قدم به قدم با مختار (1) / بشارت‌هایی که در رؤیا به مادر «مختار» داده شد

(بسم الله الرحمن الرحیم)

مادر مختار می‌گوید: «پس از تولد مختار، باز خواب دیدم کسی به من می‌گوید: این فرزند تو، پیش از آن که به سن بالا برسد، سرد و گرم زندگی را خواهد چشید و ترس او ریخته خواهد شد و پیروان زیادی پیدا خواهد کرد»


حجت‌الاسلام والمسلمین ابوفاضل رضوی اردکانی نویسنده کتاب «ماهیت قیام مختار بن ابی عبید ثقفی» با تکیه بر روایات معتبر، اقوال و نظریات علمای بزرگ اسلام و کمک‌گرفتن از علم رجال و تاریخ، با روش نقد و تحلیل و جرح و تعدیل، ابعاد شخصیتی مختار ثقفی را به صورت همه‌جانبه بررسى کرده و ثابت کرده است که او مردى پاک، فداکار، معتقد به امامت ائمه هدى(ع) بوده و قیامش با اذن و اجازه و رضایت کامل امام معصوم و دخالت مستقیم اهل بیت پیامبر(ص) همراه بوده است. در این کتاب ـ که از مطالب مستند و مستدل بهره برده و از پرداختن به مطالب موهون و افسانه‌گونه، مانند بعضى از مقاتل و مختارنامه‌ها پرهیز کرده ـ روشن شده است که مختار نه کیسانى بوده و نه بنیانگذار این مکتب است و نه ادعاى باطل داشته، بلکه کلیه این اتهامات از جانب دشمنان اهل بیت(ع) و راویان و مورخان وابسته به طاغوت مطرح شده است.

در ادامه بخش‌هایی از این کتاب را مرور می‌کنیم.

 

نام مادر مختار «دَوْمَه» و از زنان با شخصیت تاریخ اسلام است و درباره او گفته‌اند: «مِن ربّات الفصاحة والبلاغة و الرّای والعقل.» [۱] وی، از زنان سخنور و با تدبیر و عاقله بود.

«ابوعبید»، پدر مختار، قبل از ازدواجش بسیار مشکل‌پسند و در پی همسری ایده‌آل بود، او همسری می‌خواست که از نظر اصالت، نجابت، وجاهت، حسب و نسب، شایسته باشد و هرکسی که به او پیشنهاد می‌شد، نمی‌پذیرفت. شبی در خواب می‌بیند که یک نفر به او می‌گوید: برو «دومه زیبا» را بگیر که پشیمانی ندارد و او همان است که می‌خواهی!

دومه، دختر «وهب بن عمر بن معیب» بود و به خاطر وجاهت و دیگر محسّناتش، او را «دومة الحسناء» لقب داده بودند.

او خواب خود را برای خانواده‌اش تعریف کرد، آنان گفتند: این خواب اعتباری ندارد ولی یکی از میان آنان گفت، این یک دستور است، تعجیل نما و با دومه ازدواج کن!

بدین ترتیب، ابوعبید دل به دریا زد و با این دوشیزه که دلخواهش بود، ازدواج کرد و البته قبلاً نیز زنان خویشاوند او را به ابوعبید پیشنهاد کرده بودند و این خانم از شوهرش باردار شد.

دومه می‌گوید: هنگامی که باردار بودم، شبی خواب دیدم که گوینده‌ای در عالم رویا، این سرود را برایم می‌خواند:

اَبشِری بالوَلَدِ/ اَشَبَهُ شیءٍ باَلامة

اِذ الرِجالُ فی کَبَد/ تقَاولَوا علَی لَبَد

کانَ لَهُ حظُّ الأَسَد

یعنی: مژده به یک پسر، پسری مثل شیر در گرماگرم نبرد، او بهره کاملی از شجاعت دارد. [2]

و پس از چندی خداوند نوزادی پسر، به ابوعبید عطا فرمود و او نامش را «مختار» گذاشت و خداوند، چند فرزند دیگر نیز از همین خانم به ابوعبید داد که عبارتند از: «جبر»، «اباجبر»، «ابوحکم»، «ابوامیّه»، «اسید» و «صفیه» که این دختر بعدها همسر عبدالله بن عمر شد. [3]

مادر مختار تا شهادت او زنده و پیرزنی فرتوت بود که در جریان محاصره «دارالاماره» به دست نیروهای «مصعب بن زبیر» نیز حضور داشت و در محاصره بود.

«ابوعجین» می‌گوید: آن روز که تعدادی از یاران و نزدیکان مختار، در محاصره قصر کشته شد و مردم هزیمت شدند، من به مادر مختار پیشنهاد کردم که بیا تا تو را به دوش بگیرم و از معرکه نجات دهم، وی با شجاعت تمام این پیشنهاد را رد کرد و گفت: «به خدا قسم اگر دستگیرم کنند و اسیر شوم، بهتر از آن است که مرا به دوش بگیری و نجاتم دهی». [4]

*تولد  مختار

او در سال اول هجرت، متولد شد، (وکان مولده فی عام الهجرة). [5]

ابن اثیر می‌گوید:‌ از نخستین نوزادان مسلمانی که در سال اول هجری به دنیا آمدند «مختار» بود. [6]

آری، مختار در مدینه متولد شد، زیرا پدر او پس از اسلام آوردن به مدینه هجرت کرد. مادر مختار می‌گوید: «پس از تولد مختار، باز خواب دیدم کسی به من می‌گوید: این فرزند تو، پیش از آن که به سن بالا برسد، سرد و گرم زندگی را خواهد چشید و ترس او ریخته خواهد شد و پیروان زیادی پیدا خواهد کرد». [7]

صاحب تاریخ فخری گوید: «مختار، با شرافت نفس و علو همت و بزرگواری پرورش یافت». [8]

قبیله ثقیف یکی از قبایل اصیل و معروف عرب و در شجاعت، سلحشوری، سخاوت، جوانمردی و مهمان‌نوازی، ضرب‌المثل بودند، گرچه آنان نیز به سرکشی و خودخواهی شهرت داشتند [9] ولی از این تیره و تبار شجاعان، ادبا، شعراء و علماء بزرگی از صحابه و تابعین و ... برخاسته‌اند. [10] که مشهورترین آنان «ابراهیم ثقفی»، از بنی اعمام «مختار»، نویسنده کتاب معروف «الغارات» و از بزرگان علمای شیعه است. گرچه روایات و مطالبی نیز در مدح و نکوهش طایفه ثقیف رسیده که در کتب اهل سنت موجود است. [11]

 


پاورقی‌ها:

۱- اعلام النساء: عمر رضا کحاله، ج1، ص 421، چ بیروت.

۲ و ۳- بحارالانوار: مجلسی، ج45 ، ص 350، به نقل از رساله ذوب النضار: ابن نما و معارف: ابن قتیبه، ص 138.

۴- اعلام النساء: کحاله، ج1، ص 421، چ بیروت.

۵- انساب الاشراف: بلاذری، ج5، ص 214، چ بغداد و بحرالانوار: ج 45، ص 350 - چ بیروت.

۶- کامل: ابن اثیر، ج2، ص 111، چ بیروت.

۷- بحارالانوار، ج 445 ص 350 و انساب الاشراف: بلاذری، ج 5، ص 214 چ بیروت.

۸- الفخری، ص 89.

۹- الغارات: ابواسحاق ثقفی، ج2، ص 517، چ جدید.

۱۰- به کتاب الانساب سمعانی، ج3، ص4 و 142 مراجعه فرمائید.

۱۱- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج8، ص 30 و ج 20، ص 106.

 



- لینک کوتاه این مطلب

» فارس
تاریخ انتشار:5 آبان 1394 - 15:08

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد