آقاي إبن عساكر در كتاب تاريخ مدينة دمشق 2 قضيه را نقل ميكند؛ يك قضيه در رابطه با امام حسن (عليه السلام) و يك قضيه در رابطه با امام حسين (عليه السلام).
نمونه اول:
آقاي إبن عساكر به نقل از أعمش كه از علماء بزرگ أهل سنت و از فقهاء بنام أهل سنت است و قبل از تأسيس مذاهب أربعه داراي مذهبي بود، ميگويد:
خري رجل علي قبر الحسن فجن، فجعل ينبح كما تنبح الكلاب. قال: فمات، فسمع من قبره يعوي و يصيح.
فردي در مدينه منوره آمد كنار قبر حسن بن علي و جسارت كرد و در همانجا ديوانه شد و مانند سگْ عوعو ميكرد. أعمش گفت: او مرد و از قبرش صداي عوعو و ناله كردن شنيده ميشد.
نمونه دوم:
مشابه همين قضيه را هم نسبت به ساحت مقدس امام حسين (عليه السلام) نقل ميكنند و جناب طبراني در المعجم الكبير كه مشهور است روايات صحيح را آورده، در جلد 3، صفحه 120 آورده است:
خري رجل من بني أسد علي قبر حسين بن علي رضي الله عنه، قال: فأصاب أهل ذلك البيت خبل و جنون و جذام و مرض و فقر.
فردي از بني اسد كه از أتباع بني أميه بود، نسبت به قبر حسين بن علي جسارت كرد و به خاطر نحوست اين كارش، خداوند هم أهل خانواده او را به ديوانگي و جزام و به أمراض گوناگون و فقر مبتلا كرد.
نمونه سوم:
جناب إبن عديم كه از بزرگان أهل سنت است، در كتاب بغية الطلب في تاريخ حلب، جلد 6، شماره مسلسل 2657 نقل ميكند از جعفر خلدي و ميگويد:
من بيماري پيسي (بيماري پوستي) گرفته بودم و هر كجا ميرفتم، علاج نميشد. تا اينكه به كربلاء رفتم و:
فتمسحت بتراب قبر الحسين ... .
صورتم را به خاك قبر حسين ماليدم و بلافاصله ديدم كه تمام آثار آن بيماري از بين رفت:
و ليس علي منه شئ.
و اثري از آن بيماري در من نماند.
اينها نمونههايي از كرامات أهل بيت (عليهم السلام) در كتب أهل سنت بود و شايد صدها نمونه از اين مسائل در كتابهاي متعدد أهل سنت با سندهاي صحيح از علماء بزرگ و قابل اعتماد أهل سنت نقل شده است.