آیا حجت خدا همیشه در روی زمین وجود داشته است یا خیر؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)
یا حجت خدا همیشه در روی زمین وجود داشته است یا خیر؟

با توجّه به دو مقدّمه به پاسخ این سؤال می پردازیم. زمین هیچگاه از حجّت پروردگار خالی نبوده است، چون «اگر حجّت خدا نبود زمین اهلش را بخود فرو می بُرد.» البته ضرورت ندارد كه حجّت خدا حتماً مشهود و ظاهر باشد، گاهی حجّت آشكار و روشن و گاهی مخفی و پنهان بوده است. خداوند بوسیله آنان بر بندگان اتمام حجّت می نموده است. حجّت خدا همیشه پیامبر و معصوم نبوده است بلكه گاهی اولیا و انسان های مقرب دیگر نیز شایستگی چنین مقامی را داشته اند. مانند لقمان و حكیم و ... البته همانطوری كه دستور پزشك متخصص برای شخص مریض حجّت است و در عصر غیبت كبری، قول، فعل و تقریر فقها و مراجع تقلید، برای مقلّدین حجّت است، قول، فعل و تقریر حجّت غیر معصوم نیز برای همان امّت حجّت است. با توجه به این دو مقدمه می گوییم كه: «حجّت خدا پیش از خلق بوده و با خلق نیز هست و بعد از خلق هم باز خواهد بود.» حضرت صادق می فرماید: «اگر مردم زمین تنها دو كس باشند یكی از آن دو امام است و فرمود: آخرین كسی كه بمیرد امام خواهد بود تا كسی بر خدای عزّوجلّ احتجاج نكند كه او را بدون حجّت واگذاشته است. و بعد از پیامبر اكرم، امامان معصوم یكی بعد از دیگری حجّت های خدا بوده اند و اكنون در عصر غیبت امام زمان (عج) حجّت خداوند است كه به عللی غایب گشته و در آخر الزمان به حكم خداوند ظهور و عدالت را در جهان فراگیر خواهد نمود. قبل از پیامبر اسلام نیز پیامبران الهی وجود داشته اند كه به دلیل عقلی و نقلی قابل اثبات است. دلیل عقلی: اگر باب چنین فیضی بر روی بشر بسته بود آفرینش اسنان لغو و بی ثمر خواهد بود و به دیگر سخن، آفرینش در صورتی حكیمانه و شایسته مقام ربوبی خواهد بود كه هدفی داشته باشد، و آن هدف كمال علمی و عملی و اجتماعی انسان ها می باشد، كه در سایه اعزام پیامبران تأمین می گردد، پس باید خداوند متعال برای تأمین این هدف، پیامبران را مبعوث می نمود. دلیل نَقلی: فیض نبوت یك فیض عمومی و جهانی بوده و در هر كجا كه «امت» و جمعیتی در كار بوده است، آموزگاران الهی به سوی آنان مبعوث گردیده اند و این را می توان از دو دسته از ایات استفاده كرد: الف) آیاتی كه به روشنی می گوید: برای هر قوم و گروهی، هادی و راهنما بوده و یا برای هر امّتی بیم دهنده ای وجود داشته است. روشن تر از همه آیه سوم است: «در میان هر امّتی پیامبری برانگیختم تا خدا را بپرستند و از پرستش طاغوت اجتناب ورزند.» این آیات، به روشنی وجود امّت ها و اقوام را با هادی، نذیر، و رسول مرتبط و همراه دانسته و می رساند كه در هر كجا انسان هایی كه به صورت «قوم» و یا به عنوان «امت» زندگی می كردند از فیض حجة خدا بی بهره نبودند. ب) آیاتی كه متضمن نداهای آغازین آفرینش انسان است به گونه ای كه حاكی از گستردگی این فیض است و این آیات در سوره اعراف آیات 36 – 25 آمده است. یعنی آن گاه كه آدم و حوا به خاطر ترك اولی از بهشت بیرون آمدند و در روی زمین سُكنی گزیدند، خدا فرزندان آدم را با یك رشته خطابات تكان دهنده مخاطب قرار داد كه آنها را خطاب های آغازین خلقت نامیده اند و از ظاهر آیات بدست می آید كه فرزندان آدم بدون فترت تحت پوشش این خطاب ها كه حاكی از وجود رسول و نذیر می باشد قرار گرفته اند و اینك پاره ای از این آیات بیان می گردد. 1- «ای فرزندان آدم! شیطان شماها را فریب ندهد. همان طور كه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون كرد، لباس های آنان را از بدن آنان كَند تا مواضع ناخوشایند را آشكار سازد، او و یاران او شماها را می بینند در حالی كه شما آنها را نمی بینید، ما شیطان ها را دوستانی كسانی كه ایمان نمی آورند قرار داده ایم». 2- این انبوه انس و جنّ: آیا پیامبرانی از خودتان به سوی شما نیامدند تا آیات مرا بر شما فرو خوانند و شما را از (عذاب) امروز (قیامت) بیم دهند؟ در پاسخ می گویند ما به زبان خود گواهی می دهیم، زندگی دنیا را فریب داد و علیه خودآگاهی دادند كه كافر بودند. این آیات، همگی حاكی از اخطارها و انذارهای الهی نسبت به فرزندان آدم هست كه آنان را به پیروی ازانبیا دعوت می نمایند و اگر بگوییم پس از صدور این خطابات، قرن ها بر انسان گذشته و از جانب خدا برای آنها رسول و نذیری نیامده است بلكه مدتی طولانی باب بعثت پیامبران به روی بشر بسته بوده، سخنی مخالف با ظاهر این آیات گفته ایم. بنابراین با توجه به مجموع این آیات و برخی از روایات روشن می گردد كه فیض نبوّت با فیض آفرینش از ابتدا با انسان همراه بوده است. چنانكه امام علی می فرماید: «او را پس از توبه به روی زمین فرود آورد تا به فرزندان (نسل) خود روی زمین را آباد كند و حجّت را به وسیله او بر بندگانش تمام سازد. آن گاه او را قبض روح كرد مردم را از آنچه حجت پروردگاری خدا را تأكید نمایند و آنان را به معرفت آفریدگار متصل سازند، خالی نگذارد، تنها چنین نكرد بلكه آنان را با حجّت های روشن كه از زبان بهترین مخلوقات و حاملات رسالت او، بیان می گردید زمان به زمان مورد عنایت قرار داد ...» این بیان امیرالمؤمنین و آیات مذكور، به صورت هماهنگ بر یك نكته تأكید دارند كه خداوند پس از پدید آوردن حضرت آدم بر روی زمین، فرزندان او را بدون حجّت رها نكرد بلكه پیوسته حجّت را به وسیله پیامبران تمام كرد. اكنون كه روشن شد پیامبران الهی از زمان حضرت آدم تا پیامبر خاتم | پیوسته وجود داشته است ذكر این نكته نیز حایز اهمیت است هر پیامبری برای خودش وصی نیز داشته تا بعد از او (تا پیامبر بعدی) مبلّغ آیین وی و حجّت برای مردم باشد. بر اساس احادیث و روایات، از زمان غیبت و عروج حضرت عیسی تا پیامبر خاتم پانصد سال فاصله بوده و در این مدت نیز زمین خالی از حجت نبوده است. چنانكه بیان شد ضرورت ندارد كه حجّت خدا حتماً نبی و معصوم باشد بلكه افراد لایق و مقرّب نیز می توانند حجّت خدا باشند چنانكه «لقمان حكیم از حجّت های خداوند است كه طبق روایات جزء پیامبران نبوده و از طریق تزكیه نفس به این مقام رسیده بود.»

معرفی منابع برای مطالعه بیشتر
• اصول كافی، ج1، كتاب الحجة.
• ترجمه «الهیات»، ربّانی گلپایگانی.
• فصلنامه انتظار. • امامت و مهدویت، آیة الله صافی.
• هدایت و رهبری، شهید مطهّری.

- لینک کوتاه این مطلب

» پورتال جامع مهدویت
تاریخ انتشار:11 دی 1393 - 2:44

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد