با توجه به اهمیت ولادت مهدی موعود چرا این امر پنهانی صورت گرفت؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)
با توجه به اهمیت ولادت مهدی موعود و لزوم روی‌آوردن مردم به آن حضرت و اطلاع از تولد او، چرا این امر پنهانی صورت گرفت؟

در ابتدا گفتنی است، پیشوایان معصوم علیهم‌السلام، مخفی بودن ولادت امام مهدی علیه‌السلام را پیش‌گویی کرده و در این رابطه مسلمانان را آگاه ساخته بودند.
امام باقرعلیه‌السلام می‌‌فرماید: «اُنظُروا من تخفَی علی الناس ولادَته فهو صاحِبُکم؛ بنگرید آن کس که ولادتش بر مردم پنهان است؛ همو صاحب شما است».[۱]
و نیز فرمود: «همانا قائم، آن کسی است که تولدش از مردم مخفی است».[۲]
امام سجاد علیه‌السلام نیز می‌فرمایند: «ولادت امام قائم، بر مردم مخفی است؛ به‌طوری‌که می‌‌گویند متولد نشده است؛ بنابراین درحالی ظهور می‌‌کند که در گرو بیعت هیچ‌کس نیست».[۳]
امام رضا علیه‌السلام نیز می‌‌فرماید: «حتی یبعث الله لهذا الامرِ غَلاماً منّا خفی المولود؛ تا اینکه خداوند جوانی از ما را برانگیزد که دارای ولادت پنهانی است...».[۴]
و ده‌‌ها روایت دیگر که بر حتمی بودن «خفای ولادت مهدی علیه‌السلام» و ضرورت آن دلالت دارند.
توجه به چند نکته در این رابطه، زوایای مخفی‌بودن ولادت حضرت را به‌خوبی نمایش می‌دهد:

۱. مصون ماندن از خطر مرگ
خلفای بنی‌عباس از طریق روایاتی که از پیامبر اکرم و دیگر امامان نقل شده بود، می‌‌دانستند که دوازدهمین امام شیعیان، همان مهدی موعود است که زمین را پر از عدل و داد می‌‌کند و دژهای گمراهی و فساد را در هم می‌‌کوبد و دولت جباران را سرنگون می‌‌سازد و طاغوتیان را به قتل می‌‌رساند و خود امیر مشرق و مغرب جهان می‌‌شود.
آنان چون این مسأله را می‌‌دانستند، در صدد بودند تا نور الهی را خاموش کنند و آن امام همام را به قتل رسانند؛ ازاین‌رو جاسوسان و مراقبانی گماشته بودند تا هر اتفاقی که می‌افتد را گزارش دهند و حتی قابله‌‌هایی را مأمور کردند تا درون خانه امام حسن عسکری علیه‌السلام را زیر نظر بگیرند، لیکن خداوند، در هر حال، نور هدایت را پاینده خواهد داشت؛ این بود که خداوند به اراده خویش، دوران باردای مادر او را پنهان ساخت.
شیخ مفید رحمه‌الله در این رابطه می‌‌نویسد: «به دلیل مشکلات آن دوران و جست‌وجوی شدید سلطان وقت و کوشش بی‌امان برای یافتن آخرین حجت خدا، ولادت آن حضرت بر همگان مخفی ماند».[5]
تلاش بی‌وقفه بنی‌عباس برای یافتن فرزندی از امام یازدهم، در بیشتر منابع تاریخی گزارش شده است؛ مورخان گفته‌‌اند: معتمد عباسی، به قابله‌‌ها دستور داده بود تا وقت و بی‌وقت، سرزده، وارد خانه سادات، به‌ویژه خانه امام حسن عسکری علیه‌السلام شوند و درون خانه بگردند و تفتیش کنند و از حال همسر او با خبر گردند و گزارش دهند، اما آنان از هیچ‌چیز آگاه نگشتند.
احمد‌بن‌عبیدالله‌بن‌خاقان ـ که خراج قم در دست او بود ‌ـ درباره موضوع کاوش کرده، چنین گزارش کرده است: «وقتی خبر بیماری امام عسکری علیه‌السلام شایع شد، خلیفه به دنبال پدرم فرستاد. او به دارالخلافه رفت و همراه پنج تن از کارمندان نزدیک خلیفه ـ که از معتمدان او بودند ـ بازگشت. پدرم به آنان دستور داد تا خانه امام را در کنترل خود گرفته و لحظه‌به‌لحظه از احوال و اخبار وی اطلاع داشته باشند. آن‌گاه برخی از طبیبان را فراخواند و دستور داد شبانه‌روز بر بالین امام حضور داشته باشند. پس از دو یا سه روز به او اطلاع دادند که امام ضعیف‌‌تر شده است. او دستور داد، طبیبان بر مراقبت‌‌های خود بیفزایند. آن‌گاه پیش قاضی‌القضات رفت و از او خواست ده نفر از معتمدان خود را ـ که از نظر دین و ورع، کاملاً به آنان اطمینان دارد ـ به منزل امام عسکری علیه‌السلام بفرستند که شبانه‌روز در آنجا باشند. این وضع ادامه داشت تا آنکه امام وفات کرد. پس از این حادثه، خانه امام عسکری علیه‌السلام، به دستور خلیفه بررسی دقیق شد و همه‌چیز مهر و موم گردید و پس از آن، تلاش‌‌های پی‌گیرانه‌‌ای برای یافتن فرزندی از آن حضرت آغاز شد. حتی کنیزان امام نیز تحت نظر قرار گرفتند تا معلوم شود کدام یک از آنان باردار است. یکی از آنان را ـ که احتمال حمل درباره‌‌اش می‌‌رفت ـ تا وقتی که باردار نبودن وی مسلم شد، در حجره‌‌ای تحت مراقبت قرار دادند. آن‌گاه میراث امام را میان مادر و برادرش جعفر تقسیم کردند...».[6]
به‌طور مسلم، چنین حساسیت شدیدی از طرف دستگاه خلافت، بدان سبب بود تا گذشته‌‌ از کنترل امام یازدهم، در صورت عدم دسترسی به او و یا فرزندش مهدی علیه‌السلام، دست‌کم بتوانند اعلام کنند که امام حسن عسکری علیه‌السلام فرزندی نداشته است.

2. اقدامات امام حسن عسکری علیه‌السلام
امام حسن عسکری علیه‌السلام خود از حساسیت دشمنان درباره تولد این نوزاد، غافل نبود. اوضاع سیاسی و شرایط اجتماعی را نیز کاملاً می‌‌شناخت؛ ازاین‌رو به‌گونه‌‌ای مقدمات و پیش‌زمینه‌‌های ولادت فرزندش را فراهم می‌‌ساخت که نه تنها دشمنان، بلکه بسیاری از دوستان هم از این امر آگاه نشدند.
امام حسن عسکری علیه‌السلام خود درباره فلسفه «خفای ولادت فرزندش» چنین می‌‌فرماید:
«بنی‌امیه و بنی‌عباس به دو علت بر روی ما شمشیر کشیدند؛ نخست اینکه می‌‌دانستند در خلافت، هیچ حقی ندارند و می‌‌ترسیدند که ما ادعای خلافت کنیم و خلافت به محل اصلی خویش برگردد. دوم اینکه از اخبار متواتر دریافته بودند که نابودی سلطنت ستمکاران و زورگویان، به دست قائم ما صورت می‌‌گیرد و شکی هم نداشتند که خودشان از ستمگران و زورگویان هستند! بنابراین به امید اینکه بتوانند از تولد قائم جلوگیری کنند و یا او را بکشند، در کشتار اهل بیت رسول خدا و از‌بین‌بردن نسل آن حضرت تلاش بسیار کردند، اما خداوند نخواست سرّ امر او بر آنها آشکار شود، بلکه اراده فرمود که بر خلاف میل کافران، نور خود را تمام کند و خیر بشریت را محقق سازد».[7]
بنابراین تدبیر، کیاست، حزم و دوراندیشی امام عسکری علیه‌السلام ایجاب می‌‌کرد تا آن حضرت به‌گونه‌‌ای این مأموریت را به انجام رساند که دشمنان، در هدف‌‌های شوم خود، ناکام بمانند و چنین هم شد!

3. شباهت به ولادت ابراهیم و موسی علیهماالسلام
ولادت پنهانی امام عصر، حفظ جان او و... مانند ولادت حضرت ابراهیم و موسی علیهماالسلام است؛ در واقع خداوند درباره آن حضرت، همان کار را کرد که درباره موسی؛ چنان‌که دشمنان مهدی علیه‌السلام نیز همان روش فرعون و سیاست فرعونی را دنبال کردند؛ فرعون دانست که زوال سلطنت او به دست مردی از بنی‌اسرائیل خواهد بود، این بود که بازرسانی گماشت تا زنان قبیله بنی‌اسرائیل را زیر نظر بگیرند و کودکانی را که متولد می‌‌شوند، تحت مراقبت شدید قرار دهند و اگر پسر بود، او را بکشند. بدین‌گونه، کودکان بسیاری را کشتند تا موسی به دنیا نیاید... و با این همه، خدای متعال، پیامبر خود موسی علیه‌السلام را حفظ کرد و ولادت او را مخفی داشت و سپس به مادر موسی سلام‌الله‌علیها امر فرمود تا او را در صندوقی گذارد و به رود نیل بسپارد.[8]
در روایتی آمده است: «فی القائم سنّة من موسی‌بن‌عمران. فقلت: و ما سنّةُ موسی‌بن‌عمران؟ قال: خفاءُ مولده؛ [امام صادق علیه‌السلام فرمود:] در قائم سنتی از موسی‌بن‌عمران است. [راوی گوید:] پرسیدم: سنت موسی‌بن‌عمران چه بود؟ فرمود: مخفی بودن ولادت او...».[9]
امام سجاد علیه‌السلام نیز پنهانی بودن ولادت امام موعود را شبیه ولادت حضرت ابراهیم علیه‌السلام دانسته است: «فی القائم منّا سُنَنٌ من سنن الانبیاء...و سنّةُ من ابراهیم... امّا من ابراهیم فخفاء الولادةِ من اِعتزالُ الناس؛ در قائم ما سنت‌‌هایی از پیامبران هست...اما سنت او از ابراهیم علیه‌السلام پنهانی بودن ولادت و کناره‌گیری از مردم است...».[10]

4. نبود بیعت کسی بر گردن او
یکی دیگر از فضایل «خفای ولادت امام عصر»، این است که آن حضرت زیر بار بیعت کسی نرفت و سلطه هیچ حاکم و پادشاهی را نپذیرفت.
امام صادق علیه‌السلام فرموده است: «صاحبُ هذا الامر، تَعمیَ وِلادتهُ علی هذا الخلقِ لئلّا یکونَ لاحدٍ فی عنقه بیعه اذا خَرَج؛ ولادت صاحب‌الامر بر این خلق پوشیده است؛ به‌جهت اینکه هنگام ظهور، بیعت کسی بر گردنش نباشد».[11]
بنابراین اگر حضرت صاحب در بین مردم حضور داشت و همگان از ولادت او آگاه می‌‌شدند، ناچار باید در برخورد از مردم و ستمکاران ـ به اقتضای مصلحت اسلام و مسلمین ـ به نبرد با طاغوت برمی‌‌خاست و یا به‌جهت تقیه، به سکوت و صلح می‌‌گذراند! در هر یک از این دو صورت ـ همان‌طور که پدران بزرگوارش به شهادت رسیدند ـ ایشان نیز کشته می‌شد (چنان‌که در احادیث به این مسأله اشاره شده است) و سرانجام زمین از حجت خدا خالی شده، اهلش را در خود فرو می‌برد و مقصود نهایی از وجود حجت خدا در زمین برآورده نمی‌گشت![12]

پی‌نوشت‌ها
1. کمال‌الدین، شیخ صدوق، ج2، ص567.
2. اثبات‌الهداة، شیخ حر عاملی، ج3، ص579.
3. همان، ص466.
4. کافی، کلینی، ج1، ص341.
5. الارشاد، شیخ مفید، ص345.
6. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص568.
7. اثبات‌الهداة، شیخ حر عاملی، ج3، صص570-685.
8. منتخب‌الاثر، لطف‌الله صافی گلپایگانی، ص353.
9. کمال‌الدین، شیخ صدوق، ج2، ص340.
10. همان، ص567.
11. همان، ج2، ص340؛ اثبات‌الهداة، شیخ حر عاملی، ج3، ص486.
12. ظهور نور، محمد باکویی، ص‌59.

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:18 فروردین 1394 - 1:47

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد