وقتي حضرت زکريا عليه السلام نام مبارک رسول خدا صلي الله عليه وآله و علي و فاطمه و حسن عليهمالسلام را بر زبان آورد، غم و اندوه از او برداشته شد، در اين هنگام وقتي نام حسين عليه السلام گفته شد، بغض گلويش را گرفت و بسيار تعجب کرد و خطاب به خداوند عرض کرد: پروردگارا! چرا هنگامي که نام چهار تن از آنها را بر زبان آوردم از غم و اندوه خويش خلاص شدم و آرامش خاصي به من دست داد، اما وقتي نام مبارک امام حسين عليه السلام را بردم اشک از ديدگانم سرازير شد و غم من بيشتر شد؟
سپس خداوند متعال او را از حوادث عظيم و غم و اندوهي که بعد از او رخ مي دهد باخبر کرد و فرمود: «کهيعص»؛ «کاف» نام کربلا است، «ها» به شهادت و اسارت خاندان رسول خدا صلي الله عليه و آله اشاره دارد، «يا» اشاره به يزيد ملعون است، «عين» اشاره به عطش امام حسين عليه السلام است و «صاد» به صبر در راه حقيقت اشاره دارد. هنگامي که حضرت زکريا اين واقعه بزرگ را شنيد، سه روز مسجد را ترک نکرد و از ورود مردم جلوگيري کرد و براي امام حسين عليه السلام گريه و ناله کرد و براي او عزاداري کرد و فرمود: چگونه غم و اندوه اين مصيبت سخت را بر او فرو ميفرستي؟
آيا بر علي و فاطمه عليهماالسلام لباس عزا مي پوشاني؟ سپس گفت: خداوندا! به من پسري عطا کن تا او در زمان پيري، عصاي دست من باشد و مرا به او علاقه مند ساز. سپس خداوند حضرت يحيي عليه السلام را به او عطا کرد و در مصيبت و شهادت فرزندش گرفتار کرد.
منبع:
بحارالانوار، ج 44، ص 223