منابع ما دو گروه ديگر از پيشگامان دولت مهدى را نام مى برد كه يكى يمنى ها و ديگرى انقلابيونى هستند كه بر ضد يهود فعاليت مى كنند ، كه پيش از ظهور امام به پا مى خيزند . در تفسير اين آيه « بعثنا عليكم عباداً لنا أولى بأس شديد » ( اسراء/5 ) . گفته شده است كه اينها گروهى هستند كه خدا آنها را پيش از خروج قائم برمى انگيزاند ، و هر جا كه دشمن آل محمد(صلى الله عليه وآله) را بيابند مى كشند . ( كافى 8/206 ) .
در تفسير عياشى به نقل از صالح بن سهل آمده است كه ابوعبدالله(عليه السلام) در تفسير آيه : « وقضينا إلى بنى اسرائيل في الكتاب لتفسدن في الأرض مرتين » (اسراء/آيه 4) فرمود : مقصود از دو بار فساد، كشتن على(عليه السلام) و ضربه زدن به حسن(عليه السلام) است . « ولتعلن علوّاً كبيراً » ( اسراء/4 ) سركشى بزرگ يعنى قتل حسين(عليه السلام) و « فإذا جاء وَعْد أولاهما » ( اسراء/5 ) يعنى وقتى خونخواهان و ياوران حسين(عليه السلام) بيايند . « بعثنا عليكم عباداً لنا أولى بأس شديد فجاسوا خلال الديار» (اسراء/5) يعنى قومى را خدا پيش از خروج قائم برمى انگيزاند كه هرجا دشمن آل محمد(صلى الله عليه وآله) را بيابند ، مى سوزانند ! «وكان وعداً مفعولا» ( اسراء/5 ) يعنى اين تهديد پيش از قيام قائم است و تحقق مى پذيرد « ثم رددناه لكم الكرة عليهم وأمددناكم بأموال وبنين وجعلناكم أكثر نفيراً » ( اسرا/6 ) يعنى با خروج امام حسين هنگام رجعت، همراه هفتاد مرد از يارانش، كه همراه امام كشته شدند ]دوباره شما را بر دشمنان چيره مى كنيم[. جهادگران كلاهخود طلايى بر سر دارند وهر كلاهخود دو رو دارد . به مردم خبر مى رسد كه امام حسين(عليه السلام) همراه يارانش خروج كرده است ، مبادا مؤمنان در اين باره شك كنند ; بدانند كه او دجال و شيطان نيست ، بلكه امامى است كه در آن وقت پيش روى مردم ظاهر مى شود . وقتى مؤمنان مطمئن شدند كه ايشان امام حسين(عليه السلام)است ، ديگر در اين باره شك نخواهند كرد . حجت قائم براى مردم ، از امام حسين(عليه السلام)پيام مى آورد و مؤمنان آن را خواهند پذيرفت . وقتى امام حجت از دنيا برود ، حسين(عليه السلام)او را غسل و كفن و حنوط مى كند و در قبر مى نهد ، چون امام را جز امام دفن نمى كند .
ابراهيم در حديثش مى افزايد: سپس امام حسين(عليه السلام) مردم حكمرانى مى كند ، آن قدر زياد كه ابروهايش چشمانش را بپوشاند !
ابان بن تغلب از امام صادق(عليه السلام) روايت كرده است : وقتى پرچم حق ظاهر شود ، اهل شرق و غرب آن را لعن و نفرين مى كنند ! مى دانى چرا ؟ عرض كردم : نه ، فرمود : به سبب برخورد نادرستى كه مردم از اهل بيت امام پيش از خروج ايشان مى بينند .
نعمانى از ابان بن تغلب و دراز منصور بن حازم ، روايت را نقل كرده و در آن آمده است: از ايشان پرسيدم : چرا پرچم حق را لعن مى كنند ؟ فرمود : به خاطر رفتارى كه از بنى هاشم مى بينند . ( به نقل از آن بحار 52/363 ) كه دلالت دارد اهل بيت امام ، يعنى بنى هاشم و پيروانش ، پيش از امام قيام مى كنند . صاحب كتاب يوم الخلاص ، حديثى را نقل مى كند كه مى گويد : « يأتى ولله سيف مخترط ; در حالى امام مى آيد كه خدا شمشيرى بلند همچون عمود دارد » كه پنج منبع براى آن بيان كرده است اما حديثى در آنها نيافتيم ، بلكه موجود « ومعه سيف مخترط ; همراهش شمشير بلند است » مى باشد كه در كتاب وى موارد مشابه دارد .
بنابراين احاديث «تمهيد» ( پيشگامان مهدى ) سه گروهند : احاديث لشكرى با پرچم هاى سياه ( رايات سود ) كه نزد شيعه و سنى مورد اجماع است ; احاديث دولت يمانى كه فقط در منابع ما ( شيعه ) آمده است ; احاديثى كه بيانگر ظهور پيشگامان پيش از ظهور امام است ، بى آنكه آنان را مشخص كند ، كه همخوان با كسانى است كه با يهود مى جنگند ، چون در تفسير اين آيه آمده اند : «بعثنا عليكم عباداً لنا » ( اسراء/5 ) .
احاديث شريف ، زمان قيام دولت يمنى ها را مشخص كرده و آن را در سال ظهور مهدى(عليه السلام) همزمان با خروج سفيانى ، دشمن مهدى در سرزمين هاى شام ، مى داند .
اما زمان برپايى دولت ايرانيان ، پيش از اين بوده است اينها نخستين گروه پيشرو هستند اما قيام شان براى يارى امام ، در سال ظهور خواهد بود . ترجيحاً بايد گفت : آغاز حركت و فعاليت شان به دست مردى از قم است .
امام كاظم(عليه السلام) فرمود : مردى از قم ، مردم را به حق فرا مى خواند . پيرامونش گروهى گرد مى آيند كه دل هايشان مانند پاره هاى آهن است . توفان هاى وزنده ، آنان را نمى لرزاند و از جنگ خسته نشده و نمى هراسند . به خدا توكل كرده و عاقبت از آنِ پارسايان است ( بحار 57/215 ) .
روايت نمى گويد كه مردى كه به او بشارت داده شده ، چه زمان مى آيد و مناسبت فرمايش امام چه بوده است ، روايت مُرسَل است اما قوّت روايت ، آن است كه از كتاب تاريخ قم ، نوشته اشعرى در سال 378 هجرى است .
از حديث صحيح امام باقر(عليه السلام) درباره انقلاب اهل مشرق فهميده مى شود كه قيام ايرانيان پنج مرحله دارد ، كه آخرين آن ، قيام براى يارى امام(عليه السلام) در سال ظهور است . احاديث سنى و شيعه ، ظهور دو شخصيت را بيان مى دارد : يكى سيد خراسانى ، و ديگرى رهبر نيروهاى امام ( شعيب بن صالح يا صالح بن شعيب ) .
منابع ما فاصله بين ظهور اين دو و ظهور امام(عليه السلام) را مشخص نمى كند ، اما منابع سنى مى گويد كه آن دو ، شش سال پيش از ظهور امام مى آيند.
در فتن ابن حماد به نقل از محمد بن حنفيه(رحمه الله) آمده است :
پرچم هاى سياه سپاه بنى عباس نمودار مى شود ، سپس پرچم هاى سياه ديگرى از خراسان پديدار مى گردد كه افرادش كلاه سياه بر سر دارند و لباس شان سفيد است . پيشاپيش اينها مردى است كه بدو شعيب بن صالح يا صالح بن شعيب مى گويند و از بنى تميم است . ياران سفيانى را شكست مى دهند تا در بيت المقدس پياده شوند و زمينه حكومت مهدى را هموار كنند . سيصد نفر از شام به او يارى مى رسانند . بين خروج وى تا وقتى كه كار را به مهدى واگذارد ، 72 ماه فاصله هست .
در با همان سند ، اين نص آمده است : بين خروج پرچم هاى سياه از خراسان و شعيب بن صالح تا خروج مهدى و واگذارى كار به امام 72 ماه فاصله هست .
در از محمد بن حنفيه ابو القاسم آمده است : بين خروج پرچم هاى سياه از خراسان و شعيب بن صالح با خروج مهدى و اين كه كار در دست مهدى قرار گيرد ، ماه فاصله هست .
در به گونه روايت نخست ابن حماد به اختصار و در مسند الجامع به نقل از ابو هريره آمده است كه رسول خدا فرمود : سپاهى از خراسان با پرچم هاى سياه مى آيد كه چيزى جلودار آنها نيست ، تا پرچم ها در «الياء» (= قدس) برافراشته شوند .
الغيبه نعمانى از ابن ابى نصر آورده است كه ابوالحسن الرضا(عليه السلام) فرمود : پيش از ظهور ، سفيانى و يمانى و مروانى و شعيب بن صالح مى آيند ، پس چگونه از اين و آن نام مى برند ؟!
روايات صحيح منابع ما دلالت دارند كه جنبش سيد خراسانى و شعيب ( كه پرچم را به امام(عليه السلام) تسليم مى كنند ) همزمان با ظهور يمانى و سفيانى است . مانند روايت در نعمانى از ابو بصير از ابو جعفر(عليه السلام) است كه در حديثى طولانى ، تعدادى از رخدادها و نشانه هاى آن بيان شده و فرموده است : خروج سفيانى و يمانى و خراسانى در يك سال ، يك ماه و يك روز است . ترتيب آن مانند دانه هاى تسبيح است در پى همديگرند ، سپس گرفتارى ها از هر سو خواهد آمد. واى بر كسانى كه با اينها مخالفت كنند ! ميان پرچم ها پرچمى هدايت كننده تر از پرچم يمانى نيست . پرچم هدايت است ; چون به صاحب الامر و امامتان مى خواند .
ادامه دارد ...