(بسم الله الرحمن الرحیم)
پاسخ :
يكي از معجزههايي كه براي امام علي ـ عليه السّلام ـ اتفاق افتاده است جريان ردالشمس ـ يعني بازگشت خورشيد پس از غروب ـ ميباشد. اين جريان خارقالعاده هم در دوران زندگي پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و هم در دوران خلافت امام علي ـ عليه السّلام ـ رخ داد. در اين مورد سه مقدمه قابل توضيح است كه ابتدا به آنها اشاره ميشود:
الف: درباره اين جريان علاوه بر آنكه بيشتر دانشمندان شيعه آن را در كتابهاي خويش آورده و تأييد كردهاند[1] بسياري از كتب معتبر اهل سنت نيز آن را به سلسلة اسناد خويش روايت نموده و پذيرفتهاند.[2] حتي برخي از دانشمندان اهلسنت درباره تأييد اين جريان و پاسخ به اشكالهايي كه به سند يا متن روايت شده كتابي مستقل تأليف كردهاند.[3]
ب: امام علي ـ عليه السّلام ـ حداقل دوبار اين اعجاز را به عنوان يكي از فضيلتها و افتخارات خويش به مخالفان گوشزد نموده و آنان نيز آن را تأييد نمودند؛ يكي در احتجاج با ابوبكر پس از جريان سقيفه[4] و ديگري در روز شوراي شش نفره خطاب به اصحاب شورا.[5]
ج: اين واقعه به عنوان يكي از موضوعهاي مسلم تاريخي در شعر بسياري از شعراي قرن اول و دوم آمده است[6] از جمله سيد حميري.[7]
امّا شرح و توضيح اين واقعه: همانگونه كه اشاره شد اين معجزه دوبار اتفاق افتاده است هر دوي آنها را به طور خلاصه از كتاب ارشاد شيخ مفيد نقل ميكنيم:[8]
1. ردشمس در وهله اول به طوري كه اسماء، ام سلمه، جابر انصاري، ابوسعيد خدري و گروهي ديگر روايت كردهاند چنين است كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در منزل خود بود و علي ـ عليه السّلام ـ هم حضور داشت هماندم جبرئيل آمده وحي الهي آورده سپس رسول خدا سر مبارك خود را روي پاي علي ـ عليه السّلام ـ گذارد و سر برنداشت تا هنگامي كه آفتاب غروب نمود علي ـ عليه السّلام ـ كه نماز عصر را بجا نياورده بود ناچار شد نمازش را نشسته و در حالت ركوع و سجود با اشاره به جاي آورد. پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ پس از آنكه به خود آمد به علي ـ عليه السّلام ـ فرمود نماز عصرت قضا شد عرض كرد نميتوانستم نماز را به حالت عادي بخوانم به خاطر حالت وحي كه بر شما عارض شده بود و بر من تكيه داده بوديد. در اين هنگام پيامبر و يا علي ـ عليه السّلام ـ از خداي متعال ميخواهد كه خورشيد را براي علي ـ عليه السّلام ـ كه براي احترام به پيامبر نمازش را به حالت عادي نخوانده ـ برگرداند و چنين ميشود. دربارة مكاني كه اين قضيه رخ داد اگرچه در روايت شيخ مفيد منزل پيامبر گفته شده امّا برخي ديگر آن را «ضهياء» يا «صهباء»[9] و برخي آن را در «كراع الغميم»[10] و برخي ديگر آن را مسجد فضيخ ـ در حوالي مدينه ـ دانستهاند.[11]
2. مرتبه دوم كه پس از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ براي ايشان اتفاق افتاد هنگامي كه امام ـ عليه السّلام ـ و ياران او قصد عبور از رودخانه فرات در منطقه بابل را داشتند و سپاهيان مشغول عبور دادن مركبها و توشهها از رودخانه بودند از نماز عصر غافل شدند امّا امام و برخي از ياران نماز را به جاي آوردند. در اين هنگام خورشيد غروب نمود در حالي كه عدّه زيادي نماز عصر را نخوانده بودند آنان در اين باره با امام ـ عليه السّلام ـ به گفتگو پرداختند. وقتي امام ياران خويش را اينگونه نگران ديد از خداي متعال درخواست نمود تا خورشيد را برگرداند كه سپاهيان نماز عصر را به جاي آورند و چنين شد...)[12]
معرفي منابع، جهت مطالعه بيشتر:
1ـ كشف اليقين في فضايل اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ ، علامه حلّي.
2ـ دانشنامة امام علي، زير نظر علي اكبررشاد.
پرسش :
واقعه رد الشمس را توضيح دهيد.
واقعه رد الشمس را توضيح دهيد.
پاسخ :
يكي از معجزههايي كه براي امام علي ـ عليه السّلام ـ اتفاق افتاده است جريان ردالشمس ـ يعني بازگشت خورشيد پس از غروب ـ ميباشد. اين جريان خارقالعاده هم در دوران زندگي پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و هم در دوران خلافت امام علي ـ عليه السّلام ـ رخ داد. در اين مورد سه مقدمه قابل توضيح است كه ابتدا به آنها اشاره ميشود:
الف: درباره اين جريان علاوه بر آنكه بيشتر دانشمندان شيعه آن را در كتابهاي خويش آورده و تأييد كردهاند[1] بسياري از كتب معتبر اهل سنت نيز آن را به سلسلة اسناد خويش روايت نموده و پذيرفتهاند.[2] حتي برخي از دانشمندان اهلسنت درباره تأييد اين جريان و پاسخ به اشكالهايي كه به سند يا متن روايت شده كتابي مستقل تأليف كردهاند.[3]
ب: امام علي ـ عليه السّلام ـ حداقل دوبار اين اعجاز را به عنوان يكي از فضيلتها و افتخارات خويش به مخالفان گوشزد نموده و آنان نيز آن را تأييد نمودند؛ يكي در احتجاج با ابوبكر پس از جريان سقيفه[4] و ديگري در روز شوراي شش نفره خطاب به اصحاب شورا.[5]
ج: اين واقعه به عنوان يكي از موضوعهاي مسلم تاريخي در شعر بسياري از شعراي قرن اول و دوم آمده است[6] از جمله سيد حميري.[7]
امّا شرح و توضيح اين واقعه: همانگونه كه اشاره شد اين معجزه دوبار اتفاق افتاده است هر دوي آنها را به طور خلاصه از كتاب ارشاد شيخ مفيد نقل ميكنيم:[8]
1. ردشمس در وهله اول به طوري كه اسماء، ام سلمه، جابر انصاري، ابوسعيد خدري و گروهي ديگر روايت كردهاند چنين است كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در منزل خود بود و علي ـ عليه السّلام ـ هم حضور داشت هماندم جبرئيل آمده وحي الهي آورده سپس رسول خدا سر مبارك خود را روي پاي علي ـ عليه السّلام ـ گذارد و سر برنداشت تا هنگامي كه آفتاب غروب نمود علي ـ عليه السّلام ـ كه نماز عصر را بجا نياورده بود ناچار شد نمازش را نشسته و در حالت ركوع و سجود با اشاره به جاي آورد. پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ پس از آنكه به خود آمد به علي ـ عليه السّلام ـ فرمود نماز عصرت قضا شد عرض كرد نميتوانستم نماز را به حالت عادي بخوانم به خاطر حالت وحي كه بر شما عارض شده بود و بر من تكيه داده بوديد. در اين هنگام پيامبر و يا علي ـ عليه السّلام ـ از خداي متعال ميخواهد كه خورشيد را براي علي ـ عليه السّلام ـ كه براي احترام به پيامبر نمازش را به حالت عادي نخوانده ـ برگرداند و چنين ميشود. دربارة مكاني كه اين قضيه رخ داد اگرچه در روايت شيخ مفيد منزل پيامبر گفته شده امّا برخي ديگر آن را «ضهياء» يا «صهباء»[9] و برخي آن را در «كراع الغميم»[10] و برخي ديگر آن را مسجد فضيخ ـ در حوالي مدينه ـ دانستهاند.[11]
2. مرتبه دوم كه پس از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ براي ايشان اتفاق افتاد هنگامي كه امام ـ عليه السّلام ـ و ياران او قصد عبور از رودخانه فرات در منطقه بابل را داشتند و سپاهيان مشغول عبور دادن مركبها و توشهها از رودخانه بودند از نماز عصر غافل شدند امّا امام و برخي از ياران نماز را به جاي آوردند. در اين هنگام خورشيد غروب نمود در حالي كه عدّه زيادي نماز عصر را نخوانده بودند آنان در اين باره با امام ـ عليه السّلام ـ به گفتگو پرداختند. وقتي امام ياران خويش را اينگونه نگران ديد از خداي متعال درخواست نمود تا خورشيد را برگرداند كه سپاهيان نماز عصر را به جاي آورند و چنين شد...)[12]
معرفي منابع، جهت مطالعه بيشتر:
1ـ كشف اليقين في فضايل اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ ، علامه حلّي.
2ـ دانشنامة امام علي، زير نظر علي اكبررشاد.
- [1] . از جمله: كليني، الكافي، ج4، ص562 ـ صدوق، الفقيه، ج1، ص203، ح608 ـ طبرسي، الاحتجاج، ج1، ص266 ـ سيد مرتضي، رسائل المرتضي، ص78ـ83 ـ سيد رضي، خصائص الائمه، ص56 ـ فتال نيشابوري ـ روضة الواعظين، ص129.
- [2] . ابن شهر آشوب، المناقب، ج2، ص143 ـ اميني، الغدير، ج3، ص128ـ140 ـ ابن كثير، البداية و النهاية، ج6، ص86ـ91 ـ الطبراني، المعجم الكبير، ج24، ص145، ح382 ـ ابن عساكر، تاريخ مدينة دمشق، ج42، ص314 ـ المناوي، فيض القدير في شرح جامع الصغير، ج5، ص562.
- [3] . ابن شهر آشوب، المناقب، ج2، ص143 ـ اميني، الغدير، ج3، ص127ـ128 ـ محمودي، كشف الرمس عن حديث ردالشمس، ص21.
- [4] . صدوق، الخصال، ص550.
- [5] . طوسي، الامالي، ص548 ـ طبرسي، الاحتجاج، ص207.
- [6] . محمودي، كشف الرمس عن حديث ردالشمس، ص231.
- [7] . شيخ مفيد، الارشاد، ج1، ص347.
- [8] . همان، ص345ـ347.
- [9] . مجلسي، بحارالانوار، ج41، ص167.
- [10] . همان، ص174.
- [11] . كليني، الكافي، ج4، ص561.
- [12] . شيخ مفيد، الارشاد، ج1، ص346.
- اندیشه قم
- لینک کوتاه این مطلب
تاریخ انتشار:8 اسفند 1390 - 16:18
دسته : امام علی - سوالات و شبهات امام علی (ع)
مطالب مرتبط...
- آيا صحيح است كه ابوبكر اعتراف كرد كه من از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ بهتر نيستم و ميخواست خلافت را به حضرت علي ـ عليه السّلام ـ برگرداند.
- آيا بر اساس تاريخ طبري، امام علي ـ عليه السّلام ـ به ايران حمله كرده و بسياري را كشته است؟
- يکي از وقايع دوران جواني امام علي ـ عليه السلام را بيان فرماييد.
- فاطمه زهرا سلام الله عليها از اولين بيعتكنندگان با ابوبكر بعد از رحلت پيامبر اسلام (ص) بود و تا آخر عمر هيچگونه مخالفتي با او نداشته است.
- آيا كتابي وجود دارد كه نام و نسبت و نيز شهري كه 313 تن ياران امام زمان ـ عليه السّلام ـ در آنجا هستند را گفته باشد نام كتاب و نويسنده را ذكر كنيد و در اين باره توضيح دهيد؟
همچنین ببینید...
نظر شما...