آیت‌الله مستجاب الدعوه که پیشگام مبارزه با کشف حجاب بود

(بسم الله الرحمن الرحیم)

آیت‌الله خوانساری پیشگام مبارزه علیه کشف حجاب، بود. این اعتراض علیه کشف حجاب، اعتراض بزرگ مردی الهی بود که به اصرار مردم راهی بیابان قم شد و نماز باران خواند اما اثری از اجابت دیده نشد. اما او به خوبی می‎دانست که خواستن با اصرار معنا می‌بخشد. و بار دیگر از خدا خواست و خدا اجابت کرد.

 

آیت الله سید محمد تقى خوانسارى در سال 1305 ق در خوانسار به دنیا آمد. پس از تکمیل مقدمات علوم در زادگاه خود، رهسپار حوزه نجف شد و در حلقه درس آخوند خراسانى، سید محمد کاظم یزدى، میرزاى نایینى و آقا ضیاء عراقى جاى گرفت.

با شروع جنگ جهانى اول، به صف راهیان جهاد پیوست و در کنار دیگر بزرگان از کیان اسلامى به دفاع برخاست و در این راه متحمل چهار سال اسارت شد. وى پس از بازگشت به خوانسار، در درس آیت‌الله حائرى یزدى شرکت جست و مورد توجه خاص استاد قرار گرفت.

آیت الله خوانسارى پس از ارتحال مؤسس حوزه علمیه قم، به همراه آیات عظام حجت کوه کمره اى و صدر، مسؤولیت حوزه و رهبرى دینى مردم را به عهده گرفت.

سرانجام در یکى از روزهایى که براى برپایى نماز جماعت راهى مسجد جامع همدان بود، دچار حمله قلبى گشت و در هفتم ذى الحجه سال 1371 ق به احرام جانان درآمد و در 66 سالگى لبیک گویان به سراى دوست شتافت. پیکر مطهر وى پس از تشییعى با شکوه در جوار استادش در حرم مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) دفن شد.

*وقتی آیت الله خوانساری خواندن نماز باران را تکلیف خود دانست

یکی از حوادث مهم که از آثار شهودی آقای خوانساری از نگاه دینی، نماز بارانی است که او آن را اقامه کرد تا تجلی دعا و نماز را در زندگی به گونه‎ای ملموس آشکار کند. در شهریور 1320 که متفقین در ایران به طور انبوه حضور یافتند، موجی از قحطی و نابسامانی در کشور به راه افتاد. قسمتی از سپاه متفقین در منطقه خاکفرج قم استقرار یافت و بعد از مدتی کنترل شهر در دست آنان قرار گرفت.

 

با بروز این خشکسالی موقعیت غذایی مردم بحرانی شد. اهالی قم، چاره در خواندن نماز باران دیدند. مردم راهی خانه‎های آقایان صدر، حجت و خوانساری شدند. آقایان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظیفه‎های شرعی خود را بجا آورید، آسمان و زمین دست هایشان بر شما گشوده خواهد بود.

اما آقای خوانساری نتوانست جواب نه بگوید و مردم هم گمان بردند او موافق با خواندن نماز باران است. گروهی ایشان را از پایان بدکار بیم دادند، اما او گفت حالا که چنین شده، خواندن این نماز بر من تکلیفی است و هر چه صلاح باشد همان واقع خواهد شد.

*اگر خواهش باشد اجابت حتمی است

در روز موعود، جمعیت از گوشه و کنار شهر روانه شدند تا به صحرای خاکفرج که در نیم کیلومتری شهر قرار داشت و مصلای آن محسوب می‎شد بروند. آیت الله خوانساری هم با طمأنینه و آرامش مخصوص و در حالی که پاها را برهنه کرده و تحت الحنک انداخته بود با عده‎ای از همراهان به سمت آن نقطه حرکت نمودند.

آن روز نماز خوانده شد، اما اثری از اجابت دیده نشد. آیت الله خوانساری که بارها عطوفت و مهربانی پایان ناپذیر خدا را با همه وجود خود درک کرده بود، به خوبی می‎دانست که خواستن را باید با اصرار معنا بخشد. چه آن که اگر خواهش باشد اجابت حتمی است. او بعد از پایان درس و بحث از شاگردانش خواست که تا همپای او باز به کوی خواهش روند و نماز بارانی دیگر بخوانند. این بار نماز در باغ های پشت قبرستان نو بپا گشت. غروب یکشنبه فرارسید و آسمان بی‎تکه ابری سرخ گونگی خورشید را به نظاره نشست. گزارش هواشناسان غربی که در پادگان خاکفرج بودند گویای این بود که بارشی روی نخواهد داد.

*دین ناباوران زبان تمسخر گشودند

دین ناباوران زبان تمسخر گشودند. استاد رسولی در خاطره خود می‎گوید: «آن روز گذشت و ما مطابق معمول به نماز جماعت آیت الله خوانساری در مدرسه فیضیه رفتیم. اکنون یادم نیست که به چه مناسبتی شب‌ها در مدرسه فیضیه بعد از نماز جلسه روضه خوانی و سخنرانی بود. مرحوم حاج محمدتقی اشراقی به منبر رفت و هنوز اوایل سخنرانی ایشان بود که باران شروع شد... آن شب باران مفصلی آمد».

این باران چنان گسترده و بی‎امان بود که تا آن وقت چنین بارشی را کسی سراغ نداشت. بی‎سیم‎های پادگان خاکفرج بکار افتاد و خبر این حادثه شگفت به جهان مخابره شد و در مدتی کوتاه پس از تأیید آن از طرف مقام‌های رسمی لندن و آمریکا، از طریق رادیو انعکاس جهانی یافت.

تا شهریور 1328 ش هفت سال می‎گذشت که ایران از حج محروم بود. در آن سال حضور روحانیان که تشنه‎تر از همه بودند در این حج، حضوری پرجلوه بود. آیت الله خوانساری هم به دعوت یکی از بازاریان تهران به این کاروان پیوست.

در همان روزهای نخست، ورود ایشان به مکه وحدت آفرین گشت و با اعلام ثبوت رؤیت ماه از طرف ایشان اختلاف رخت بربست و وقتی هم که جمعی از شیعیان از او تقاضای برپایی جماعت نمودند، او بی‎اعتنا به درخواست ایشان، به نماز جماعت برادران اهل سنت رفت.

چه آن که این حج برای همبستگی بود و دلبستگی و دمیدن روح برادری، تا در سایه وحدتی ظاهری روح ها به وحدت رسند. در مدینه محل اقامت آیت الله خوانساری جای آمد و شد هیأت‎ها و کاروان های مذاهب مختلف بود. از جمله آن ها هیأت علمای مصر به سرپرستی شیخ حسن البناء، مرشد عام جمعیت اخوان المسلمین بود. گفت‌وگوهای دوستانه‎ای آغاز گشت و تلاش آیت الله خوانساری در نزدیکی و ایجاد تفاهم هر چه بیشتر بود. در پاسخ به این خبر اخوان وحدت، خطبای مصری هم با او، همصدا شدند.

فتوای آیت الله خوانساری در توطئه اشغال فلسطین

آیت الله خوانساری همگام با آیت الله حاج آقا حسین قمی، پیشگام مبارزه علیه کشف حجاب، در این مبارزه شرکت کرد. او در آن جو پراختناق در فتوای روشنگرانه بر ضروری بودن حجاب پای فشرد.

با شروع شکل گیری توطئه اشغال فلسطین، آیت الله خوانساری با فریاد آیت الله کاشانی همنوا بود. او در فتوایی فداکاری و کمک مسلمانان را در قضیه فلسطین و جنگ صهیونیسم واجب شمرد. سرانجام فریادها کارساز شد و هزاران فدایی اسلام آماده عزیمت به فلسطین گردیدند، اما با سنگ اندازی‎های دولت وقت این اعزام چشمگیر انجام نپذیرفت.

فتوای آیت الله خوانساری در ملی شدن صنعت نفت

همگامی آیت الله خوانساری با آیت الله کاشانی مرزهای فراتری پیموده است. او با فتوایی سرنوشت ساز ملی شدن نفت را اعلام کرد و قطع دست غارتگران را از این سرمایه خدادادی خواهان گردید. در هنگام برگزاری انتخابات مجلس هفدهم که پس از پیروزی نهضت ملی انجام گرفت، ایشان بار دیگر به یاری رهبری نهضت آیت الله کاشانی شتافت و در فتوایی مهم شرکت در انتخابات را ادای وظیفه شرعی دانست و سستی در این راه را عملی مسئولیت آفرین در پیشگاه خدا قلمداد نمود. انتشار این فتوا، تأثیر بسزایی در انتخابات مزبور گذاشت و در تهران تأثیر آن شگفت آورتر بود.

  • فارس

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:8 دی 1392 - 18:28

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد