پس از آنکه انسان بر زمین قدم گذارد و با خاک انس و الفت گرفت از آن عهد و پیمان چشم فروبست و از خاطرش رفت و در گرداب بی پایان غفلت و فراموشی مرگباری فرو غلتید؛ گویی پپش از این نه سخنی از عهد و پیمان بوده و نه به امضا و قبولی رسیده، همان طور که عهد توحید و یگانه پرستی را به گورستان فراموشی سپرد، از عهد و پیمان ولایت امیرالمؤمنین، علی و فرزندان مبرا از گناه و خطایش (علیهم السلام)، چشم فروبستند و چهره در هم کشید و لگدکوب هواها و هوسهای خویشتن نمود.
در صبحگاه روز واپسین که زنگار غفلت از چشمان و خاطرهها زدوده شود و جهل و فراموشی جامهی سیاه و ننگین خود را برچیند، انسان به خود آید و به آن عهد و پیمان روز اَلَست و عالم ذر، اقرار و اعتراف نماید (أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ) (3) و از پندار و کردهی خویش سینه چاک کند و گریبان بدرد و از خود بی خود گردد. آرزو کند ای کاش مشتی خاک بی روح و احساس بیش نبودم (یا لَیتَنِی كُنْتُ تُرَابًا) (4) اما افسوس، افسوس! این جا نه ندامت سود بخشد و نه عذری پذیرفته شود.
امام باقر (علیه السلام) از پدران پیراستهی خویش، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل فرماید:
ایزد متعال برای خاندان [من] پیمان از أعلی علیین گرفت و سرشت و طبیعت شیعیان ما را از آن قرار داد. اگر زمین و آسمان پراکنده شوند که چیزی از آن را تغییر و دگرگون سازند نمیتوانند. (5)
جابر از امام باقر (علیه السلام) [سبب نام گذاری و لقب علی بن ابی طالب به] امیرالمؤمنین را جویا شد، اما در پاسخ او فرمود:
این لقب را خداوند متعال به علی بن ابی طالب (علیه السلام) عطا نموده و در کتاب خویش این طور نازل فرمود: (وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ) و أنّ محمداً رسولی و أنّ علیاً امیرالمؤمنین (علیه السلام):
به یاد آر آن زمان را که پرودگارت از صلب فرزندان آدم، فرزندان آنان را برگرفت و آنها را گواه خویشتن ساخت، من پروردگارتان نیستم؟ آیا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاده من نیست؟ آیا علی (علیه السلام) امیرالمؤمنین نیست؟ (6)
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیهی 172 سورهی اعراف فرمود:
خدای سبحان از پشت و صلب آدم، نسل او را که تا دامنهی قیامت چشم به جهان گشایند، به صورت ذراتی بسیار ریز و کوچک پدید آورد و خود را به آنان شناساند و اگر این طور نمیکرد کسی پروردگار خویش را نمیشناخت. سپس به آنها فرمود: آیا من پروردگارتان نیستم؟ [همگان در آن محضر الهی] گواهی دادند: بلی؛ آیا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاده خدا نیست؟ آیا علی (علیه السلام) امیرالمؤمنین نیست؟ (7)
امام صادق (علیه السلام) [در تفسیر آیهی شریف (وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیینَ مِیثَاقَهُمْ) (8) ] فرمود:
مقصود از آیه، پیمانی است که حق تعالی از انبیا به خدایی و ربوبیت [برای خویش و] برای رسولش به نبوت و برای امیرالمؤمنین و امامان معصوم (علیهم السلام) به امامت و پیشوایی گرفت. پس خداوند [به انبیا خطاب] فرمود: آیا من پروردگارتان نیستم؟ آیا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بر شما نبی و پیامبر نیست؟ آیا علی (علیه السلام) پیشوایتان نیست؟ آیا امامان [از فرزندان علی (علیه السلام) ] هدایتگر و پیشوایان شما نیستند؟ گفتند: آری. خداوند به آنان فرمود: گواهی دهید که به این جواب مثبت خویشتن در قیامت اقرار خواهید کرد. (9)
حضرت مهدی (علیه السلام) در کنار رسول خدا، مادر و پدران عزیز و ارجمندش (علیهم السلام) از نخستین کسانی است که ندای حق طلب ایزد منان را به توحید و یگانه پرستی حواب آری داد و هرگز حتی برای لحظهای از آن اقرار و امضای خویش در غفلت و فراموشی نرفت.
همان گونه که خداوند بزرگ و توانا برای خویش و نبوت رسولش (صلی الله علیه و آله و سلم) پیمان گرفت، برای امامت آن عزیز پنهان از دیدگان، نیز از انبیا و دیگران پیمان گرفت و با آنها عهد بست که هرگز از ولایت او سر نتابند و از امامت و پیشوایی او در وادی غفلت و فراموشی نیفتند. در زیارت آل یاسین که از ناحیهی مقدس حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) وارد گشته به حضرتش این طور سلام میکنیم:
السلام علیک یا میثاق الله الذی اخذه و وکده؛ (10)
درود بر تو ای میثاق الهی که خدا برای امامت و ولایتش پیمانی سخت گرفت.
امام صادق (علیه السلام) :
[حضرت] قائم (علیه السلام) قیام نماید پس از آن که بسیاری از مردم او را منکر شوند [و] به صورت جوانی ظاهر گردد و بر ولایت و امامت وی استوار و ثابت قدم نمانند، جز مؤمنی که در عالم ذر [و عالم ارواح برای امامت و ولایتش] پیمان بسته باشد. (11)
امام باقر (علیه السلام):
خداوند جلیل از انبیا خویش پیمان گرفت: آیا من پروردگارتان نیستم؟ آیا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستادهام نیست؟ آیا علی (علیه السلام) امیرالمؤمنین نیست؟ گفتند: آری. سپس نبوت را برای آنها تثبیت نمود. از انبیای اولوالعزم پیمان گرفت: منم پروردگارتان، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستادهام است، علی (علیه السلام) امیرالمؤمنین است، جانشینان پس از او صاحبان امر، خزانهداران دانش و دین منند، دین و آیینم را با مهدی (علیه السلام) یاری رسانم، دولت و فرمانرواییام را به واسطهی او آشکار سازم، به او از دشمنانم انتقام بگیرم و به واسطهی او با اکراه و یا از روی اختیار و آزادانه پرستش شوم. آن انبیا [اولوالعزم] اعتراف و اقرار کردند که ما گواهی میدهیم [به آنچه که دربارهی جانشینان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و حضرت مهدی (علیه السلام) فرمودی]. (12)
امام جواد از پدرانش (علیه السلام) بازگو کند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در توصیف و ترسیم حضرت مهدی (علیه السلام) فرمود:
خداوند در صلب [امام] حسن [عسکری] نطفهای پیراسته و بی آلایش، پاک و منزه، جاری ساخت که [حضرت مهدی از آن پدید آمد] و هر مؤمنی که خدای سبحان در عالم ذر برای ولایت از او پیمان گرفت، در دنیا از مهدی (علیه السلام) خشنود باشد و هر که از پذیرش ولایت سرباز زد، در این دنیا نیز او را منکر شود مهدی (علیه السلام) پیشوایی است پارسا و خالص، از خدا خشنود است و خدا از او، هدایتگر و هدایت یافته است، به داد حکم راند و به عدالت فرمان دهد. (13)
آری! این چنین خالق بیهمتا با انبیا برای امامت و ولایت یگانه بازماندهی خاندان نبوت، حضرت حجت (علیه السلام) عهدی ناگسستنی استوار نمود تا اقرارشان مهر قبولی و امضای نبوتشان گردد و از پیروان و شیعیان آن خاندان با جود و کرم (علیهم السلام) پیمان گرفت تا سبب نجات و رستگاری آنان گردد و پیشوایی او را بر همگان عرضه داشت و همگان شنیدند که خداوند جهان نگار برای امامتش اقرار و جواب میطلبد، تا زبانها از عذر و بهانه، باز ایستد و دلها با تردید و انکار، به ارتداد متهم گردد؛ این است باور شیعیان حقیقی حضرت مهدی (علیه السلام) تا آن زمان که ظهور نماید و مردم به اقرار خویشتن جامهی صدق و عمل و حقیقت پوشند و در رستاخیز به صدق و راستی عقیده و باورشان گواهی دهند.
پینوشتها:
1- اعراف، آیهی 172: زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم،
ذریهی آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت که آیا من پروردگار
شما نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم. [چنین کرد تا مبادا] روز رستاخیز
«بگویید ما از این [امر] غافل بودیم.»
2- تفسیر برهان، ج2، ص 406، ح1، ذیل تفسیر آیه.
3- اعراف، آیهی 172.
4- نباء، آیهی 40: «ای کاش خاک بودم.»
5- بحارالأنوار، ج10، ص204، کتاب الاحتجاج، باب13، احتجاجات الصادق (علیه السلام) علی الزنادقة، ح8.
6- نورالثقلین، ج1، ص 92، ش336، ذیل آیهی 172 اعراف.
7- تفسیر برهان، ج2، ص48، ح17.
8- احزاب، آیهی 7: «و ما از همه آنان پیمان محکمی گرفتیم.»
9- تفسیر برهان، ج3، ص294، ذیل آیه.
10- مفاتیح الجنان، زیارت آل یس.
11- بحارالأنوار، ج52، ص 287، تاریخ الامام الثانی عشر، باب26، یوم خروجه و ما یحدث عنده، ح22.
12- تفسیر برهان، ج3، ص 45، ذیل آیه، طه 115.
13-بحارالأنوار، ج52، ص 309، تاریخ الامام الثانی عشر، باب27، سیر و اخلاقه و خصائص زمانه، ح4.
عربان، رسول؛ (1386)، ترسیم آفتاب، قم: نشر خُلُق، چاپ دوم