(بسم الله الرحمن الرحیم)
پیامبر
گرامی- صلی الله علیه و آله- در سال دهم هجرت برای انجام فریضه وتعلیم
مراسم حج به مكه عزیمت كرد. این بار انجام این فریضه با آخرین سال عمر
پیامبر عزیز مصادف شد و از این جهت آن را «حجه الوداع» نامیدند. افرادی كه
به شوق همسفری ویا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد و بیست هزار
تخمین زده شدهاند.
مراسم حجبه پایان رسید وپیامبر اكرم صلی الله علیه و آله راه مدینه را،در حالی كه گروهی انبوه او را بدرقه میكردند وجز كسانی كه در مكه به او پیوسته بودند همگی در ركاب او بودند، در پیش گرفت. چون كاروان به پهنه بی آبی به نام «غدیر خم» رسید كه در سه میلی «جحفه»[1] قرار دارد، پیك وحی فرود آمد وبه پیامبر فرمان توقف داد. پیامبر نیز دستور داد كه همه از حركتباز ایستند وبازماندگان فرا رسند.
كاروانیان از توقف ناگهانی وبه ظاهر بی موقع پیامبر در این منطقه بی آب، آن هم در نیمروزی گرم كه حرارت آفتاب بسیار سوزنده وزمین تفتیده بود، در شگفت ماندند.مردم با خودمی گفتند:فرمان بزرگی از جانب خدا رسیده است ودر اهمیت فرمان همین بس كه به پیامبر ماموریت داده است كه در این وضع نامساعد همه را از حركتباز دارد وفرمان خدا را ابلاغ كند.
فرمان خدا به رسول گرامی طی آیه زیر نازل شد:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعلفما بلغت رسالته والله یعصمك من الناس .[2]
«ای پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده استبه مردم برسان واگر نرسانی رسالتخدای را بجا نیاوردهای؛وخداوند تو را از گزند مردم حفظ میكند».
دقت در مضمون آیه ما را به نكات زیر هدایت میكند:
اولا: فرمانی كه پیامبر صلی الله علیه و آله برای ابلاغ آن مامور شده بود آنچنان خطیر وعظیم بود كه هرگاه پیامبر (بر فرض محال) در رساندن آن ترسی به خود راه میداد وآن را ابلاغ نمیكرد رسالت الهی خود را انجام نداده بود، بلكه با انجام این ماموریت رسالت وی تكمیل میشد.
به عبارت دیگر، هرگز مقصود از ما انزل الیك مجموع آیات قرآن ودستورهای اسلامی نیست. زیرا ناگفته پیداست كه هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله مجموع دستورهای الهی را ابلاغ نكند رسالتخود را انجام نداده است ویك چنین امر بدیهی نیاز به نزول آیه ندارد.بلكه مقصود از آن، ابلاغ امرخاصی است كه ابلاغ آن مكمل رسالتشمرده میشود وتا ابلاغ نشود وظیفهخطیر رسالت رنگ كمال به خود نمیگیرد. بنابر این، باید مورد ماموریتیكی از اصول مهم اسلامی باشد كه با دیگر اصول وفروع اسلامی پیوستگی داشته پس از یگانگی خدا ورسالت پیامبر مهمترین مسئله شمرده شود.
ثانیا: از نظر محاسبات اجتماعی، پیامبر صلی الله علیه و آله احتمال میداد كه در طریق انجام این ماموریت ممكن است از جانب مردم آسیبی به او برسد وخداوند برای تقویت اراده او میفرماید: و الله یعصمك من الناس .
اكنون باید دید از میان احتمالاتی كه مفسران اسلامی در تعیین موضوع ماموریت دادهاند كدام به مضمون آیه نزدیكتر است.
محدثان شیعه وهمچنین سی تن از محدثان بزرگ اهل تسنن[3] بر آنند كه آیه در غدیر خم نازل شده است وطی آن خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله ماموریت داده كه حضرت علی -علیه السلام را به عنوان «مولای مؤمنان» معرفی كند.
ولایت وجانشینی امام پس از پیامبر از موضوعات خطیر وپر اهمیتی بود كه جا داشت ابلاغ آن مكمل رسالتباشد وخودداری از بیان آن، مایه نقص در امر رسالتشمرده شود.
همچنین جا داشت كه پیامبر گرامی، از نظر محاسبات اجتماعی وسیاسی، به خود خوف ورعبی راه دهد، زیرا وصایت وجانشینی شخصی مانند حضرت علیعلیه السلام كه بیش از سی وسه سال از عمر او نگذشته بود بر گروهی كه از نظر سن وسال از او به مراتب بالاتر بودند بسیار گران بود.[4] گذشته از این، خون بسیاری از بستگان همین افراد كه دور پیامبر صلی الله علیه و آله را گرفته بودند در صحنههای نبرد به دستحضرت علی -علیه السلام ریخته شده بود وحكومت چنین فردی بر مردمی كینه توز بسیار سختخواهد بود.
به علاوه، حضرت علی -علیه السلام پسر عمو وداماد پیامبر صلی الله علیه و آله بود وتعیین چنین فردی برای خلافت در نظر افراد كوته بین به یك نوع تعصب فامیلی حمل میشده است.
ولی به رغم این زمینههای نامساعد، اراده حكیمانه خداوند بر این تعلق گرفت كه پایداری نهضت را با نصب حضرت علی -علیه السلام تضمین كند ورسالت جهانی پیامبر خویش را با تعیین رهبر وراهنمای پس از او تكمیل سازد.
اكنون شرح واقعه غدیر را پی میكیریم:
آفتاب داغ نیمروز هجدهم ماه ذی الحجه بر سرزمین غدیر خم به شدت میتابید وگروه انبوهی كه تاریخ تعداد آنها را از هفتاد هزار تا صد وبیست هزار ضبط كرده است در آن محل به فرمان پیامبر خدا فرود آمده بودند ودر انتظار حادثه تاریخی آن روز به سر میبردند، در حالی كه از شدت گرما رداها را به دو نیم كرده، نیمی بر سر ونیم دیگر را زیر پا انداخته بودند.
در آن لحظات حساس، طنین اذان ظهر سراسر بیابان را فرا گرفت وندای تكبیر مؤذن بلند شد. مردم خود را برای ادای نماز ظهر آماده كردند وپیامبر نماز ظهر را با آن اجتماع پرشكوه، كه سرزمین غدیر نظیر آن را هرگز به خاطر نداشت، بجا آورد وسپس به میان جمیعت آمد وبر منبر بلندی كه از جهاز شتران ترتیب یافته بود قرار گرفت وبا صدای بلند خطبه ای به شرح زیر ایراد كرد:
ستایش از آن خداست.از او یاری میخواهیم وبه او ایمان داریم وبر او توكل میكنیم واز شر نفسهای خویش وبدی كردارهایمان به خدایی پناه میبریم كه جز او برای گمراهان هادی وراهنمایی نیست؛ خدایی كه هركس را هدایت كرد برای او گمراه كننده ای نیست.گواهی میدهیم كه خدایی جز او نیست ومحمد بنده خدا وفرستاده اوست.
هان ای مردم، نزدیك است كه من دعوت حق را لبیك گویم واز میان شما بروم. ومن مسئولم وشما نیز مسئول هستید. در باره من چه فكر میكنید؟
یاران پیامبر گفتند:گواهی میدهیم كه تو آیین خدا را تبلیغ كردی ونسبتبه ما خیرخواهی ونصیحت كردی ودر این راه بسیار كوشیدی خداوند به تو پاداش نیك بدهد.
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله، وقتی مجددا آرامش بر جمعیتحكمفرما شد، فرمود:
آیا شما گواهی نمیدهید كه جز خدا، خدایی نیست ومحمد بنده خدا وپیامبر اوست؟ بهشت ودوزخ ومرگ حق است وروز رستاخیز بدون شك فرا خواهد رسید وخداوند كسانی را كه در خاك پنهان شدهاند زنده خواهد كرد؟
یاران پیامبر گفتند: آری، آری، گواهی میدهیم.
پیامبر صلی الله علیه و آله ادامه داد:
من در میان شما دو چیز گرانبها به یادگار میگذارم؛ چگونه با آنها معامله خواهید كرد؟ناشناسی پرسید: مقصود از این دو چیز گرانبها چیست؟
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
ثقل اكبر كتاب خداست كه یك طرف آن در دستخدا وطرف دیگرش در دست شماست. به كتاب او چنگ بزنید تا گمراه نشوید. وثقل اصغر عترت واهل بیت من است. خدایم به من خبر داده كه دو یادگار من تا روز رستاخیز از هم جدا نمیشوند.
هان ای مردم،بركتاب خدا وعترت من پیشی نگیرید واز آن دو عقب نمانید تا نابود نشوید.
در این موقع پیامبر صلی الله علیه و آله دستحضرت علی -علیه السلام را گرفت وبالا برد، تا جایی كه سفیدی زیر بغل او بر همه مردم نمایان شد وهمه حضرت علی -علیه السلام را در كنار پیامبر صلی الله علیه و آله دیدند و او را به خوبی شناختند ودریافتند كه مقصود از این اجتماع مسئله ای است كه مربوط به حضرت علی -علیه السلام است وهمگی با ولع خاصی آماده شدند كه به سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله گوش فرا دهند.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
هان ای مردم، سزاوارترین فرد بر مؤمنان از خود آنان كیست؟
یاران پیامبر پاسخ دادند:خداوند وپیامبر او بهتر میدانند.
پیامبر صلی الله علیه و آله ادامه داد:
خداوند مولای من ومن مولای مؤمنان هستم وبر آنها از خودشان اولی وسزاوارترم.هان ای مردم، «هر كس كه من مولا ورهبر او هستم، علی هم مولا ورهبر اوست».
رسول اكرمصلی الله علیه و آله این جمله آخر را سه بار تكرار كرد[5] وسپس ادامه داد:
پروردگارا، دوستبدار كسی را كه علی را دوستبدارد ودشمن بدار كسی را كه علی را دشمن بدارد.خدایا، یاران علی را یاری كن ودشمنان او را خوار وذلیل گردان. پروردگارا، علی را محور حق قرار ده.
سپس افزود:
لازم استحاضران به غایبان خبر دهند ودیگران را از این امر مطلع كنند.
هنوز اجتماع با شكوه به حال خود باقی بود كه فرشته وحی فرود آمد وبه پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله بشارت داد كه خداوند امروز دین خود را تكمیل كرد و نعمت خویش را بر مؤمنان بتمامه ارزانی داشت.[6]
در این لحظه، صدای تكبیر پیامبر صلی الله علیه و آله بلند شد وفرمود:
خدا را سپاسگزارم كه دین خود را كامل كرد ونعمتخود را به پایان رسانید واز رسالت من وولایت علی پس از من خشنود شد.
پیامبر از جایگاه خود فرود آمد ویاران او، دسته دسته، به حضرت علی -علیه السلام تبریك میگفتند و او را مولای خود ومولای هر مرد وزن مؤمنی میخواندند. در این موقع حسان بن ثابت، شاعر رسول خدا، برخاست واین واقعه بزرگ تاریخی را در قالب شعری با شكوه ریخت وبه آن رنگ جاودانی بخشید. از چكامه معروف او فقط به ترجمه دو بیت می پردازیم:
پیامبر به حضرت علی فرمود: برخیز كه من تو را به پیشوایی مردم وراهنمایی آنان پس از خود برگزیدم.هر كس كه من مولای او هستم، علی نیز مولای او است. مردم! بر شما لازم است از پیروان راستین ودوستداران واقعی علی باشید.[7]
آنچه نگارش یافتخلاصه این واقعه بزرگ تاریخی بود كه در مدارك دانشمندان اهل تسنن وارد شده است. در كتابهای شیعه این واقعه به طور گسترده تر بیان شده است. مرحوم طبرسی در كتاب احتجاج[8] خطبه مشروحی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میكند كه علاقه مندان میتوانند به آن كتاب مراجعه كنند.
واقعه غدیر هرگز فراموش نمیشود
اراده حكیمانه خداوند بر این تعلق گرفته است كه واقعه تاریخی غدیر در تمام قرون واعصار، به صورت زنده در دلها وبه صورت مكتوب در اسناد وكتب، بماند ودر هر عصر وزمانی نویسندگان اسلامی در كتابهای تفسیروحدیث وكلام وتاریخ از آن سخن بگویند وگویندگان مذهبی در مجالس وعظ وخطابه در باره آن داد سخن دهند وآن را از فضایل غیر قابل انكار حضرت علی -علیه السلام بشمارند. نه تنها خطبا وگویندگان، بلكه شعرا وسرایندگان بسیاری از این واقعه الهام گرفتهاند و ذوق ادبی خود را از تامل در زمینه این حادثه واز اخلاص نسبتبه صاحب ولایت مشتعل ساختهاند وعالیترین قطعات را به صورت های گوناگون وبه زبانهای مختلف از خود به یادگار نهادهاند.
از این جهت، كمتر واقعه تاریخی همچون رویداد غدیر مورد توجه دانشمندان، اعم از محدث ومفسرومتكلم وفیلسوف وخطیب وشاعر ومورخ وسیره نویس، قرار گرفته است وتا این اندازه در باره آن عنایت مبذول شده است.
یكی از علل جاودانی بودن این حدیث، نزول دو آیه از آیات قرآن كریم در باره این واقعه است[9] وتا روزی كه قرآن باقی است این واقعه تاریخی نیز باقی خواهد بود واز خاطرها محو نخواهد شد.
جامعه اسلامی در اعصار دیرینه آن را یكی از اعیاد مذهبی می شمردهاند وشیعیان هم اكنون نیز این روز را عید میگیرند ومراسمی را كه در دیگر اعیاد اسلامی برپا میدارند در این روز نیز انجام میدهند.
از مراجعه به تاریخ به خوبی استفاده میشود كه روز هجدهم ذی الحجه الحرام در میان مسلمانان به نام روز عید غدیر معروف بوده است، تا آنجا كه ابن خلكان در باره مستعلی بن المستنصر میگوید:در سال487 هجری در روز عید غدیر كه روز هجدهم ذی الحجه الحرام است مردم با او بیعت كردند.[10] والعبیدی در باره المستنصر بالله مینویسد:وی در سال487 هجری، دوازده شب به آخر ماه ذی الحجه باقی مانده بود كه درگذشت. این شب همان شب هجدهم ذی الحجه، شب عید غدیر است.[11]
نه تنها ابن خلكان این شب را شب عید غدیر مینامد، بلكه مسعودی[12] وثعالبی[13] نیز این شب را از شبهای معروف در میان امت اسلامی شمردهاند.
ریشه این عید اسلامی به خود روز غدیر باز میگردد، زیرا در آن روز پیامبر صلی الله علیه و آله به مهاجرین وانصار، بلكه به همسران خود، دستور داد كه بر علی -علیه السلام وارد شوند وبه او در مورد چنین فضیلتبزرگی تبریك بگویند.زید بن ارقم میگوید:نخستین كسانی از مهاجرین كه با علی دست دادند ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه وزبیر بودند ومراسم تبریك وبیعت تا مغرب ادامه داشت.
در اهمیت این رویداد تاریخی همین اندازه كافی است كه صدوده نفر صحابی حدیث غدیر را نقل كردهاند. البته این مطلب به معنی آن نیست كه از آن گروه زیاد تنها همین تعداد حادثه را نقل كردهاند، بلكه تنها در كتابهای دانشمندان اهل تسنن نام صدو ده تن به چشم میخورد. درست است كه پیامبر صلی الله علیه و آله سخنان خود را در اجتماع صد هزار نفری القاء كرد، ولی گروه زیادی از آنان از نقاط دور دستحجاز بودند واز آنان حدیثی نقل نشده است. گروهی از آنان نیز كه این واقعه را نقل كردهاند تاریخ موفق به درج آن نشده است واگر هم درج كرده به دست ما نرسیده است.
در قرن دوم هجری، كه عصر«تابعان» است، هشتاد ونه تن از آنان، به نقل این حدیث پرداختهاند.
راویان حدیث در قرنهای بعد همگی از علما ودانشمندان اهل تسنن هستند وسیصد وشصت تن از آنان این حدیث را در كتابهای خود آوردهاند وگروه زیادی به صحت واستواری آن اعتراف كردهاند.
در قرن سوم نود ودو دانشمند، در قرن چهارم چهل وسه، در قرن پنجم بیست وچهار، در قرن ششم بیست، در قرن هفتم بیست ویك، در قرن هشتم هجده، در قرن نهم شانزده، در قرن دهم چهارده، در قرن یازدهم دوازده، در قرن دوازدهم سیزده، در قرن سیزدهم دوازده ودر قرن چهاردهم بیست دانشمند این حدیث را نقل كردهاند.
گروهی نیز تنها به نقل حدیث اكتفا نكردهاند بلكه در باره اسناد ومفاد آن مستقلا كتابهایی نوشتهاند.
طبری، مورخ بزرگ اسلامی، كتابی به نام «الولایه فی طریق حدیث الغدیر» نوشته، این حدیث را از متجاوز از هفتاد طریق از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل كرده است.
ابن عقده كوفی در رساله «ولایت» این حدیث را از صد وپنج تن نقل كرده است.
ابوبكر محمد بن عمر بغدادی، معروف به جعانی، این حدیث را از بیست و پنج طریق نقل كرده است.
تعداد كسانی كه مستقلا پیرامون خصوصیات این واقعه تاریخی كتاب نوشتهاند بیست وشش نفر است.
دانشمندان شیعه درباره این واقعه بزرگ كتابهای ارزندهای نوشتهاند كه جامعتر از همه كتاب تاریخی «الغدیر» است كه به خامه توانای نویسندهنامی اسلامی علامه مجاهد مرحوم آیه الله امینی نگارش یافته است ودر تحریر این بخش از زندگانی امام علی -علیه السلام ازاین كتاب شریف استفاده فراوانی به عمل آمد.
مراسم حجبه پایان رسید وپیامبر اكرم صلی الله علیه و آله راه مدینه را،در حالی كه گروهی انبوه او را بدرقه میكردند وجز كسانی كه در مكه به او پیوسته بودند همگی در ركاب او بودند، در پیش گرفت. چون كاروان به پهنه بی آبی به نام «غدیر خم» رسید كه در سه میلی «جحفه»[1] قرار دارد، پیك وحی فرود آمد وبه پیامبر فرمان توقف داد. پیامبر نیز دستور داد كه همه از حركتباز ایستند وبازماندگان فرا رسند.
كاروانیان از توقف ناگهانی وبه ظاهر بی موقع پیامبر در این منطقه بی آب، آن هم در نیمروزی گرم كه حرارت آفتاب بسیار سوزنده وزمین تفتیده بود، در شگفت ماندند.مردم با خودمی گفتند:فرمان بزرگی از جانب خدا رسیده است ودر اهمیت فرمان همین بس كه به پیامبر ماموریت داده است كه در این وضع نامساعد همه را از حركتباز دارد وفرمان خدا را ابلاغ كند.
فرمان خدا به رسول گرامی طی آیه زیر نازل شد:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعلفما بلغت رسالته والله یعصمك من الناس .[2]
«ای پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده استبه مردم برسان واگر نرسانی رسالتخدای را بجا نیاوردهای؛وخداوند تو را از گزند مردم حفظ میكند».
دقت در مضمون آیه ما را به نكات زیر هدایت میكند:
اولا: فرمانی كه پیامبر صلی الله علیه و آله برای ابلاغ آن مامور شده بود آنچنان خطیر وعظیم بود كه هرگاه پیامبر (بر فرض محال) در رساندن آن ترسی به خود راه میداد وآن را ابلاغ نمیكرد رسالت الهی خود را انجام نداده بود، بلكه با انجام این ماموریت رسالت وی تكمیل میشد.
به عبارت دیگر، هرگز مقصود از ما انزل الیك مجموع آیات قرآن ودستورهای اسلامی نیست. زیرا ناگفته پیداست كه هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله مجموع دستورهای الهی را ابلاغ نكند رسالتخود را انجام نداده است ویك چنین امر بدیهی نیاز به نزول آیه ندارد.بلكه مقصود از آن، ابلاغ امرخاصی است كه ابلاغ آن مكمل رسالتشمرده میشود وتا ابلاغ نشود وظیفهخطیر رسالت رنگ كمال به خود نمیگیرد. بنابر این، باید مورد ماموریتیكی از اصول مهم اسلامی باشد كه با دیگر اصول وفروع اسلامی پیوستگی داشته پس از یگانگی خدا ورسالت پیامبر مهمترین مسئله شمرده شود.
ثانیا: از نظر محاسبات اجتماعی، پیامبر صلی الله علیه و آله احتمال میداد كه در طریق انجام این ماموریت ممكن است از جانب مردم آسیبی به او برسد وخداوند برای تقویت اراده او میفرماید: و الله یعصمك من الناس .
اكنون باید دید از میان احتمالاتی كه مفسران اسلامی در تعیین موضوع ماموریت دادهاند كدام به مضمون آیه نزدیكتر است.
محدثان شیعه وهمچنین سی تن از محدثان بزرگ اهل تسنن[3] بر آنند كه آیه در غدیر خم نازل شده است وطی آن خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله ماموریت داده كه حضرت علی -علیه السلام را به عنوان «مولای مؤمنان» معرفی كند.
ولایت وجانشینی امام پس از پیامبر از موضوعات خطیر وپر اهمیتی بود كه جا داشت ابلاغ آن مكمل رسالتباشد وخودداری از بیان آن، مایه نقص در امر رسالتشمرده شود.
همچنین جا داشت كه پیامبر گرامی، از نظر محاسبات اجتماعی وسیاسی، به خود خوف ورعبی راه دهد، زیرا وصایت وجانشینی شخصی مانند حضرت علیعلیه السلام كه بیش از سی وسه سال از عمر او نگذشته بود بر گروهی كه از نظر سن وسال از او به مراتب بالاتر بودند بسیار گران بود.[4] گذشته از این، خون بسیاری از بستگان همین افراد كه دور پیامبر صلی الله علیه و آله را گرفته بودند در صحنههای نبرد به دستحضرت علی -علیه السلام ریخته شده بود وحكومت چنین فردی بر مردمی كینه توز بسیار سختخواهد بود.
به علاوه، حضرت علی -علیه السلام پسر عمو وداماد پیامبر صلی الله علیه و آله بود وتعیین چنین فردی برای خلافت در نظر افراد كوته بین به یك نوع تعصب فامیلی حمل میشده است.
ولی به رغم این زمینههای نامساعد، اراده حكیمانه خداوند بر این تعلق گرفت كه پایداری نهضت را با نصب حضرت علی -علیه السلام تضمین كند ورسالت جهانی پیامبر خویش را با تعیین رهبر وراهنمای پس از او تكمیل سازد.
اكنون شرح واقعه غدیر را پی میكیریم:
آفتاب داغ نیمروز هجدهم ماه ذی الحجه بر سرزمین غدیر خم به شدت میتابید وگروه انبوهی كه تاریخ تعداد آنها را از هفتاد هزار تا صد وبیست هزار ضبط كرده است در آن محل به فرمان پیامبر خدا فرود آمده بودند ودر انتظار حادثه تاریخی آن روز به سر میبردند، در حالی كه از شدت گرما رداها را به دو نیم كرده، نیمی بر سر ونیم دیگر را زیر پا انداخته بودند.
در آن لحظات حساس، طنین اذان ظهر سراسر بیابان را فرا گرفت وندای تكبیر مؤذن بلند شد. مردم خود را برای ادای نماز ظهر آماده كردند وپیامبر نماز ظهر را با آن اجتماع پرشكوه، كه سرزمین غدیر نظیر آن را هرگز به خاطر نداشت، بجا آورد وسپس به میان جمیعت آمد وبر منبر بلندی كه از جهاز شتران ترتیب یافته بود قرار گرفت وبا صدای بلند خطبه ای به شرح زیر ایراد كرد:
ستایش از آن خداست.از او یاری میخواهیم وبه او ایمان داریم وبر او توكل میكنیم واز شر نفسهای خویش وبدی كردارهایمان به خدایی پناه میبریم كه جز او برای گمراهان هادی وراهنمایی نیست؛ خدایی كه هركس را هدایت كرد برای او گمراه كننده ای نیست.گواهی میدهیم كه خدایی جز او نیست ومحمد بنده خدا وفرستاده اوست.
هان ای مردم، نزدیك است كه من دعوت حق را لبیك گویم واز میان شما بروم. ومن مسئولم وشما نیز مسئول هستید. در باره من چه فكر میكنید؟
یاران پیامبر گفتند:گواهی میدهیم كه تو آیین خدا را تبلیغ كردی ونسبتبه ما خیرخواهی ونصیحت كردی ودر این راه بسیار كوشیدی خداوند به تو پاداش نیك بدهد.
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله، وقتی مجددا آرامش بر جمعیتحكمفرما شد، فرمود:
آیا شما گواهی نمیدهید كه جز خدا، خدایی نیست ومحمد بنده خدا وپیامبر اوست؟ بهشت ودوزخ ومرگ حق است وروز رستاخیز بدون شك فرا خواهد رسید وخداوند كسانی را كه در خاك پنهان شدهاند زنده خواهد كرد؟
یاران پیامبر گفتند: آری، آری، گواهی میدهیم.
پیامبر صلی الله علیه و آله ادامه داد:
من در میان شما دو چیز گرانبها به یادگار میگذارم؛ چگونه با آنها معامله خواهید كرد؟ناشناسی پرسید: مقصود از این دو چیز گرانبها چیست؟
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
ثقل اكبر كتاب خداست كه یك طرف آن در دستخدا وطرف دیگرش در دست شماست. به كتاب او چنگ بزنید تا گمراه نشوید. وثقل اصغر عترت واهل بیت من است. خدایم به من خبر داده كه دو یادگار من تا روز رستاخیز از هم جدا نمیشوند.
هان ای مردم،بركتاب خدا وعترت من پیشی نگیرید واز آن دو عقب نمانید تا نابود نشوید.
در این موقع پیامبر صلی الله علیه و آله دستحضرت علی -علیه السلام را گرفت وبالا برد، تا جایی كه سفیدی زیر بغل او بر همه مردم نمایان شد وهمه حضرت علی -علیه السلام را در كنار پیامبر صلی الله علیه و آله دیدند و او را به خوبی شناختند ودریافتند كه مقصود از این اجتماع مسئله ای است كه مربوط به حضرت علی -علیه السلام است وهمگی با ولع خاصی آماده شدند كه به سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله گوش فرا دهند.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
هان ای مردم، سزاوارترین فرد بر مؤمنان از خود آنان كیست؟
یاران پیامبر پاسخ دادند:خداوند وپیامبر او بهتر میدانند.
پیامبر صلی الله علیه و آله ادامه داد:
خداوند مولای من ومن مولای مؤمنان هستم وبر آنها از خودشان اولی وسزاوارترم.هان ای مردم، «هر كس كه من مولا ورهبر او هستم، علی هم مولا ورهبر اوست».
رسول اكرمصلی الله علیه و آله این جمله آخر را سه بار تكرار كرد[5] وسپس ادامه داد:
پروردگارا، دوستبدار كسی را كه علی را دوستبدارد ودشمن بدار كسی را كه علی را دشمن بدارد.خدایا، یاران علی را یاری كن ودشمنان او را خوار وذلیل گردان. پروردگارا، علی را محور حق قرار ده.
سپس افزود:
لازم استحاضران به غایبان خبر دهند ودیگران را از این امر مطلع كنند.
هنوز اجتماع با شكوه به حال خود باقی بود كه فرشته وحی فرود آمد وبه پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله بشارت داد كه خداوند امروز دین خود را تكمیل كرد و نعمت خویش را بر مؤمنان بتمامه ارزانی داشت.[6]
در این لحظه، صدای تكبیر پیامبر صلی الله علیه و آله بلند شد وفرمود:
خدا را سپاسگزارم كه دین خود را كامل كرد ونعمتخود را به پایان رسانید واز رسالت من وولایت علی پس از من خشنود شد.
پیامبر از جایگاه خود فرود آمد ویاران او، دسته دسته، به حضرت علی -علیه السلام تبریك میگفتند و او را مولای خود ومولای هر مرد وزن مؤمنی میخواندند. در این موقع حسان بن ثابت، شاعر رسول خدا، برخاست واین واقعه بزرگ تاریخی را در قالب شعری با شكوه ریخت وبه آن رنگ جاودانی بخشید. از چكامه معروف او فقط به ترجمه دو بیت می پردازیم:
پیامبر به حضرت علی فرمود: برخیز كه من تو را به پیشوایی مردم وراهنمایی آنان پس از خود برگزیدم.هر كس كه من مولای او هستم، علی نیز مولای او است. مردم! بر شما لازم است از پیروان راستین ودوستداران واقعی علی باشید.[7]
آنچه نگارش یافتخلاصه این واقعه بزرگ تاریخی بود كه در مدارك دانشمندان اهل تسنن وارد شده است. در كتابهای شیعه این واقعه به طور گسترده تر بیان شده است. مرحوم طبرسی در كتاب احتجاج[8] خطبه مشروحی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میكند كه علاقه مندان میتوانند به آن كتاب مراجعه كنند.
واقعه غدیر هرگز فراموش نمیشود
اراده حكیمانه خداوند بر این تعلق گرفته است كه واقعه تاریخی غدیر در تمام قرون واعصار، به صورت زنده در دلها وبه صورت مكتوب در اسناد وكتب، بماند ودر هر عصر وزمانی نویسندگان اسلامی در كتابهای تفسیروحدیث وكلام وتاریخ از آن سخن بگویند وگویندگان مذهبی در مجالس وعظ وخطابه در باره آن داد سخن دهند وآن را از فضایل غیر قابل انكار حضرت علی -علیه السلام بشمارند. نه تنها خطبا وگویندگان، بلكه شعرا وسرایندگان بسیاری از این واقعه الهام گرفتهاند و ذوق ادبی خود را از تامل در زمینه این حادثه واز اخلاص نسبتبه صاحب ولایت مشتعل ساختهاند وعالیترین قطعات را به صورت های گوناگون وبه زبانهای مختلف از خود به یادگار نهادهاند.
از این جهت، كمتر واقعه تاریخی همچون رویداد غدیر مورد توجه دانشمندان، اعم از محدث ومفسرومتكلم وفیلسوف وخطیب وشاعر ومورخ وسیره نویس، قرار گرفته است وتا این اندازه در باره آن عنایت مبذول شده است.
یكی از علل جاودانی بودن این حدیث، نزول دو آیه از آیات قرآن كریم در باره این واقعه است[9] وتا روزی كه قرآن باقی است این واقعه تاریخی نیز باقی خواهد بود واز خاطرها محو نخواهد شد.
جامعه اسلامی در اعصار دیرینه آن را یكی از اعیاد مذهبی می شمردهاند وشیعیان هم اكنون نیز این روز را عید میگیرند ومراسمی را كه در دیگر اعیاد اسلامی برپا میدارند در این روز نیز انجام میدهند.
از مراجعه به تاریخ به خوبی استفاده میشود كه روز هجدهم ذی الحجه الحرام در میان مسلمانان به نام روز عید غدیر معروف بوده است، تا آنجا كه ابن خلكان در باره مستعلی بن المستنصر میگوید:در سال487 هجری در روز عید غدیر كه روز هجدهم ذی الحجه الحرام است مردم با او بیعت كردند.[10] والعبیدی در باره المستنصر بالله مینویسد:وی در سال487 هجری، دوازده شب به آخر ماه ذی الحجه باقی مانده بود كه درگذشت. این شب همان شب هجدهم ذی الحجه، شب عید غدیر است.[11]
نه تنها ابن خلكان این شب را شب عید غدیر مینامد، بلكه مسعودی[12] وثعالبی[13] نیز این شب را از شبهای معروف در میان امت اسلامی شمردهاند.
ریشه این عید اسلامی به خود روز غدیر باز میگردد، زیرا در آن روز پیامبر صلی الله علیه و آله به مهاجرین وانصار، بلكه به همسران خود، دستور داد كه بر علی -علیه السلام وارد شوند وبه او در مورد چنین فضیلتبزرگی تبریك بگویند.زید بن ارقم میگوید:نخستین كسانی از مهاجرین كه با علی دست دادند ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه وزبیر بودند ومراسم تبریك وبیعت تا مغرب ادامه داشت.
در اهمیت این رویداد تاریخی همین اندازه كافی است كه صدوده نفر صحابی حدیث غدیر را نقل كردهاند. البته این مطلب به معنی آن نیست كه از آن گروه زیاد تنها همین تعداد حادثه را نقل كردهاند، بلكه تنها در كتابهای دانشمندان اهل تسنن نام صدو ده تن به چشم میخورد. درست است كه پیامبر صلی الله علیه و آله سخنان خود را در اجتماع صد هزار نفری القاء كرد، ولی گروه زیادی از آنان از نقاط دور دستحجاز بودند واز آنان حدیثی نقل نشده است. گروهی از آنان نیز كه این واقعه را نقل كردهاند تاریخ موفق به درج آن نشده است واگر هم درج كرده به دست ما نرسیده است.
در قرن دوم هجری، كه عصر«تابعان» است، هشتاد ونه تن از آنان، به نقل این حدیث پرداختهاند.
راویان حدیث در قرنهای بعد همگی از علما ودانشمندان اهل تسنن هستند وسیصد وشصت تن از آنان این حدیث را در كتابهای خود آوردهاند وگروه زیادی به صحت واستواری آن اعتراف كردهاند.
در قرن سوم نود ودو دانشمند، در قرن چهارم چهل وسه، در قرن پنجم بیست وچهار، در قرن ششم بیست، در قرن هفتم بیست ویك، در قرن هشتم هجده، در قرن نهم شانزده، در قرن دهم چهارده، در قرن یازدهم دوازده، در قرن دوازدهم سیزده، در قرن سیزدهم دوازده ودر قرن چهاردهم بیست دانشمند این حدیث را نقل كردهاند.
گروهی نیز تنها به نقل حدیث اكتفا نكردهاند بلكه در باره اسناد ومفاد آن مستقلا كتابهایی نوشتهاند.
طبری، مورخ بزرگ اسلامی، كتابی به نام «الولایه فی طریق حدیث الغدیر» نوشته، این حدیث را از متجاوز از هفتاد طریق از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل كرده است.
ابن عقده كوفی در رساله «ولایت» این حدیث را از صد وپنج تن نقل كرده است.
ابوبكر محمد بن عمر بغدادی، معروف به جعانی، این حدیث را از بیست و پنج طریق نقل كرده است.
تعداد كسانی كه مستقلا پیرامون خصوصیات این واقعه تاریخی كتاب نوشتهاند بیست وشش نفر است.
دانشمندان شیعه درباره این واقعه بزرگ كتابهای ارزندهای نوشتهاند كه جامعتر از همه كتاب تاریخی «الغدیر» است كه به خامه توانای نویسندهنامی اسلامی علامه مجاهد مرحوم آیه الله امینی نگارش یافته است ودر تحریر این بخش از زندگانی امام علی -علیه السلام ازاین كتاب شریف استفاده فراوانی به عمل آمد.
- [1] . جحفه در چند میلی«رابغ» بر سر راه مدینه واقع است ویكی ازمیقاتهای حجاج است.
- [2] . مائده:67
- [3] . مرحوم علامه امینی نام وخصوصیات این سی تن را در اثر نفیس خود «الغدیر» (ج1، ص196 تا209) به طور مبسوط بیان كرده است. كه در میان آنان نام افرادی مانند طبری، ابو نعیم اصفهانی، ابن عساكر، ابو اسحاق حموینی، جلال الدین سیوطی به چشم میخورد و از میان صحابه پیامبر از ابن عباس وابو سعید خدری وبراء بن عازب نام برده شده است.
- [4] . خصوصا بر اعرابی كه همواره مناصب مهم را شایسته پیران قبایل میدانستند وبر ای جوانان، به بهانه اینكه بی تجربهاند، وقعی قائل نبودند. لذا هنگامی كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله عتاب بن اسید را به فرمانداری مكه واسامه بن زید را به فرماندهی سپاه عازم به تبوك منصوب كرد از طرف جمعی از اصحاب وپیروان خود مورد اعتراض قرار گرفت.
- [5] . بنا به نقل احمد بن حنبل در مسند او، پیامبر صلی الله علیه و آله این جمله را چهار بار تكرار كرد.
- [6] . الیوم اكملت لكم دینكم واتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا .(سوره مائده، آیه3).
- [7] . فقال له قم یا علی فاننی فمن كنت مولاه فهذا ولیه رضیتك من بعدی اماما وهادیا فكونوا له اتباع صدق موالیا
- [8] . احتجاج طبرسی، ج1، صص84- 71، چاپ نجف.
- [9] . آیات3و67 سوره مائده.
- [10] . وفیات الاعیان، ج1، ص 60 وج2، ص223.
- [11] . وفیات الاعیان، ج1، ص 60 وج2، ص223.
- [12] . التنبیه والاشراف، ص 822
- [13] . ثمار القلوب، ص 511.
- جعفر سبحاني - فروغ ولايت، ص 134
- لینک کوتاه این مطلب
تاریخ انتشار:7 اسفند 1390 - 12:24
مطالب مرتبط...
نظر شما...