سیری در تاریخ پر فراز و نشیب غیبت
بر اساس کتب حدیثی مدون، معصومان (علیهم السلام، در زمان حیاتشان روایات متعددی در مورد قائم آل محمد (عج) و غیبت ایشان مطرح کرده اند. اصحاب ایشان نیز از این موضوع خطیر غفلت نورزیدند و در بسیاری از کتب و مصنفات خود آنها را ذکر کردند. به این ترتیب به نظر می رسد که شیعیانی که تحت تربیت ائمه (علیهم السلام) قرار داشته اند و از احادیث صادره از جانب ایشان بهره برده اند، با مسئله غیبت آشنا بوده اند ولی این که آیا این آگاهی فراگیر بوده است و یا فقط اصحاب خاص از آن اطلاع داشته اند جای بررسی دارد.
1. خراش های ذهنی رمزگونه:
بیان مسئله غیبت به صورت اجمالی، اشارات کلی و بسیار کلی بوده است، اگر در محفلی هم گفته شده اعضای آن از خواص و معتمدان اهل بیت (علیهم السلام) بوده اند. بدیهی است که از اشارات رمزگونه تصوری درست برای مخاطبان حاصل نمی شود. بیان اجمالی در سده اول هجری تنها به جهت آشنایی و ایجاد خراش های ذهنی در اذهان بزرگان شیعه بوده است.
2. اسرار درون گروهی شیعه:
با توجه به حوادث سیاسی، نا آرامی ها و... انتظار قیام قائم آل محمد (علیه السلام) در میان شیعیان شکل گرفت. صادقین (علیهما السلام) از فرصت پیش آمده برای معرفی قائم (علیه السلام) خوب استفاده کردند. در لابه لای معرفی مهدی(علیه السلام) به پیش آمدهای قبل و بعد از قیام نیز پرداخته شد و از آن جمله غیبت و زوایای آن است. اگرچه روایات متعدد این دو امام نشان از شیوع مسئله غیبت دارد، اما هم چنان به صورت یک سرّ درون گروهی است که نباید فاش شود.
از شیوه تعامل راویان این دوره می توان دریافت که نگاه آنان از یک تصور اجمالی از غیبت فراتر رفته ولی هنوز تا درک تفصیلی آن فاصله دارند.
3. زمینه سازی تدریجی:
با زندانی شدن امام کاظم(علیه السلام) و در دسترس نبودن ایشان می رفت که شیعه به تدریج با غیبت آشنا شود و نه تنها دانشمندان عصر امام کاظم و امام رضا (علیهما السلام) با مسئله غیبت آشنا بودند، عموم شیعیان نیز با مسئله ضرورت "غیبت قائم" آشنا شده بودند. از گزارش ها چنین بر می آید که امام رضا(علیه السلام) حتی در جلسات عمومی _ که حتما جاسوسان هم حضور داشتند_ در خراسان از مهدی (علیه السلام)، قیام و غیبت ایشان سخن به میان آورده اند.
4. نهادینه شدن فرهنگ غیبت:
بخش قابل توجهی از جامعه شیعه به خوبی با مسئله غیبت آشنا شده بودند. روایات این دوره شیعه را برای غیبت آماده می کند و آن را امری قریب الوقوع می خواند. بیانات متعدد امام هادی (علیه السلام) کاملا مبین آن است که غیبتی در راه است و آن حضرت در برهه های مختلف از غیبت جانشین جانشینش سخن می گوید.
در دوران امام عسکری(علیه السلام) شیعیان فهیم خود به این نتیجه رسیده بودند که امام نباید در ملا و منظر عموم باشد، چه این که ائمه ی متاخر (علیهم السلام) همگی در سنین جوانی به شهادت رسیده اند و از سوی دیگر شیعه آموخته است که می تواند بدون حضور ظاهری امام، آموزه های دینی اش را از وکیلان و عالمان دینی بیاموزد.
شیعیانی که تحت تربیت ائمه (علیهم السلام) قرار داشته اند و از احادیث صادره از جانب ایشان بهره برده اند، با مسئله غیبت آشنا بوده اند ولی این که آیا این آگاهی فراگیر بوده است و یا فقط اصحاب خاص از آن اطلاع داشته اند جای بررسی دارد
جامعه تزلزل ناپذیر شیعی
بنابراین با توجه به آماده سازی های ائمه (علیهم السلام) پس از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) و وقوع غیبت، جامعه شیعه بدون هیچ تزلزل جدی و انشعابات متعدد، به خوبی غیبت را پذیرفت. چند انشعاب پیش آمده در این دوران طرفدارانی اندک به خود دیده و عمری کوتاه داشته اند.
بنابراین در پاسخ به سۆال مقاله باید گفت که عموم شیعه از این رخداد آگاه نبودند، چه این که اساسا لزوم غیبت نیز برای شیعیان تا پیش از شهادت امام رضا (علیه السلام) قابل درک نبود. آموزه های اهل بیت (علیهم السلام) هم در آن موضوع ویژه شیعیان خاص بود، چه این که غیبت یکی از اسرار آل محمد (علیهم السلام) تلقی می شد.