: ۷.
۲. همان.
۳. ر.ک: کافی، کلینی، ج۱، ص۵۲۹.
۴. ر.ک: تفسیر نورالثقلین، عبدعلیبنجمعه حویزی، ج۴، ص۱۰۷؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، صص21ـ15.
- لینک کوتاه این مطلب
»
پورتال جامع مهدویت
تاریخ انتشار:22 آذر 1393 - 22:37
مطالب مرتبط...
نظر شما...