آیا امام زمان با اجبار، اسلام را در جهان پیاده می‌کنند؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)
آیا امام زمان با اجبار، اسلام را در جهان پیاده می‌کنند؟

از روایات، چنین استفاده می‌شود که امام مهدی علیه‌السلام ابتدا، مردم را به سوی حق دعوت می‌کند و پیش از آغاز هر جنگی، به معرفی دین حق برای دشمنان می‌پردازد و فرصت انتخاب میان حق و باطل را به آنان می‌دهد و تنها بعد از اتمام حجت بر دشمنان، از قدرت شمشیر استفاده می‌کند. پس چون آن حضرت، ابتدا، اتمام حجت می‌کند و آنان با اینکه به حق واقف می‌شوند و از آن اطلاع پیدا می‌کنند، از آن روی‌گردان می‌شوند، نمی‌توان گفت، آن حضرت، اسلام را با اجبار پیاده می‌کند، بلکه باید گفت، هرکس که اسلام را قبول می‌کند، از روی رغبت و اختیار است و هرکس آن را قبول نمی‌کند، باز با آگاهی و اختیار است. لکن بعد از این سوءاختیار، از سوی لشکریان امام نابود می‌شود تا در جهان فتنه‌ای نماند.

امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید:
مهدی به سوی کوفه رهسپار می‌شود. در آنجا، شانزده هزار نفر مجهز به سلاح در برابر حضرت می‌ایستند. آنان، قاریان قرآن و دانشمندان دینی هستند که پیشانی‌هایشان از عبادت زیاد، پینه بسته، چهره‌هایشان در اثر شب‌زنده‌داری، زرد شده، اما نفاق، سراپایشان را پوشانده است. آنان یک صدا فریاد برمی‌آورند: «ای فرزند فاطمه! از همان راهی که آمده‌ای، باز گرد. زیرا، به تو نیازی نداریم». مهدی، در پشت شهر نجف، پس از ظهر روز دوشنبه تا شامگاه، بر آنان شمشیر می‌کشد و همه را از دم تیغ می‌گذراند و در این نبرد، از یاران حضرت، حتی یک نفر زخمی نمی‌شود.[۱]

طبق این حدیث، افرادی که در مقابل امام عصر می‌ایستند، می‌دانند که او مهدی و فرزند فاطمه علیهما‌السلام است، ولی از قبول دین حق سر برمی‌تابند و بدین ترتیب، آگاهانه، با آن حضرت مخالفت می‌کنند و حضرت به جنگ با آنان می‌پردازد و آنان را قلع و قمع می‌کند.
این جنگ، به این دلیل است که این اشخاص، با اینکه حق را می‌شناسند، ولی از آن پیروی نمی‌کنند و می‌خواهند مانع از اجرای حق و عدالت در جامعه انسانی باشند و از آنجا که وجود چنین کسانی، مانع از گسترش عدالت و موجب سلب اختیار و انتخاب دیگر افراد جامعه ـ که می‌خواهند حق را انتخاب کنند ـ می‌شود، پس باید از میان بروند تا ریشه فساد و موانع شناخت حق از باطل از بین برود.
همان‌طور که از احادیث استفاده می‌شود، عملکرد ایشان، یعنی رفتار قاطعانه و قدرت شمشیر حضرت، می‌تواند یکی از عواملی باشد که در پیاده‌کردن اسلام در جهان نقش خواهد داشت، ولی عوامل دیگری مانند آمادگی جهانی، سلاح مدرن، سلاح علم، انتخاب کارگزاران لایق و… نیز نقش عمده‌ای خواهد داشت که به اختصار به ذکر هرکدام پرداخته می‌شود:

الف. برخورد جدی و قدرتمندانه با ستمگران

دیگر، این طور نخواهد بود که پیامبران و امامان، مردمان را موعظه کنند و بسیاری از مردم گوش فرا ندهند و سرگرم جنایت و فساد باشند، به‌گونه‌ای‌که پیامبران را بشکند و سنت‌های آنان را محو کنند. امام باقر علیه‌السلام  می‌فرماید:
ان رسول الله سار فی امته باللین، یتألف الناس، و القائم یسیر بالقتل…  و لا یستتیب احداً.. ؛ رسول خدا با امت خویش به نرمی و محبت رفتار می‌کرد، ولی مهدی، با کشتن با آنان برخورد می‌کند… و کسی را به توبه فرا نخواند…[۲]

ب. آمادگی جهانی[۳]

به‌طوری‌که از روایات استفاده می‌شود، پیروزی امام زمان به آمادگی جهان نیز بستگی دارد. وقتی جهان، حالت پذیرش برای حکومت جهانی پیدا کرد و انسان جنگ‌زده، صلح‌طلب شد، پیروزی انقلاب امام مهدی علیه‌السلام تحقق می‌پذیرد.
در بعضی از روایات آمده است که پیدایش این آمادگی جهانی، بر اثر یک جنگ وحشتناک است که انسان جنگ‌زده، به دنبال آب حیات صلح و آرامش می‌رود. امام صادق علیه‌السلام فرموده است:
حکومت جهانی و رهبری واحد، تحقق پیدا نمی‌کند، مگر روزی که در یک جنگ ویران‌کننده، دو سوم بشر نابود شوند.[۴]

ج. سلاح برتر و مدرن

در بعضی از روایات آمده است: حضرت مهدی علیه‌السلام از سلاح برتر بهره‌مند است که جهان تسلیم خواهد شد. سلاح ایمان و آلات مدرن جنگی، نقش عظیمی دارد.[۵]

د. سلاح علم و دانش
در بسیاری از احادیث، به این واقعیت اشاره می‌شود که امام زمان با قدرت علمی، مغزها را متوجه خود می‌کند و جهان علم به او ایمان می‌آورند. امام صادق علیه‌السلام فرموده است:
تا زمان انقلاب مهدی، علم و دانش تا چهار کلمه ترقی می‌کند، اما در عصر مهدی به اندازه‌ هفتادوچهار کلمه ترقی خواهد کرد. این، یکی از اسباب پیروزی است.[۶]

هـ. کارگزاران و وزیران لایق
اداره‌ سرزمین‌ها، در سایه رهبری الهی و کارگزاران لایق و دلسوز و حاکمیت اسلام، امکان‌پذیر است. امام عصر برای اداره جهان، استانداران و وزیرانی می‌گمارد که جز به مصالح اسلام و رضایت خدا به چیزی نمی‌اندیشند. طبیعی است کشوری که کارگزارانش از چنین خصوصیت برجسته‌ای برخوردار باشند، بر تمام دشواری‌ها، پیروز می‌شوند، به‌گونه‌ای‌که زندگان، آرزوی زندگی دوباره‌ مردگان را می‌نمایند.[۷]

پی‌نوشت‌ها
۱. بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۲۰۷.
۲. چهل حدیث سیره مهدوی، محمود بجستانی، ص۳۷.
۳. شماره‌های ب، ج و د، از کتاب ایدئولوژی و عقاید اسلامی، تألیف محمد دشتی، ص ۲۲۸ـ۲۳۰، اخذ شده است.
۴. بحارالأنوار، محمد باقر مجلسی، ج۵۲، ص۲۰۷، ح۴۴.
۵. همان، ص۳۲۱ـ۳۲۷.
۶. همان، ج۴۲، ص۳۲۷.
۷ . احقاق الحق، قاضی نورالله شوشتری، ج۱۳، ص۲۹۴.

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:7 فروردین 1394 - 18:50

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد