آیا از نظر اسلام، گناه یک قاتل یا متجاوز کافر، با مسلمان شدن او بخشیده می شود؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)

خلاصه پرسش
آیا از نظر اسلام، گناه یک قاتل یا متجاوز کافر، با مسلمان شدن او بخشیده می شود؟
پرسش
در صورتی که یک قاتل یا متجاوزی که کافر بوده است مسلمان شود، از نظر اسلام، گناهانش بخشیده می شود یا کیفر خواهد داشت؟
پاسخ اجمالی

در اسلام، راجع به افراد کافری که این دین را اختیار می کنند قوانینی مطرح شده است. از جمله اینکه اگر در زمان کفر حقی از حقوق خداوند را ضایع نموده باشد، مانند اینکه عبادت خدا (واجب) را انجام نداده یا گناهانی را مرتکب شده باشد، از طرف خداوند مورد عفو و بخشش قرار می گیرد.

 

اما حقوقی که مربوط به مردم است بخشیده نمی شود و باید ادا شده یا رضایت صاحبان حقوق جلب شود. بنابراین اگر یک قاتل یا متجاوز در زمان کفر، ندانسته گرفتار این اعمال ناشایست شود وبعد مسلمان شود تنها از عذاب الهی در امان می باشد، اما مجازات های مالی وبدنی مربوط به آن را در دنیا باید تحمل کند، مگر اینکه اولیای دم یا سایر شاکیان از مجازات او صرف نظر نمایند. زیرا این حقوق مربوط به اسلام نیستند تا با مسلمان شدن او، اسلام آنها را ببخشد، بلکه مربوط به مردم هستند و در میان همه ی ادیان و عقلای عالم محترم شمرده می شوند.

 

پاسخ تفصیلی

قرآن کریم در مورد اعمال ناپسند کافران قبل از ایمان آوردن، می فرماید:

 

«ای پیامبر به کافران بگو: اگر از اعمال ناپسند خود بازایستید، ما نیز اعمال ناپسند گذشته ی شما را نادیده گرفته و گناهان شما را می بخشائیم.»[1]

 

پیامبر اسلام(ص) نیز فرموده است:

 

«اسلام، اعمال ناپسند قبل از اسلام را می پوشاند، چنانچه توبه نیز چنین است و کفر و گناهان و اعمال زشت را می پوشاند.»[2]این حدیث شریف مبنای یک قاعده فقهی در اسلام شده است که به آن قاعده «جبّ»می گویند.

 

معنای آیه و حدیث فوق این است که کسی که قصد مسلمان شدن دارد، از گذشته ی خود و اعمال ناپسندی که انجام داده، ترس و خوفی نداشته باشد؛ زیرا خداوند حقوق خود را (که از زمان کفر بر عهده ی او بوده است) می بخشاید. بنابراین لازم نیست که او عبادت هایی را که ترک نموده قضا کند یا زکات اموالی را که در این مدت ادا نکرده یک جا پرداخت نماید. زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است و از حق خود که بر عهده ی بنده است، گذشت می نماید.[3]

 

همچنین کسی که مسلمان می شود اگر در زمان کفر، مرتکب اعمالی شده باشد که در اسلام برای آنها مجازات خاصی در نظر گرفته شده است (مثل حد شرب خمر)،بعد از مسلمان شدن حدّ شرعی اعمال گذشته(زمان کفر) در مورد او اعمال نمی شود. بلکه با کمال عطوفت و مهربانی با او برخورد شده و به او اطمینان می دهند که ترس و نگرانی در مورد اعمال گذشته ی خود نداشته باشد. البته این بخشودگی به حقوق اسلام و خداوند اختصاص دارد، اما اگر حق یا حقوقی از مردم بر عهده ی او باشد، یا ظلم و تجاوزی به بنده ای از بندگان خدا نموده باشد، باید نسبت به ادای آنها اقدام نموده و حقوقشان را پرداخت نماید و یا مجازات مربوط به آن را تحمل کند.

 

مثلاً، اگر از شخصی وام گرفته و به او بدهی دارد، و یا اموالی را سرقت نموده، باید به صاحبانش بازگردانده و یا رضایت آنها را جلب نماید. همچنین اگر مرتکب جنایتی شده و ضرب و جرح یا قتلی انجام داده، نسبت به آن اعمال مسئول است و مجازات مربوط به آن را باید تحمل نماید. زیرا خداوند حقوق خود را می بخشد و نه حقوقی را که مربوط دیگران است. پس حقوق تضییع شده ی مردم به جای خود محفوظ است و باید نسبت به جبران آنها اقدام کند.

 

باید توجه داشت این قوانین صرفاً احکام اسلامی نیستند، بلکه در تمامی ادیان و شرایع و در میان همه عقلای عالم، قوانین مربوط به این اعمال وجود دارد.[4]

 

بعضی از عالمان، این نکته را نیز اضافه کرده اند که اگر شخصی مسلمان شد و حقوقی نسبت به اشخاص یا افرادی بر عهده ی او وجود داشت که این تازه مسلمان از ادای آنها ناتوان بود، حاکم اسلامی با صلاحدید خود می تواند آن حقوق را از بیت المال مسلمین ادا کند، و بدین وسیله مشکل این فرد تازه مسلمان را حل نماید؛ مثلا،ً اگر دیه ای (خونبها) بر عهده ی او است و او در زمان شرک مرتکب قتل شده و اکنون مسلمان شده است، بدهی فوق بر عهده ی او محفوظ است و باید پرداخت نماید. اما حاکم مسلمان این اختیار را دارد که از خزانه ی دولت بدهی او را بپردازد.[5]

 

به هر حال چنین شخصی در هر حکومتی و از جمله حکومت اسلامی، مستحق جزا هست و اشخاصی که از طرف او مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند می توانند در یک نظام اسلامی، در دادگاه های صالحه از او شکایت نموده و تقاضای مجازات نمایند.

 



[1]  . انفال، 38.

[2]  . طریحی، مجمع البحرین، ماده «جبّ»؛ السیرة الحلبیة، ج 3، ص 105. این حدیث به شکل های دیگری نیز نقل شده است، مانند: اسلام ما قبل خود را از بین می برد. نک: مجلسی ، محمد باقر، بحار الانوار، ج 40، ص 230.

[3]  . نک: محقق همدانی، مصباح الفقیة، کتاب الزکاه، ص 17؛ نجفی، محمد حسن جواهر الکلام، ج 17، ص 10.

[4]  . نک: مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقهیة، ج 2، ص 169 – 183(قاعده ی الجبّ).

[5]  . حسینی جرجانی، ابوالفتح، تفسیر شاهی، ج 2، ص 96.

- لینک کوتاه این مطلب

» اسلام کوئست
تاریخ انتشار:23 فروردین 1396 - 0:23

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد