(بسم الله الرحمن الرحیم)
امام عسکری علیهالسلام در ربیعالاول ۲۳۲هـ.ق. متولد شد. او معاصر با حکومت سه نفر از حاکمان بنیعباس؛ یعنی معتز، مهتدی و معتمد بوده است. معتمد عباسی تعصب و کینه خاصی نسبت به اهل بیت داشت. از جمله کارهای او این بود که بعد از شهادت امام عسکری علیهالسلام دستور داد خانه حضرت را تفتیش کرده، تا از وجود فرزند حضرت آگاه شود، و این بهجهت خبرچینی جعفر کذاب به دستگاه حاکم کرده بود.
داوودبناسود میگوید: امام عسکری عصایی به من داد و فرمود: این را به عمری برسان. در بین راه عصا شکست، ناگهان مشاهده کردم که در میان آن نامهای است. خدمت امام که رسیدم جریان را بازگو کردم. حضرت فرمود: «... و اذا سمعت لنا شاتما فامض لسبیک التی امرت بها و ایاک ان تجاوب من یشتمنا او تعرفه من انت، فانا ببلد سوء و مصر سوء وامض فی طریقتک فان اخبارک و احوالک ترد الینا فاعلم ذلک؛ هرگاه دیدی که کسی ما را دشنام میدهد تو به دنبال مأموریتی که فرستاده شدی برو و مبادا درصدد پاسخ او برآیی یا خود را به او معرفی کنی، زیرا ما در بد شهری قرار داریم، تو به راه خودت ادامه بده؛ زیرا اخبار و احوال تو به ما میرسد، این را بهخوبی بدان».[۱]
امام حتی به اصحاب خود دستور میدهد تا هیچکس به او سلام نکند و با دست به او اشاره ننماید؛ زیرا در غیر این صورت جانش در امان نخواهد بود.[۲]
همچنین حضرت برای ملاقات با شیعیان خود مکانی را معین میکرد و میفرمود: «صیروا الی موضع کذا و کذا و الی دار فلانبنفلان. العشاء و العتمة فی لیلة کذا، فانکم تجدونی هناک...؛ در فلان مکان و فلان خانه، شبهنگام مراجعه کنید که مرا در آنجا خواهید یافت».[۳]
محمدبنعبدالعزیز بلخی میگوید: صبح هنگامی در خیابان گوسفندفروشان نشسته بودم که ناگهان مشاهده کردم امام عسکری علیهالسلام از منزل خود خارج شده و بهسوی خانه عمومی میرود. در دلم گفتم: اگر فریاد زنم که این مرد، حجت خداست، بر شما باد که او را بشناسید مرا خواهند کشت؟ هنگامیکه حضرت به من نزدیک شد با انگشت سبابه خود به دهان خود اشاره فرمود که ساکت باش! همان شب حضرت را ملاقات کردم، فرمود: «انه هو الکتمان او القتل فاتق الله علی نفسک؛ یا باید کتمان کنی و یا اینکه به قتل خواهی رسید، بر خودت از خدا بترس».[۴]
بههمینجهت است که مرحوم مقدس اردبیلی میفرماید: «هرگاه حدیثی از «رجل» نقل شد، مقصود امامحسن عسکری علیهالسلام است».[۵]
این قضایا وضعیت بس دشوار سیاسی عصر امام عسکری و زمان ولادت امام مهدی علیهماالسلام را میرساند و به همین سبب است که ولادت آن حضرت در اختفای کامل صورت پذیرفت.
از آنجا که حاکمان ظلم و جور شنیده بودند که فرزند امام عسکری، مهدی موعود علیهماالسلام، ذخیره الهی برای رفع ظلم و جور از عالم است؛ بنابراین درصدد برآمدند تا به هر نحو ممکن او را دستگیر کرده و به قتل برسانند.در این اوضاع بود که امام عسکری علیهالسلام دو وظیفه را دنبال میکرده است: یکی اینکه حضرت درصدد اثبات ولادت و وجود فرزندش بوده است و دیگر اینکه طوری باید فرزندش را معرفی کند که جانش در خطر نیفتد.
پینوشتها
1. بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۸۳، ح۶.
2. همان، ص۲۶۹.
3. همان، ص۳۰۴.
4. همان، ص۲۸۹.
5. جامعالرواة، مقدس اردبیلی، ج۲، ص۴۶۲.
وضعیت سیاسی در عصر امام عسکری و ولادت امام مهدی علیهماالسلام چگونه بوده است؟
امام عسکری علیهالسلام در ربیعالاول ۲۳۲هـ.ق. متولد شد. او معاصر با حکومت سه نفر از حاکمان بنیعباس؛ یعنی معتز، مهتدی و معتمد بوده است. معتمد عباسی تعصب و کینه خاصی نسبت به اهل بیت داشت. از جمله کارهای او این بود که بعد از شهادت امام عسکری علیهالسلام دستور داد خانه حضرت را تفتیش کرده، تا از وجود فرزند حضرت آگاه شود، و این بهجهت خبرچینی جعفر کذاب به دستگاه حاکم کرده بود.
داوودبناسود میگوید: امام عسکری عصایی به من داد و فرمود: این را به عمری برسان. در بین راه عصا شکست، ناگهان مشاهده کردم که در میان آن نامهای است. خدمت امام که رسیدم جریان را بازگو کردم. حضرت فرمود: «... و اذا سمعت لنا شاتما فامض لسبیک التی امرت بها و ایاک ان تجاوب من یشتمنا او تعرفه من انت، فانا ببلد سوء و مصر سوء وامض فی طریقتک فان اخبارک و احوالک ترد الینا فاعلم ذلک؛ هرگاه دیدی که کسی ما را دشنام میدهد تو به دنبال مأموریتی که فرستاده شدی برو و مبادا درصدد پاسخ او برآیی یا خود را به او معرفی کنی، زیرا ما در بد شهری قرار داریم، تو به راه خودت ادامه بده؛ زیرا اخبار و احوال تو به ما میرسد، این را بهخوبی بدان».[۱]
امام حتی به اصحاب خود دستور میدهد تا هیچکس به او سلام نکند و با دست به او اشاره ننماید؛ زیرا در غیر این صورت جانش در امان نخواهد بود.[۲]
همچنین حضرت برای ملاقات با شیعیان خود مکانی را معین میکرد و میفرمود: «صیروا الی موضع کذا و کذا و الی دار فلانبنفلان. العشاء و العتمة فی لیلة کذا، فانکم تجدونی هناک...؛ در فلان مکان و فلان خانه، شبهنگام مراجعه کنید که مرا در آنجا خواهید یافت».[۳]
محمدبنعبدالعزیز بلخی میگوید: صبح هنگامی در خیابان گوسفندفروشان نشسته بودم که ناگهان مشاهده کردم امام عسکری علیهالسلام از منزل خود خارج شده و بهسوی خانه عمومی میرود. در دلم گفتم: اگر فریاد زنم که این مرد، حجت خداست، بر شما باد که او را بشناسید مرا خواهند کشت؟ هنگامیکه حضرت به من نزدیک شد با انگشت سبابه خود به دهان خود اشاره فرمود که ساکت باش! همان شب حضرت را ملاقات کردم، فرمود: «انه هو الکتمان او القتل فاتق الله علی نفسک؛ یا باید کتمان کنی و یا اینکه به قتل خواهی رسید، بر خودت از خدا بترس».[۴]
بههمینجهت است که مرحوم مقدس اردبیلی میفرماید: «هرگاه حدیثی از «رجل» نقل شد، مقصود امامحسن عسکری علیهالسلام است».[۵]
این قضایا وضعیت بس دشوار سیاسی عصر امام عسکری و زمان ولادت امام مهدی علیهماالسلام را میرساند و به همین سبب است که ولادت آن حضرت در اختفای کامل صورت پذیرفت.
از آنجا که حاکمان ظلم و جور شنیده بودند که فرزند امام عسکری، مهدی موعود علیهماالسلام، ذخیره الهی برای رفع ظلم و جور از عالم است؛ بنابراین درصدد برآمدند تا به هر نحو ممکن او را دستگیر کرده و به قتل برسانند.در این اوضاع بود که امام عسکری علیهالسلام دو وظیفه را دنبال میکرده است: یکی اینکه حضرت درصدد اثبات ولادت و وجود فرزندش بوده است و دیگر اینکه طوری باید فرزندش را معرفی کند که جانش در خطر نیفتد.
پینوشتها
1. بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۸۳، ح۶.
2. همان، ص۲۶۹.
3. همان، ص۳۰۴.
4. همان، ص۲۸۹.
5. جامعالرواة، مقدس اردبیلی، ج۲، ص۴۶۲.
- لینک کوتاه این مطلب
تاریخ انتشار:19 فروردین 1394 - 19:54
مطالب مرتبط...
نظر شما...