جاهلیت؛ از گذشته تا حال - قسمت اول

(بسم الله الرحمن الرحیم)
مقدمه
از طلوع حيات انسان تا كنون، بشر هم‌كاروان درد و رنج، و هم‌آغوش ستم‌ديدگي و تحمل بوده است. از بسياري فضايل وارزشها، و حقوق واقعي كه داشته محروم مانده، و همه‌ي استعدادهاي خويش را كه مي‌توانست با پرورش آنها به عالي‌ترين درجه‌ي كمال انساني برسد نابود كرده است.از سوئي ديگر، اين بشر خاكي تلاش‌هاي فراواني براي رسيدن به‌ آمال و آرزوهاي دروني خود داشته و دارد، تا بتواند در اين تجربه‌ي بازگشت‌ناپذير زمان ( عمر)، رهيافت سعادت را بيابد و بيندوزد.اما دريغ ودرد كه هميشه خود را در حلقه‌هاي تكرار خسران قرار داده و به گمان خويش به پيش مي‌رود. در حاليكه در همان حلقه‌هاي تكراري و تارهاي تنيده‌ي خود گرفتار شده، سفاهت‌ها را به جاي عقل و جاهليت‌ها را به جاي علم اخذ كرده است.

 جاهلیت؛ از گذشته تا حال - قسمت اول

 

تاريخ حيات بشر( جز در زمان‌هاي اندك و مكان‌هائي محدود) چيزي نيست جز سرگذشت همين دردها و رنج‌ها و جهالت‌ها. و دردآورتر اين كه چنان با همه‌ي اينها خو گرفته كه مي‌رود همه اين ضد ارزشها و نامردي‌ها را، ارزش و افتخار انساني به حساب آورد و به آن ببالد.
آري، بشريت تا كنون در گرداب‌هايي چنين هايل، و در ظلماتي چنان وحشتناك، گرفتار آمده و زندگي را بدين‌سان گذرانده است.
اما آيا روزگار درد و رنج محروميت و ناكامي، اندوه و گرسنگي، بردگي و بهره‌دهي و جاهليت و سفاهت‌به پايان خواهد رسيد؟ آيا صبحي زيبا و روشن خواهد دميد كه چشم‌هاي رمد گرفتة بشر، طلوع خورشيد را ببيند و پايان دردها و نابساماني‌ها را باور كند؟ يا اينكه آينده هم مانند گذشته‌ها است و بايد مأيوسانه تن به سرنوشتي تلخ‌تر از شرايط فعلي داد؟ ظهور و فرج يعني طلوع زيبا و روشن، يعني پايان همة اين دردها، نابساماني‌ها، سفاهت‌ها و جهالت‌ها و گشوده‌شدن همه‌ي عقده‌هاي دردآور بشري به دست تواناي منجي الهي و آسماني.
در راستاي اين آرزو و اميد، مژده‌ها فراوان داده شده، سخنان زيادي مطرح، و كارهاي قابل تقديري به انجام رسيده است. مقاله‌ي پيش رو حكايت اين اميد و آرزو است.
اميد است در حد بضاعت علمي اندك از عهده‌ي اين مهم برآئيم.
سمنان – اسماعيل حاجيان

بخش اول:

جاهليّت از گذشته تا حال

هرگاه از جاهليت سخن به ميان مي‌آيد؛ چنين به نظر مي‌رسد كه جاهليت مربوط به دوران گذشته بوده و امروز در دوران عقلانيت بشر، سخن از آن، سخني گزاف و خارج از تمدّن است. امّا با تأمّل در مفهوم جاهليّت و آنچه كه بر بشر امروز مي‌گذرد؛ روشن مي‌شود كه اين معضل بزرگ، امروز هم گريبان‌گير بشر است.
جاهليت چيست؟ و آيا با همه‌ي تحوّلات علمي و ترقيّات بشر در قرون اخير، به كارگيري لفظ جاهليّت در مورد انسان عصر حاضر صحيح است؟
جاهليّت نخستين(جاهليّت اولي به تعبير قرآن) و جاهليّت نوين ( جاهليّت ثاني) به چه معنا است؟ و‌ آثار و علائم جاهليّت دوران ما چيست؟ اينها مسائلي است كه بايد مورد بررسي قرار گيرد.

مفهوم جاهليت

واژه‌ي جاهليت از ريشه‌ي جهل است، ليكن از كتب لغت برمي‌آيد كه مراد از آن تنها ناداني نيست. بلكه حماقت، سفاهت و بي‌خردي را نيز شامل مي‌شود.
بدين ترتيب جاهليت دوراني است كه زندگي مردم از ارزشهاي معقول، اصولي، منطقي، و باورهاي صحيح و اميدوار كننده تهي باشد.
واژه‌ي جاهليت، نخستين بار بوسيله‌ي قرآن، و در خصوص زندگي مردمان قبل از بعثت به كار رفته است. اما با توجه به استفاده از تعبير جاهليت اولي در قرآن در مورد جاهليت عرب، بعيد است بتوان جاهليت را نام زمان،‌مردم، قبيله، يا گروهي خاص دانست.(1)

جاهليت از ديدگاه قرآن و روايات

چنانكه اشاره شد قرآن و روايات راجع به جاهليت، تعاريفي دارند كه توجه به آن، بسياري از حقايق را روشن مي‌سازد.
خداوند در قرآن مي‌فرمايد:
(اذ جعل الذين كفروا في قلوبهم الحمية حمية الجاهلية)؛ آنگاه كه كافران در دلهاي خود تعصب (آنهم) تعصب جاهلي قرار داده‌اند. (2)
حميّت از ماده حمّي به معناي حرارت است. و سپس در معناي غضب، و بعد از آن در معناي نخوت و تعصب آميخته با غضب به كار رفته است. علي‌(عليه‌السلام) در خطبه‌ي قاصعه بارها روي اين معنا تكيه كرده است. و در مذمت ابليس كه پيشواي مستكبران بود مي‌فرمايد:
صدقه به ابناء الحميه و اخوان العصبيه و فرسان الكبر و الجاهليه؛ او را فرزندان نخوت و حميّت و برادران عصبيت، و سواران بر مركب كبر و جهالت تصديق كردند.
و در جاي ديگر – در همين خطبه- به هنگامي كه مردم را از تعصبات جاهليت بر حذر مي‌دارد؛ مي‌فرمايد:
شراره‌هاي تعصب و كينه‌هاي جاهلي را كه در قلب داريد خاموش سازيد، كه اين نخوت و حميت و تعصب ناروا در ميان مسلمانان، از القائات و نخوتها وسوسه‌هاي شيطان است. (3)
در حديثي از امام علي‌بن الحسين‌(عليه‌السلام) آمده كه وقتي از حضرت درباره‌ي عصبيت سؤال كردند؛ فرمود:
تعصبي كه موجب گناه است اينست كه انسان بدان قوم خود را از نيكان قوم ديگر برتر بشمرد. ولي دوست داشتن قوم خود، تعصب نيست. تعصب آن است كه آنها را در ظلم ياري كند. (4)
قرآن در بيان داستان شب بعد از جنگ احد و احتمال خطر حمله‌ي مشركين به مدينه، و ترس انسانهاي منافق و ضعيف الايمان مي‌فرمايد:
( ثم انزل عليكم من بعد الغم امنه نعاسا يغشي طائفه منكم و طائفه قد اهمتهم انفسهم يظنون بالله غير الحق ظن الجاهلية)؛ سپس خداوند بعد از آن اندوه، آرامشي به صورت خواب سبكي بر شما فرو فرستاد كه گروهي از شما را فرا گرفت. گروهي تنها در فكر جان خود بودند و درباره‌ي خدا، گمان‌هاي ناروا همچون گمان‌هاي دوران جاهليت مي‌بردند.(5)
آنها در مورد خدا گمان‌هاي نادرست همچون گمان‌هاي دوران جاهليت و قبل از اسلام داشتند، و در افكار خود احتمال دروغ بودن وعده‌هاي پيامبر‌(صلي‌ الله عليه و آله و سلم) را مي‌دادند و به يكديگر و يا به خويشتن مي‌گفتند: آيا ممكن است با اين وضع دلخراشي كه مي‌بينيم پيروزي نصيب ما بشود. يعني بسيار بعيد و غيرممكن است. قرآن در جواب آنها مي‌گويد: بگو همه امور براي خداست.(6)
قرآن در پيام ديگري اشاره مي‌فرمايد:
( افحكم الجاهلية يبغون و من احسن من الله حكما لقوم يوقنون)؛ آيا خواستار حكم جاهليت‌اند؟ براي مردمي كه يقين دارند داوري هيچ‌كس از خدا بهتر نيست.(7)
در كتاب كافي از علي‌(عليه‌السلام) نقل شده است كه فرمودند:
الحكم حكمان، حكم الله و حكم الجاهلية فمن أخطأ حكم الله حكم بحكم الجاهلية؛ حكم دوگونه بيشتر نيست يا حكم خداست يا حكم جاهليت، و هر كس حكم خدا را رها كند به حكم جاهليت تن در داده است.(8)
از اينجا روشن مي‌شود مسلماناني كه با داشتن احكام آسماني به دنبال قوانين ساختگي باطل ديگر افتاده‌اند؛ در حقيقت در مسير جاهليت گام نهاده‌اند.(9)
حضرت علي‌(عليه‌السلام) مي‌فرمايد:
پيامبر گرامي اسلام‌(صلي‌ الله عليه و آله و سلم) بعد از مراسم حج به طرف مدينه حركت فرمودند، در بين راه ماجراي غديرخم وخطبه‌ي آن حضرت مطرح شد. پيامبر در آن خطبه‌ي معروف فرمودند: به خدا قسم خداوند به انبياء و رسولان در مورد من بشارت داده، من آخرين انبياء و رسولانم، و من حجت خدا بر همه‌ي مخلوقات آسمانها و زمينم. هر كس در اين موضوع شك كند كافر است،‌آن هم كفر جاهليت اول، و كسي كه در اين گفتارم ترديد كند در همه چيز ترديد كرده، و ترديدكننده در آن در آتش جهنم است.(10)
حارث‌بن مغيره مي‌گويد به امام صادق‌(عليه‌السلام) عرض كردم: آيا پيامبر‌(صلي‌ الله عليه و آله و سلم) فرموده‌اند: كسي كه بميرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است؟ حضرت فرمودند: آري. پرسيدم آيا جاهليت جاهلان و سفهاء، يا جاهليتي كه امامش را نشناخته؟ حضرت فرمودند: جاهليت كفر و نفاق و گمراهي. (11)
پيامبر گرامي اسلام‌(صلي‌ الله عليه و آله و سلم) نگاهي به حضرت علي‌(عليه‌السلام) نموده و آنگاه فرمودند:
يا علي من ابغضك اماته الله ميتة جاهلية و حاسبه بما عمل يوم القيامة؛ اي علي، كسي كه دشمن تو باشد؛ خداوند او را به مرگ جاهليت مي‌ميراند، و بر اساس آنچه عمل كرده در روز قيامت با او رفتار مي‌شود. (12)
از رسول گرامي اسلام‌(صلي‌ الله عليه و آله و سلم) نقل شده كه فرمودند:
من انكر القائم من ولدي في زمان غيبته مات ميتة جاهلية؛ كسي كه منكر قائم از فرزندان من در زمان غيبتش بشود به مرگ جاهليت مي‌ميرد.(13)
در دعاي غيبت امام زمان‌(عجل‌الله تعالي‌فرجه الشريف) بعد از درخواست معرفت خدا و پيامبر‌(صلي‌ الله عليه و آله و سلم) و امام و حجت خدا؛ از خداوند طلب مي‌كنيم:
اللهم لا تمتني ميتة جاهلية؛ و لا تزغ قلبي بعد اذ هديتني؛ خدايا مرا به مرگ جاهليت نميران، و قلبم را پس از هدايت منحرف مساز.(14)
مقصود از مرگ جاهليت در اين دعا؛ عدم معرفت امام زمان‌(عجل‌الله تعالي‌فرجه الشريف) است.
امام صادق‌(عليه‌السلام) مي‌فرمايد:
من شرب مسكرا لم تقبل منه صلاته اربعين يوما. فان مات في الاربعين مات ميتة جاهلية و ان تاب تاب‌الله عليه؛ كسي كه شراب بنوشد، چهل شبانه روز نمازش پذيرفته نيست، و اگر در اين چهل روز بميرد به مرگ جاهليت مرده، ولي اگر توبه كند خداوند توبه‌اش را مي‌پذيرد.(15)
از مجموع آيات و رواياتي كه در اين باب ذكر شد مي‌توان مصاديق جاهليت را در موارد زير خلاصه نمود:
1- حكم و حكومت ناحق، رفتار خلاف قانون الهي و مبتني بر هوي و هوس و روي‌گرداني از دستورات الهي.
2- بي‌توجهي به وعده‌هاي الهي و بد انديشي درباره‌ي افعال خداوند.
3- پاي‌فشردن بر خواسته‌هاي نابه‌جا، تعصب و جانب‌داري بي‌دليل از عقايد و انديشه‌هاي باطل.
4- نژادپرستي و برتري قوم و قبيله بدون دليل منطقي ( حميّت جاهلت).
5- فساد اخلاقي و شراب و قمار، و جنگ و غارت‌گري.
6- عدم پذيرش رهبري صالح و معصوم، و بي‌توجهي به احكام الهي.

جاهليت نخستين

قرآن در سوره‌ي احزاب، خطاب به زنان پيامبر‌(صلي‌ الله عليه و آله و سلم) جاهليت نخستين را اين‌گونه بيان مي‌فرمايد:
(و قرن في بيوتكن و لا تبرجن تبرج جاهلية الاولي)؛ در خانه‌هايتان بمانيد و مانند جاهليت اولي تبرّج‌(آشكار كردن بدن و زينت) نداشته باشيد.(16)
اما اينكه منظور از جاهليت اولي چيست؛ ظاهرا همان جاهليتي است كه مقارن عصر پيامبر‌(صلي‌ الله عليه و آله و سلم) بوده، و به طوري كه در تواريخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستي نداشتند و دنباله‌ي روسري‌هاي خود را به پشت‌سر مي‌انداختند به طوري كه گلو و قسمتي از سينه و گردنبند و گوشواره‌هاي آنان نمايان بود. به هر حال اين تعبير نشان مي‌دهد كه جاهليت ديگري همچون جاهليت عرب در پيش است كه ما امروز در عصر خود آثار اين پيشگوئي قرآن را در دنياي متمدن مادي مي‌بينيم.(17)
جمعي از مفسران در تفسير الجاهلية الاولي – در آيات مورد بحث- گرفتار شك و ترديد شده‌اند . گويي نتوانسته‌اند باور كنند كه بعد از ظهور اسلام، نوع ديگر جاهليت در جهان پا به عرصه‌ي وجود خواهد گذاشت كه جاهليت عرب قبل از اسلام در مقابل آن، موضوع كم اهميتي خواهد بود.
امروز اين امر براي ما كه شاهد مظاهر جاهليت قرن بيست و يكم هستيم؛ كاملاً حل شده است و بايد آن را به حساب يكي از پيشگوئي‌هاي اعجاز‌آميز قرآن مجيد بگذاريم. اگر عرب در عصر جاهليت اولي، تنها جنگ و غارت‌گري داشت؛ در جاهليت دوران ما، جنگ‌هاي جهاني رخ مي‌دهد كه ميليون‌ها نفر در آن قرباني، و بيش از آن معلول و ناقص مي‌شوند.
اگر در جاهليت عرب، زنان تبرّج به زينت مي‌كردند؛ در دوران ما كلوپ‌هاي برهنگان داير است،‌و اگر در جاهليت عرب، زنان آلوده‌ي ذوات الاعلام بودند؛ در جاهليت امروز، نشريات و سايت‌هاي اينترنتي ويژه‌ي آنها فعال است، و گروه‌هائي مانند گروه‌هاي خون‌آشام به وجود مي‌آيند.

جاهليت قبل از اسلام

پيرامون جاهليت عرب قبل از اسلام (جاهليت اولي) در كتب تاريخ، مسائل زيادي مطرح شده است كه – براي روشن‌تر شدن مفهوم جاهليت- به بعضي از آنها اشاره مي‌نمائيم.
1- از نظر امام علي‌(عليه‌السلام) لجاجت در برابر حق، حميّت و تعصب بي‌جا و شيطاني، خودپسندي و غرور، عدم انديشه و تفقّه در دين، به كار نبردن گوهر خرد در خداشناسي، ميراث‌دار فرهنگ منحط گذشته بودن، و از پيشوايان ستمگر پيروي نمودن از نمودهاي جاهليت است.
امام در خطبه‌اي درباره حالات و ويژگي‌هاي مردمان دوران جاهليت در آستانه‌ي بعثت پيامبر، مي‌فرمايد:
در آن دوران، ملت‌ها در خوابي عميق فرورفته بودند. فتنه و فساد در مجراي به راه انداختن هرج و مرج، جهان را فرا گرفته بود. كارهاي خلاف، ميان مردم منتشر شده و امور زندگي از هم گسيخته بود. آتش جنگ‌ها زبانه مي‌كشيد. دنيا بي‌نور و پر از نيرنگ گشته بود. برگ‌هاي درخت زندگي به زردي گراييده، از ثمره‌ي زندگي خبري نبود. ميوه‌ي دنياي آن روز فتنه، و غذايش مردار بود. در درون، وحشت و اضطراب، و در بيرون شمشير حكومت مي‌كرد.(18)
به نظر مي‌رسد علي‌(عليه‌السلام) همه‌ي دنياي قبل از اسلام را غرق در جاهليت مي‌ديدند.
2- حضرت در نهج‌البلاغه در مورد هنگامه‌ي بعثت مي‌فرمايد:
او را در زماني فرستاد كه مردم در حيرت و گمراهي سرگردان بودند، و در فتنه و جهل و فساد غوطه‌ور. هوا و هوس‌هاي سركش، آنها را به سوي خود جذب كرده، و تكبر و خودخواهي،‌آنها را از جاده‌ي حق دور ساخته بود. جهل و ناداني، آنها را سبك مغز بار آورده، و در كارهاي خود مضطرب و حيران ساخته و به آن ( جهل و ناداني) مبتلا گشته بودند.(19)
3- از حضرت در توصيه بني‌اميه- كه ادامه‌دهنده‌ي جاهليت اولي بودند – نقل شده:
فتنه، آشوب، فساد و تباه‌گري‌هاي بني‌اميه با چهره‌هاي بس زشت و رعب‌انگيز و گروه به گروه كه متصف به جاهليت‌اند؛ بر شما وارد مي‌شود. نه دليل هدايتي در آنها وجود دارد و نه نشاني كه براي هدايت ديده شود. (20)
و در خطبه‌ي ديگر در توصيف آنها مي‌فرمايد:
زيرا آنان پيشتازان تكبر، پايه‌هاي تعصب، و تكيه‌گاه‌هاي اركان فتنه و شمشيرها، فخركنندگان جاهلي با افتخار به نسب و نژاد مي‌باشند. (21)
4- از موارد قابل توجه در جاهليت عرب، نوع روابط خانوادگي وانواع ازدواج‌هاي رايج در ميان آنها بوده. به عنوان نمونه مي‌توان موارد ذيل را نام برد:
الف) نكاح مقت: پس از فوت پدر، پسر بزرگ پارچه به روي همسر پدرش – به شرطي كه مادرش نباشد- مي‌انداخت و با او ازدواج مي‌كرد. و يا او را به ديگري مي‌داد و مهريه مي‌گرفت.
ب) نكاح جمع: كنيزگان خود را وادار به زنا با ديگران مي‌كردند و پول مي‌گرفتند.
ج) نكاح بدل: معاوضه همسر با كسي كه از همسر او خوشش مي‌آمد(تعويضي).
د) نكاح ضماد: ازدواج چند مرد با يك زن. در اين ازدواج فرزند مال كسي بود كه به وي شبيه باشد ( كه به نام نكاح رهط هم ناميده شده است).
ه) نكاح استبضاعي: شخصي همسر خود را در اختيار مردي كه از شجاعت و يا صفت پسنديده‌ي ديگري برخوردار بود قرار مي‌داد تا از او صاحب فرزند شجاع شود.
و) نكاح دسته‌جمعي: ازدواج گروهي از مردان با گروهي از زنان به طور آزاد(22)
5- از معروف‌ترين رسوم زشت اعراب جاهلي، زنده به گوركردن دختران در بعضي از قبايل بود كه قرآن به آن اشاره مي‌فرمايد.
هرگاه به يكي از آنها بشارت دهند دختري نصيب تو شده؛ صورتش از فرط ناراحتي سياه مي‌شود و مملو از خشم مي‌گردد. از قوم و قبيله‌ي خود به خاطر بشارت بدي كه به او داده شده متواري مي‌گردد، و نمي‌داند آيا او را با قبول ننگ نگه دارد يا در خاك پنهانش كند. چه بد حكمي مي‌كنند. (23)
در زمينه‌ي زنده به گوركردن دختران، وقايع وحشتناكي در جامعه‌ي عرب قبل از اسلام رخ داده كه در تواريخ به تفصيل آمده است.
بدين ترتيب مي‌توان بر مصاديق جاهليت؛ تبرّج و برهنگي، تكبر و خودخواهي،‌نابودكردن ارزش زن و انسان، وحشت و اضطراب، و جنگ و خونريزي را افزود.
ادامه دارد.
-----------------------------------------------
  • پي‌نوشت‌ها:
  • 1. تاريخ تحليلي اسلام، صفحه 38.
    • 2. فتح/ 26.
    • 3. تفسير نمونه، جلد 22، صفحه 100.
    • 4. نورالثقلين، جلد 5، صفحه 73.
    • 5. آل عمران/ 154.
    • 6. تفسير نمونه، جلد 3، صفحه 133.
    • 7. مائده/ آيه 50.
    • 8. تفسير نورالثقلين، در تفسير آيه 50 مائده.
    • 9. تفسير نمونه، جلد 4، صفحه 406.
    • 10. مستدرك وسايل الشيعه، جلد 18، صفحه 184.
    • 11. كافي، جلد 1، صفحه 377.
    • 12. بحارالانوار، جلد 39، صفحه 265.
    • 13. بحارالانوار، جلد 56، صفحه 73.
    • 14. مفاتيح‌الجنان، صفحه 1082.
    • 15. فروع كافي، جلد6، صفحه 400.
    • 16. احزاب/ آيه33.
    • 17. تفسير نمونه، جلد 17، صفحه 290.
    • 18. تاريخ تحليلي اسلام، صفحه 38.
    • 19. نهج‌البلاغه، خطبه95.
    • 20. همان، خطبه 288.
    • 21. نهج‌البلاغه، خطبه93.
    • 22. نظام حقوق زن در اسلام، صفحه 287.
    • 23. سوره نحل/ آيات58 و 59.
    • اسماعيل حاجيان

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:4 اسفند 1392 - 12:20

نظر شما...
    • nasser

      nasserjafari93@gmail.com
    • nasser

      سلام .مختصر و مفید بود کاش در مقاله ای اختصاص به عصبیت در ریگی میپرداختید که برای مردم کشور خودمان ملموس تر بود .
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد