این که گفته میشود: "نیت اگر پاک باشد، کافى است و دیگر نیاز به دعا نیست"؛ صحیح است؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)

پرسش
اینکه گفته مى‏شود: "نیت اگر پاک باشد، کافى است و دیگر به اسبابى مثل ادعیه و زیارات نیازى نیست"؛ آیا صحیح است؟
پاسخ اجمالی

این یکى از القات شیطانى براى دور کردن انسان‏ها از ادعیه و زیارات و سایر فعالیت‏هاى دینى است؛ زیرا اقدام به دعا و توسل به وسایلى چون ائمه معصومین‏ علیهم السلام به دستور مستقیم خداوند، بر عهده ی انسان آمده است و سبب جلاى قلوب و الگوگیرى از راه و روش ایشان‏ علیهم السلام و ارتباط هر چه بیشتر با این بزرگواران مى‏گردد. در عین این که صِرف دعا و توسل ظاهرى، نمى‏تواند مثمر این ثمرات عالى گردد و همراهى آن با دل ضرورى و لازم است. یعنى انسان با نیت خالص باید دعا کند و به این وسایط الهى متوسل گردد تا علاوه بر رفع مشکلات و حوائجش، دل را نیز جلا بخشد و در پرتو ارتباط با اولیا اللَّه ‏علیهم السلام، سیره و صورت خود را پیراسته نماید. از این رو باید گفت: نیت خالص و توسل و زیارات و خواندن ادعیه همه، علل ناقصه و جزء العلة براى تعالى و تکامل انسان‏اند و وجود یکى ما را از استفاده از دیگرى بى نیاز نمى‏کند؛ و به تعبیر دیگر، اثبات شى‏ء، نفى ماعداه نمى‏کند. یعنى اگر گفته مى‏شود: "نیت خالص لازم است." یا گفته شود: "توسل و زیارات و ادعیه لازم است." به معناى کفایت یکى از دیگرى نیست. بله! اگر نیت صادقى داشته باشد، لکن از انجام و اعمال آن عاجز مانده است، خداوند به لطف و کرم خویش، ثوابِ کار را نیز براى او مى‏نویسد؛ لکن نمى‏توان این اصل را به مواردى که فرد توان انجام فعل را دارد، اما مسامحه کرده و ترک مى‏کند، تعمیم داد؛ بلکه این گونه افراد خود را مى‏فریبند! چنان که تصور آب خوردن یا نیت آب خوردن بدون نوشیدن آب، سیرابى نمى‏آورد!

پاسخ تفصیلی

افعال ارادى و اختیارى انسان برخاسته از "نیت" او هستند. توضیح این که، انسان عاقل اول نسبت به فعل مقصود و مطلوب، علم پیدا مى‏کند و سپس مزایا و ثمرات مثبت و منفى آن را بررسى کرده و بعد نسبت به اقدام (اگر براى او نافع یا مطابق میلش باشد) یا ترک آن (اگر براى او مضر باشد یا مطابق میلش نباشد) تصمیم مى‏گیرد؛ بعد نسبت به ترک یا فعل آن گرایش پیدا کرده قصد ترک یا فعل آن عمل را مى‏کند، و بعد نیت خودش را تحقق مى‏بخشد. به تعبیرى، علم به طور کلى، علم به مزایا و معایب آن، گرایش به ترک یا انجام آن، قصد آن، تهیه اسباب کار، قدرت جسمانى و فکرى و روحى، صدور فعل یا ترک فعل. از این رو هیچ فعل یا ترک اختیارى انسان بدون نیت تحقق پیدا نمى‏کند، گرچه ممکن است خود انسان از این امر غافل باشد.

 

در جاى خود به تعالى همّت و ارتقا نیات، در امور دینى، تخلیص آن از شوائب دنیوى تأکید و سفارش گردیده است؛ از این رو مى‏توان خود نیت را نیز از جمله افعال اختیارى انسان که قابل اصلاح و تعالى است، محسوب نمود. اثر تعالى و اصلاح نیت در گفتار و رفتار و عکس العمل‏هاى او متبلور مى‏گردد و برعکس دون همتى افراد نیز در گفتار و کردار و حالات آنها ظاهر مى‏شود. پس نیت و اصلاح آن، نقشى اساسى در جهت بخشى کردار و گفتار و حالات انسان دارد.

 

اما نکته اینجا است: آیا نیت و اصلاح آن، ما را از انتخاب افعال شایسته کفایت مى‏کند و نیازى به اقدام بر آنها نیست؟! روشن است که هیچ عاقلى جواب مثبت به این سؤال نمى‏دهد.

 

زیرا امکان ندارد که انسان به صِرف نیت تعلیم و تعلم خالصانه، عالمِ و مخلِص شود؛ و یا به صِرف تصور غذا و نیت تناول آن، سیر و قوى گردد!

 

در مورد سؤال نیز چگونه ممکن است کسى نیت خود را پاک کند، اما هیچ ارتباطى با خدا (از راه دعا) و اولیا و محبان او (از راه زیارت و توسل) برقرار نکند؟! نیت خود را براى چه پاک کرده است و از چه؟! آیا نیت خود را از توسل و زیارت ائمه‏ علیهم السلام و دعا و راز و نیاز پاک کرده است؟! مگر این ها العیاذباللَّه ارجاس و پلیدی اند که نیت خود را از آنها پاک نماید؟! متأسفانه از ظاهر سؤال و این گونه القاءات شیطانى چیزى جز این برداشت نمى‏شود و این امر از جهات عدیده‏اى باطل است:

 

1. ترک کارى مثل دعا و زیارت، خود نیازمند نیت است و بدون آن، این دو ترک نمى‏شوند. پس باید پرسید: نیت شما در ترک دعا و زیارات چیست؟! به چه ملاک‏هایى احساس کفایت و بى نیازى از این دو امر مى‏کنید؟! ما که براى این دو پرسش پاسخى قانع کننده نمى‏یابیم.

 

2. خداوند متعال که ما نیت خود را براى او پاک کرده‏ایم! به ما دستور دعا و توسل و زیارت داده است؛ چنان چه مى‏فرماید: "مرا بخوانید، من اجابتتان مى‏کنم، همانا هر آن که را از عبادت من استکبار ورزد، او را با سرافکندگى به جهنم داخل مى‏کنم."[1] و همان گونه که مى‏فرماید: "به خدا چنگ زنید."[2] مى‏فرماید: "به ریسمان الهى چنگ زنید و متفرق نشوید."[3] و نیز مى‏فرماید: "اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید، به سوى او دستاویزى بجویید و در راه او تلاش کنید، امید آنکه رستگار شوید."[4]

 

احادیث مختلفى از ائمه‏علیهم السلام رسیده است که: "ما (حبل الهى) و ما (وسیله) او هستیم."[5] روشن است که از مهمترین راه‏هاى چنگ زدن به این بزرگواران زیارت و گرامیداشت قبور و موالید و وفیات ایشان است تا از این طریق بتوانیم با ایشان ارتباط برقرار کرده و از طریق ایشان رفع حوائج و مشکلات دینى و دنیوى خود را از خدا طلب کنیم.

 

3. توسل به شفیع در امور خطیر امرى عقلایى است که در تمامى جوامع متداول است و چه بسا در امور روزمره بارها از آن استفاده مى‏کنیم. عدم توسل به شفیع، در عین نیاز به آن، عاملى جز استکبار و خود محورى ندارد. هیچ مؤمن صادقى بى نیاز از این ارتباط با اولیا اللَّه نیست، زیرا اگر کسى قصد جدّى تکامل و اصلاح و تربیت را دارد، لاجرم باید از تعالیم و هدایت‏ها و عنایت‏هاى این بزرگواران بهره گیرد تا بتواند به سرمنزل مقصود بار یابد و رمز دستور خدا به توسل به ایشان هم در همین نکته نهفته است وإلا آن بزرگواران هیچ نیازى به توجه و احترام و تکریم و زیارت و توسل ما ندارند.

 

4. دعا و زیارت جلاى قلوبند، و هر که خود را از این دو محروم کند، از فیوضات کثیرى به دور مى‏افتد، بلکه ترقى و تعالى او غیر ممکن مى‏شود و سرانجامى جز خلود در آتش نخواهد داشت![6]

با توجه به مطالب گذشته، به این نتیجه مى‏رسیم:[7]

1.توسل و زیارت و دعا از جمله اعمال اختیارى انسان‏اند که بدون "نیت" صدور آنها ممکن نیست.

2. حسن نیت و تعالى آن تأثیر مستقیمى بر حسن افعال انسان از جمله این امور دارد.

3. اقدام بر حسن یکى ما را از تحسین دیگرى بى نیاز نمى‏کند: یعنى براى تعالى انسان هم "حسن فاعلى" (حسن نیت) شرط است و هم حُسن فعلى (کار خوب باید انتخاب شود.) به تعبیر دیگر، حسن نیت و حسن فعلى هر دو جزء العله‏اند و وجود و اصلاح یکى ما را از انجام و اصلاح دیگرى بى نیاز نمى‏کند. پس ما براى تعالى و تکامل خود به اصلاح و تعالى هر دو نیازمندیم.

 

حال ممکن است شخصى به برخى احادیث تمسک نموده و آنها را نقضى براى مطالب فوق بپندارد؛ از جمله آنجا که، مثلاً پیامبر صلى الله علیه وآله مى‏فرمایند: "اى ابوذر! قصد کار نیک کن هرچند انجامش ندهى."[8] یا مى‏فرمایند: "نیّت مؤمن بهتر از عمل او است."[9] یا امام على علیه السلام مى‏فرمایند: "بسا نیتى که از عملى رساتر است."[10] یا ایشان مى‏فرمایند: "خداوند متعال به سبب نیکویى نیّت و پاکى درون، هر کس از بندگانش را که بخواهد به بهشت مى‏برد."[11] و... .

 

این گونه احادیث در صدد بیان اهمیت نیت کار خیر داشتن است و هیچ دلالتى بر کفایت از عمل در هنگام توان بر صدور آن ندارد. به عبارتى تأکید دارند که همیشه همّ و غمتان انجام کار خیر باشد و نیت کار شر را از ذهن دور کنید. خود این امر سبب مى‏شود که رغبت انسان به کارهاى خیر بیشتر شده و فکر شر و انجام آن از سرش بیرون رود. از این رو وعده‏هاى فراوانى بر نیت خیر و ضرورت اصلاح و تعالى آن داده‏اند، مثلاً مى‏فرمایند: "ر کس به بستر خود رود و نیتش این باشد که نماز شب بخواند، اما خوابش برد تا صبح شود، آنچه در نیتش بوده براى او نوشته شود و خوابش صدقه‏اى از جانب پروردگارش براى او باشد."[12] و امام صادق علیه السلام: در حقیقت خداوند یارى خود به بندگان را به اندازه نیت‏هاى آنان قرار داده است، پس هر که نیتش درست باشد، یارى خدا به او کامل رسد و هر که نیتش کاستى داشته باشد، یارى خدا نیز به همان اندازه کاستى دارد."[13]

 

حدیث اول اشاره به مواردى است که انسان واقعاً قصد انجام کار خیرى را دارد اما توان انجام آن را ندارند و یا فرصت انجام آن را نمى‏یابند و حدیث دوم اشاره و تأکید بر حسن نیت بر خداوند است و این که اگر دعا مى‏کند و امیدى به خدا مى‏بندد، به اجابت و عنایت خدا مطمئن باشد و در اجابت او و امداد او تردیدى به دل راه ندهد؛ به علاوه امور عالى و مهم را از خدا مطمئن باشد و در اجابت او و امداد او ، تردیدى به دل راه ندهد؛ به علاوه امور عالى و مهم را از خدا امید داشته باشد نه امور پست و بى ارزش را. از این رو اگر احادیث نیت، در کنار احادیثى که بر زیارت قبور اولیا اللَّه و توسل به ایشان و یا بر اهمیت دعا و تأکید بر آن، دلالت دارند، نهاده شود، این امر محرز مى‏شود که تأکید بر یکى به معناى بى نیازى از دیگرى نیست. بله! اگر کسى واقعاً قصد خیرى داشت اما در انجام آن موفق نشد، خدا به کرم خود ثواب آن کار را به او مى‏دهد، بر خلاف نیت شر که تا اعمال نشود، عقابى ندارد گرچه آن هم بر روح انسان اثر منفى خواهد نهاد.

منابع و مآخذ

1. رى شهرى، محمد، ترجمه شیخى، محمد رضا، میزان الحکمة، ج 13، مؤسسه فرهنگى دارالحدیث، چاپ2، 1379 ، قم، ص 6585 - 6560.

2. کاشانى، ملا محسن، المحجة البیضاء، ج 8، مؤسسه نشر اسلامى، قم.

3. مصباح یزدى، محمد تقى، آموزش عقاید، ج 3، سازمان تبلیغات اسلامى، چاپ14،  1375 ، قم، درس 56 - 54، ص 149 - 126.

4. مصباح یزدى، محمد تقى، اخلاق در قرآن، ج 1، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى رحمهم الله، چاپ8، 1376 ، قم، ص 174 - 95.

 

 


 

[1] فصلت، 60.

[2] نساء، 146 و 175؛ حج، 78.

[3] آل عمران، 103.

[4] مائده، 35؛ اسراء، 57.

[5] تفاسیر مختلف ذیل آیات فوق.

[6] فصلت، 60.

[7] رى شهرى، محمد، ترجمه شیخى، حمیدرضا، میزان الحکمة، ج 13، ح 20976، ص 6575.

[8] رى شهرى، محمد، ترجمه شیخى، حمیدرضا، میزان الحکمة، ج 13، ح 20976، ص 6575.

[9] همان، ح 20978، ص 6577.

[10] همان، ح 20998، ص 6579.

[11] همان، ح 21015، ص 6583.

[12] همان، ح 20977، ص 6575.

[13] همان، ح 20985، ص 6576.

- لینک کوتاه این مطلب

» اسلام کوئست
تاریخ انتشار:7 اردیبهشت 1396 - 23:46

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد