هنگامی که «محقق حلی» عالم شیعی را متنبه کرد

(بسم الله الرحمن الرحیم)

محقق حلی با خشم گفت: ابن جعفر! علمای امامیه، زحمت‌های زیادی کشیده‌اند تا اخبار ائمه(ع) را از اطراف شهرها جمع‌آوری کرده و صحیح، موثّق و ضعیف بودن خبرها را ذکر کرده‌اند تا اینکه امثال شما بدون زحمت دلیل احکام را ببینید و حکم صادر کنید.

 

ابوالقاسم حلی معروف به محقق حلی در سال 602 قمری در شهر حله به دنیا آمد و پدرش شیخ حسن بن یحیی حلی از علمای معروف شهر بود.

دوران کودکی را در زادگاهش حله در محیطی که پر از معنویت و روحانیت بود، به سر برد و مقدمات علوم دینی را نزد پدر دانشمندش فرا گرفت و از عالمان دیگر شیعه نیز بهره‌ها برد و در علوم معارف اسلامی از جمله در فقه، اصول و کلام تسلط کامل یافت و علوم دیگر از جمله ریاضیات و هیئت را نیز به قدر لازم فرا گرفت.

در سال 656 قمری هلاکوخان مغول از خراسان برای فتح بغداد حرکت کرد. در این زمان بغداد و شهرهای دیگر عراق از مراکز مهم نشر علوم اسلامی بود. پس از فتح بغداد به دست هلاکو، حوزه‌های علمیه از بین رفت و ویران شد. عالمان حله تصمیم گرفتند که مدارس حله را افزایش دهند و عالمان و دانشمندان را به این شهر جذب کنند و در واقع حوزه علمیه بغداد را در حله احیا کنند، این بود که شهر حله مرکز علوم دینی تشیع شد و مدارس جدیدی احداث شد و محقق حلی در این اقدامات احیاگرانه نقش مهمی را ایفا می‌کرد.

آثار محقق حلّی هر یک ستاره‌ای تابناک در آسمان علم و معرفت است و در طی قرون متمادی، ده‌ها شرح بر کتاب شرائع الاسلام او به قلم فقهای بزرگ و صاحب رأی مثل شهید ثانی و صاحب جواهر نوشته شده است.

او ذوق شعری نیز داشت و اشعار او حاوی نکات اخلاقی و عرفانی و حکمی فراوان است، سرانجام وی پس از عمری پربار در 13 جمادی‌الثانی روز پنج‌شنبه سال 676 قمری در شهر حلّه دارفانی را وداع گفت.

*هنگامی که محقق حلی عالم شیعی را متنبه کرد

نقل کرده‌اند: شیخ حسن، فرزند شیخ جعفر کبیر (معروف به کاشف‌الغطاء) صاحب کتاب کشف الغطاء که از فقهای قرن سیزدهم است، روزی در مجلس درس خود فرمود:

شیخ جعفر کبیر، همه شب پس از اندک خوابی بلند می‌شد و تا وقت نماز شب مطالعه می‌کرد و بعد به نماز، تضرع و مناجات تا صبح مشغول می‌بود.

یک شب از اتاق مخصوص او ناله و صیحه‌ای شنیدیم، طوری صدای ناله می‌آمد که گویا کسی بر سر و صورت خود می‌زند. ولی وقتی داخل رفتیم آقا را با حالت منقلب مشاهده کردیم و دیدیم که محاسن او از گریه و زاری پر از آب شده و از چشمانش اشک جاری است و مرتب به سر و صورتش می‌زند. بلافاصله دستش را گرفتیم و گفتیم: علت چیست که شما چنین می‌کنید؟

فرمود: پسرانم، از من خطای بزرگی سر زده است! و سپس او شروع کرد تا ماجرا را بگوید و فرمود:

در اول شب، یک مسأله فقهی در نظرم بود که علمای بزرگ، حکم آن را بیان کرده بودند، من خواستم دلیل آن را پیدا کنم هر چه کتب احادیث را مطالعه کردم، مستند و دلیل آن مسأله را پیدا نکردم، عاقبت خسته شدم و در اثر خستگی به خود گفتم: خداوند، علما را جزای خیر دهد، حکمی کرده‌اند بدون دلیل!

آن گاه خوابیدم، در عالم خواب دیدم که پیش صفّه، فرش است و منبری بلندپایه، در صدر مجلس گذاشته شده و شخص موقّر و فاضلی با صورت زیبا و نورانی، بالای منبر قرار گرفته و مشغول تدریس است و تمام جلوی صفّه، پر از علمای اَعلام بود که به درس او گوش می‌دادند.

رفتم جلو، کسی را پیدا کردم و از او پرسیدم: این افراد و آن کسی که روی منبر است کیستند؟

گفت: آن کسی که روی منبر تدریس می‌کند، محقق اول صاحب شرائع‌الاسلام است و این افراد که در پای منبر قرار گرفته‌اند، تمام اینها بزرگان شیعه و شاگردان محقق حلّی هستند.

شیخ جعفر می‌گوید: من زیاد خرسند شدم و با خود گفتم: من هم از این گروه شیعه هستم، اینها برای من هم احترام خواهند کرد. وقتی از کفش‌کن، بالا رفتم، اول سلام کردم. آن‌ها از روی اکراه جواب سلام مرا دادند و در مجلس، جای نشستن به من نشان دادند، من جلو رفتم و از روی خشم رو به محقق کردم و گفتم: مگر من از فقهای شیعه نیستم که اینها به من این گونه رفتار می‌‌کنند؟

محقق با خشم گفت: ابن جعفر! علمای امامیه، زحمت‌های زیادی کشیده‌اند تا اخبار ائمه اطهار(ع) را از اطراف شهرها و از راویان جمع‌آوری کرده و هر حدیث را در محل خود ذکر کرده‌اند. علمای امامیه، نام و احوالات راویان را گفته‌اند و نوشته‌اند و صحیح، موثّق و ضعیف بودن خبرها را ذکر کرده‌اند تا اینکه امثال شما بدون زحمت و مشقت، سند و دلیل احکام را ببینید و حکم صادر کنید، ولی شما ای شیخ جعفر! به قدر چند ساعت روی فرش نشسته و چند کتاب از کتاب حاضر را مطالعه کرده‌ای و بی‌درنگ گفته‌ای که علما دلیل و سند احکام را بیان نمی‌کنند و به آنان نسبت دادی که بدون مستند و دلیل فتوا داده‌اند. در حالی که همین مرد حاضر که پای منبر نشسته است، در چند جای کتاب خود، حدیث این حکم را نوشته و آن کتاب، در بین کتاب‌های شما موجود است و مؤلف آن کتاب، همین شخص است که ملّا محسن فیض کاشانی نام دارد.

شیخ جعفر می‌افزاید: در این هنگام، کلام محقق حلّی لرزه بر اندامم انداخت، پس از خواب بیدار شدم و از گناه خود پشیمان گشتم.

  • فارس

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:24 فروردین 1393 - 11:58

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد