دولتی در پنجه تصرف صهیونیسم؛ نقش فشار لابي پَک‌ها بر آمريکا چيست؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)
در شکل‌گیری سیاست خارجی هر کشوری مجموعه ای از عوامل در سطوح داخلی، ملی و بین‌المللی نقش دارند که برآیند کنش و واکنش این عوامل به صورت برونداد و به نام "سیاست خارجی" ارائه می گردد. سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا نیز برآیند چنین فرآیندی است و از بر هم کنش سه سطوح مذکور نشأت می گیرد. بر اساس نظریات روابط بین الملل یکی از سطوح مهم در تحلیل سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، سطح داخلی است که به بررسی نقش احزاب دموکرات و جمهوری خواه، رهبران و سیاستمداران برجسته، کنگره، افکار عمومی، صاحبان صنایع بزرگ، اتاق های فکر و گروه‌های فشار در شکل‌گیری سیاست خارجی می‌پردازد. در این میان هنگامی که بحث از سیاست خارجی آمریکا در منطقه خاورمیانه به میان می‌آید موضوع نقش لابی صهیونیستی در میان سایر عوامل، برجسته‌تر و پررنگ‌تر است.

دولتی در پنجه تصرف صهیونیسم؛ نقش فشار لابي پَک‌ها بر آمريکا چيست؟


آيا آمریکا دولتي در پنجه صهیونیست‌هاست؟
واقعیت آن است که اسرائیل از نیم قرن قبل، همواره با مشکلات حاد امنیتی مواجه بوده و اینک در شرایط ملتهب و پر تنش پس از یازدهم سپتامبر 2001 ميلادي، با فضای مناسبی برای پیگیری اهداف خود مواجه شده است. چرا که منافع این رژیم در محیطی نا آرام و پرچالش تأمین می‌گردد.

مبارزه جهانی با تروریسم در پی حوادث تروریستی در آمریکا، شرایط را برای سرکوب کامل فلسطینی‌ها و نادیده گرفتن حقوق انسانی آنان، برای دولت اسرائیل فراهم آورده است. در تنیدگی سرنوشت اسرائیل به آمریکا تردیدی نیست، به گونه‌ای که امروز بقا و زوال این حکومت نامشروع به سرنوشت ایالات متحده بند شده است ولی آنچه تا اندازه‌ای غیرعادی جلوه می‌کند تأثیرگذاری شگرف و عمیقی است که رژيم اسرائیل و محافل وابسته به آن بر تصمیم‌گیری‌ها و خط مشی‌های ایالات متحده دارند به گونه‌ای که این مطلب را به ذهن انسان متبادر می‌کند که آمریکا مولود و دست‌پرورده رژيم اسرائیل است نه اسرائیل فرزند و وابسته به آمریکا.

یکی از این ابزارهای مهم و قوی، لابی رژیم صهیونیستی در آمریکا است که به دو صورت لابی رسمی و غیر رسمی فعالیت می‌کند. لابی رسمی شامل سازمان‌ها و گروه‌های سازمان‌یافته یهودی و صهیونیستی می شود که در تصمیم گیری‌های مجلس قانون‌گذاری آمریکا و دستگاه حاکمه آمریکا، به طور مستقیم، اعمال فشار می‌کنند و مهم‌ترین آن‌ها، کمیته روابط عمومی آمریکایی اسرائیلی (ایپک) و کنگره جهانی یهودیان است. لابی غیر رسمی نیز دربرگیرنده مشارکت گسترده یهودیان در انتخابات و حضور یهودیان در پست‌های حساس آمریکا می شود.


نقش آيپک در فشار آمريکا بر ايران
با توجه به سیاست‌های آمریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از منابع آمریکایی و اسرائیلی نقش آیپک در این زمینه را بسیار نافذ و حایز اهمیت می دانند. از آنجا که اسرائیل ایران را بزرگترین دشمن خود اعلام کرده، این کمیته با توجه به تأکید آمریکا و اسرائیل بر ضرورت پایان دادن به فعالیت‌های هسته‌ای ایران، تلاش‌های فراوانی در جهت تشدید اقدامات کاخ سفید علیه ایران در سال‌های گذشته انجام داده است.

کمیته امور عمومی اسرائیل و آمریکا شش سال پس از تأسیس اسرائیل در سال 1948 به وجود آمده و اینک 85 هزار عضو دارد و علاوه بر آمریکا و اسرائیل در 10 کشور دیگر نیز دفاتر خود را تأسیس کرده است و بودجه 4/33 میلیون دلاری آن از طریق 165 نفر کارمندی که دارد در جهت تقویت و توسعه بستر روابط آمریکا و اسرائیل هزینه می شود.

این کمیته به هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه کمک می کند و در برنامه‌های انتخاباتی آنان نقش فعال دارد به گونه‌ای که 50 عضو اصلی آن دارای نفوذ عمیق در این احزاب هستند. و رهبران دو حزب در کنگره نیز بر اهمیت و نقش این کمیته تأکید ورزیده و تلاش‌هایش را پراهمیت تلقی کرده‌اند.


ابزار فشار پک‌ها عليه ايران چيست؟
یکی از روش‌های کمیته در فرآیند تصمیم‌گیری در آمریکا این است که از طریق گروه‌هایی موسوم به «پک‌ها» در سراسر ایالات متحده به سیاستمداران به طور غیرمستقیم کمک نماید. در صورتی که نماینده ای اظهار مخالفت نماید آن را در سطح وسیعی به اطلاع جوامع یهودی می‌رسانند تا وی را تحت فشار قرار دهند. روش دیگری که کمیته در پیش می گیرد استفاده از فشارهای عاطفی و روانی است و با ذکر گذشته یهودیان و عنوان نمودن این مسئله که این تصمیم عواقب خطرناکی برای یهودیان دارد، فرد را تحت فشار قرار می دهند. ایپک در موارد گوناگونی برای دیدارها و ملاقات‌های اعضای کنگره فهرستی رايانه‌ای تهیه کرده و از آنها به‌عنوان برگ برنده استفاده می‌کند تا در صورت مخالفت افراد مذکور با اسرائیل در انتخابات بعدی از آنان حمایت نکند.

تداوم این روند حتی در درون ساختار قدرت در آمریکا هم توام با خفقان و نوعی رفتار تحکم آمیز و حتی با حذف مخالفین و آزار معترضین مواجه بوده و هست. افراد و گروه هایی که نخواهند با روند مورد حمایت ایپک همراهی کنند تدریجاً منزوی، منفعل و حتی حذف می شوند. در واقع ایپک قدرت تاثیرگذاری بیشتری بر اعضای کنگره دارد تا مسئولان دولت آمریکا. این مسئله بدان خاطر است که دولت آمریکا دستگاه عریض و طویلی برای سیاست خارجی خود دارد و گاهی تاثیرگذاری بر آن بسیار مشکل می شود. این در حالی است که تاثیرگذاری بر اعضای کنگره به سبب آن که از فشارهای عمومی و تبلیغاتی داخلی تاثیر بیشتری می پذیرند بسیار آسان تر می نماید. به همین سبب ایپک ترجیح می دهد که فشار خود را بر کنگره متمرکز کند ولی این به معنی در امان ماندن دولت از فشارهای این گروه نیست. لذا نمی توان انکار کرد که دیپلماسی جهانی آمریکا به‌ویژه در قلمرو خاورمیانه و دنیای اسلام در دست صهیونیست‌ها اسیر است و تقریباً موردی نیست که در این زمینه برخلاف نظر صهیونیست‌ها اعلام یا اعمال شود چرا که حمایت بدون قید و شرط از رژیم صهیونیستی مورد اتفاق تمامی دولت های آمریکا در طول تاریخ ۶۰ ساله اخیر بوده است.



تلاش آيپک براي تبديل "خاورميانه" به موضوع داخلي آمريکا
این گروه صهیونیستی همچنين علاقه‌مند است که مسأله سیاست خارجی آمریکا در قبال خاورمیانه را به مسأله داخلی در آمریکا تبدیل کند. در واقع ایپک تلاش کرده است که نظر افکار عمومی آمریکا را همیشه به حمایت از اسرائیل جلب کند و فعالیت ضعیف اعراب در این عرصه، آنان را در تحقق این هدف موفق تر ساخته است. آمریکا نیز در این میان به دلیل حمایت از منافع اسرائیل محتمل خسارتهای سنگینی شده که از مهمترین این خسارتها می توان به افزایش تنش ها میان آمریکا و کشورهای مسلمان اشاره کرد.

در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران نیز اهم فعالیت های این گروه فشار را می توان چنین بر شمرد:
معرفی ایران و انقلاب اسلامی به عنوان یک خطر برای جامعه جهانی و اعلام این که تنها راه مبارزه با آن بکارگیری تمامی امکانات از طریق تمامی کشورهاست، بزرگنمایی درباره اهداف و برنامه های به خصوص هسته ای ایران و تحریک افکار عمومی جهان با چسباندن برچسب حامی تروریسم بر ایران و دیگر مسلمانان جهان، تشویق و حتی تهدید سایر کشورها و حتی شرکتهای تجاری ـ صنعتی و بانکها به تحریم ایران بخصوص در عرصه سرمایه‌گذاری در بخش نفت و گاز و ایجاد و اعمال دیگر موانع و فشارهای سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی علیه ایران، ایجاد یک حلقه محاصره سیاسی ـ تبلیغاتی ـ امنیتی پیرامون ایران و تلاش برای تنگ کردن این حلقه محاصره، جلوگیری از فراگیری و آموزش و ارسال علوم و فن آوری های نوین به خصوص در زمینه های فضائی ـ موشکی ـ بیولوژیکی و هسته ای به ایران به ویژه از طریق شرکت های خارجی.


منزلت ایرانی، کابوس صهیونیست‌ها
استقبال جهاني از حضور رييس جمهوري ايران در نيويورك و سخنراني در شصت و هشتمين نشست مجمع عمومي سازمان ملل متحد، نشانه ای از پيروزي تهران در صحنه هاي جهاني و عرصه ديپلماتيك به شمار می رود و بیانگر عزم دولت ايران براي تحكيم روابط با کشورهای جهان و همچنین همگرايي بيشتر با دولت های منطقه بوده است که جایگاه و قدرت جمهوری اسلامی ایران در جهان را با کمک به حل مسئله سوریه و جلوگیری از حمله نظامی آمریکا و تشدید بحران در خاور میانه ترفیع بیشتری بخشید.

سیاست های فعالانه و خط مشی اعتدال گرایانه آقای روحانی، کاهش تیرگی روابط ایران و آمریکا به دنبال سفر رئیس جمهور ایران به نیویورک، حضور قریب به اتفاق هیات های نمایندگی کشورهای مختلف در صحن مجمع عمومی به هنگام سخنرانی آقای روحانی و تنها ترک مقام های اسرائیلی، انزواي رژيم نامشروع صهيونيستي را به دنبال داشت.

درست به همین دلیل بود که بلافاصله پس از انتخاب روحانی و قبل از آن که وی فرصت یابد سیاست های بین المللی خود را تشریح کند، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل شروع به محکومیت او کرد. انزواي رژيم غيرقانوني اسراييل که با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي در ايران آغاز و اكنون اين وضعيت سخت براي صهیونیست ها با وقوع جنبش بيداري اسلامي در جهان عرب و استقبال جهانی از هیئت ایرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد،  بيشتر پديدار شد موجب گشت تا نتانیاهو بلافاصله ملاقاتی را با باراک اوباما داشته باشد که در این دیدار اوباما بر خلاف ادعای پیشین خود در جریان سفر آقای روحانی به نیویورک مبنی بر حل و فصل مسایل پیرامون ایران از طریق گفت‌وگو و مذاکره، بار دیگر تأکید کرد که گزینه نظامی همچنان بر سر میز است. این موضوع اگرچه شاید از سوی مقامات ایرانی غیر قابل پیش بینی بود و پاسخ مقامات ذیربط را به دنبال داشت، اما از سوی دیگر بیانگر فعالیت و تکاپوی گروه های فشاری مانند ایپک در پشت پرده سیاست خارجی آمریکا بود که کاهش تیرگی روابط ایران و آمریکا را کابوسی برای اهداف و منافع خود می‌دانستند.

نقش لابی صهیونیست در تغییر موضع رئیس جمهور آمریکا نکته دیگری را نیز گوشزد می‌کند و آن قدرت این گروه در جهت‌دهی به سیاست خارجی آمریکا و پیشبرد آن در مسیر دلخواه رژیم صهیونیستی است. این موضوع را می‌توان در رهنمود اخير مقام معظم رهبری نیز به‌وضوح دید که فرمودند: دولتى سخت در پنجه تصرف و اقتدار شبكه صهیونیسم بین الملل كه به‌خاطر رعايت خواسته‌ها و منافع نامشروع شبكه صهيونيستى بين‌المللى مجبورند با رژيم غاصب و جعلى اشغال‌كننده فلسطين مماشات كنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند؛ اسمش را مي‌گذارند منافع آمريكا، در حالى كه به‌كلى منافع مللى آمريكا با آنچه امروز اينها در حمايت از (آن) رژيم جعلى انجام مي‌دهند، منافات دارد.

در مجموع باید گفت که آنچه به عنوان سیاست خارجی آمریکا نامیده می‌شود، تنها در راستای تأمین منافع آمریکا قرار ندارد و منافع رژیم صهیونیستی نیز به‌ویژه در ارتباط با کشورهای منطقه خاورمیانه در آن دخیل است و نکته بعدی اینکه اسرائیلی‌ها به هر شکل از این که ایران بتواند تصویر خود را در سطح سیاست جهانی و رابطه خود را با دیگر کشورها بهبود بخشد، نگران هستند و خشنود نیستند لذا طبیعی است که از همه امکانات خود استفاده می‌کنند تا فضای تنش میان ایران و غرب همچنان پابر جا بماند و اسراییل آن بهره می‌برد، را بازگردانند.
  • مشرق

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:15 مهر 1392 - 12:43

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد