در ادامه سوال پرسيده بوديد: چرا در ايام ديگري از سال نيست ؟ اين سوال چندان مورد قبول نيست زيرا زمان شهادت حضرت در ماه محرم است لذا معقول نيست ما در ماه ديگري عزاداري كنيم. (مثل اينكه تولد، ازدواج شخصي در ماه فروردين است و او سالگرد ازدواج يا جشن تولد را در ماه مهر برگزار كند)
آيا اين چنين عزاداري توسط شاه صفوي و در آن زمان شكل گرفت؟
خير. عزاداري داراي سيري تدريجي بوده تا به حد و شكل امروزي در آمده است. در اين مورد به مطالب زير توجه فرماييد:
سينه زني: نوعي مراسم سنتي عزاداري براي سيد الشهدا(ع) و ديگر ائمه مظلوم، است. اين مراسم معمولا همراه نوحهخواني با آهنگي خاص ميباشد.
ريشه يابي(فلسفه) اين مراسم: اصل اين سنت بويژه در ميان عربها رواج داشته است آنها به هنگام وارد شدن مصيبت، دستها را به صورت ضربدري -به گونه اي كه كف دستها به طرف صورت باشد- روي هم قرار داده و به نشانه عزا به سينه ميزدند(كاري كه همكنون نيز در ميان زنان عرب بسيار رواج دارد). سينه زني به مرور زمان به صورت موجود در آمده كه با انتخاب نوحه هاي سنگين حركات دست بر سينه ميخورد.
اين گونه نوحهگري ابتدا به صورت فردي بوده اما به مرور زمان به صورت گروهي و دستجات سوگواري در آمده است. (بهترين راه براي زنده نگاه داشتن آن فجايع، كارهاي عملي ميباشد. اين كارهاي عملي وقتي با هنرنمايي همراه باشند تاثير عميقتري از خود بر جاي خواهند گذاشت .سينه زني يكي از اين كارهاي عملي همراه با هنرنمايي است و به همين دليل مورد استقبال همه قرار گرفت. بر سر و بر صورت ويا اعضاي ديگر زدن هم تاثير دارد ولي مانند سينه زني طبيعي و خود جوش نيست).
چرا سينه زني: اين كار نوعي عكس العمل عاطفي است. (انسان به هنگام اوج هيجان، حزن و اندوه كارهايي را به صورت عكس العمل از خود بروز ميدهد كه منشا عاطفي دارد. مثلا به هنگام شادي به ناگاه فرياد سر ميدهد يا دست (كَف)ميزند. به همين صورت به هنگام عزا نيز گاه شيون كرده دست بر روي دست ميزند يا به سر، صورت و يا سينه خود ميكوبد). برخي زنان حاضر در صحراي كربلا پس از مشاهده آن فجايع، با زدن بر سينه خود به عزاداري پرداختند. ميتوان چنين حدس زد كه: با به حركت در آمدن كاروان اسراي كربلا و اقامه عزا از سوي آنان در شهرها و اقامتگاه هاي بين راه و همراهي برخي از مردم با آنان اين روش به مرور زمان به صورت يك سنت و شيوه در عزاداري امام حسين (ع) در آمد.
نخستين كساني كه در شهادت امام حسين ـ ع ـ به عزاداري پرداختند، اهلبيت آن حضرت و بنيهاشم بودند. شروع عزاداري آن حضرت بدون فاصله بعد از شهادت آن جناب در سرزمين كربلا بود؛ و روز عاشورا براي اهلبيت روز عزا و اشك و آه و سوز و گداز بود كه نيازي به توضيح ندارد. خواهران و دختران آن حضرت كه در صحنة كربلا حضور داشتند، آن حوادث تلخ و دلخراش را با اشك و آه و سوز و گداز پشت سر نهادند. از جمله، نقل كردهاند كه زينب كبري ـ س ـ در قتلگاه، سخنان آتشيني به زبان آورد و ناله سرداد به طوري كه دوست و دشمن را به گريه واداشت.
بر اساس منابع كهن تاريخي اولين سينه زني دسته جمعي و خود جوش مردم را بايد زماني دانست كه به مردم مدينه اعلام كردند امام سجّاد ـ ع ـ همراه زنان اهلبيت ـ ع ـ به نزديكي مدينه رسيده است. در اين هنگام بود كه مردم مدينه يكپارچه به سوي كاروان امام روي آوردند، در حالي كه زنان به سر و صورت خود ميزدند و ناله و شيون ميكردند.
در عصر امام باقر و امام صادق عليهما السلام (كه دولت اُمَوِي رو به ضعف گذارده بود و در نهايت به وسيلة نيروهاي عباسيان برافتاد، دولت عباسي هم كه تازه روي كار آمده بود، هنوز مخالفتش را با شيعيان و خاندان پيامبر ـ ص ـ بروز نداده بود) مسئلة عزاداري امام حسين ـ ع ـ به عنوان يك مراسم مذهبي ساليانه رواج يافت. از روايت ابنقولويه برميآيد كه در زمان امام صادق ـ ع ـ مردم اطراف كوفه و نواحي ديگر اعم از زن و مرد براي زيارت قبر امام حسين ـ ع ـ و يارانش به كربلا ميرفتند و به قرائت قرآن، ذكر مصائب و نوحهگري و مرثيهسرايي ميپرداختند. اين روال در عصر ساير ائمه تا عصر غيبت امام زمان عجل الله تعالي فرجه ادامه يافت.
عزاداري در عصر آلبويه
يكي از مهمترين مراحل عزاداري امام حسين ـ ع ـ ، دورة قدرت يافتن سلسلة آلبويه در قرن چهارم هجري ميباشد؛ كه اوج گسترش تشيّع است. در اين قرن حكومتهاي شيعي چون: زيديان يمن، حمدانيان در شمال عراق، فاطميان در مصر و آلبويه در عراق به روي كار آمدند. عزاداري امام حسين ـ ع ـ براي نخستين بار در اين قرن، در قلمروي حكومت آلبويه و تحت حمايت آنان به صورت علني و عمومي در كوچه و بازار برگزار شد. مورّخان اسلامي به خصوص مورّخاني كه وقايع را به ترتيب سنواتي نوشتهاند، از جمله: ابنجوزي، ابنكثير، ابناثير، يافعي و ذهبي در ضمن وقايع سال 352 ق و سالهاي بعد از آن، چگونگي عزاداري شيعه را در روز عاشورا نوشتهاند.
دستههاي سينهزني شكل جديد عزاداري بود كه در عصر آلبويه به مراسم سوگواري امام حسين ـ ع ـ افزوده شد. معزّالدوله در سال 352 ق دستور داد، روز عاشورا تعطيل شود. آن روز شيعيان به صورت دسته جمعي با حالت غم و اندوه به سر و روي خويش كاه و خاكستر ميپاشيدند و به سر و سينه ميزدند و اشعاري در عزاي امام حسين ميخواندند و خيابانهاي شهرها را ميگشتند. همچنين در اين روز مردم از تهية غذا براي خويش خودداري ميكردند. از اين رو نيكوكاران، احسان و اطعام ميدادند. تنها آلتي كه از آن در اين نوع دستهها نام برده شده طبل است.
ابنجوزي (نويسنده و عالم معروف اهل سنت) گفته است: «در عاشوراي سال 352 ق بازارها بسته شد و خريد و فروش موقوف گرديد؛ قصّابان گوسفند ذبح نكردند، هريسهپزها هريسه (حليم) نپختند، مردم آب ننوشيدند؛ در بازارها خيمه برپا كردند و به رسم عزاداري كرباس آويختند؛ زنان به سر و روي خود ميزدند و بر حسين ندبه ميكردند»! ابناثير (عالم و مورخ سرشناس اهلسنت) مينويسد: «در روز عاشورا به دستور معزّالدوله مغازهها بسته شد خريد و فروش موقوف گرديد و مردم با چهرههاي سياه شده و موهاي پريشان گرداگرد شهر بغداد ميگشتند و بر سينه ميزدند و اشعار حزنانگيز ميخواندند».
نصرالله فلسفي در اين باره مينويسد: «در ده روز اوّل ماه محرّم از طرف شاه و بزرگان و اعيان كشور، در پايتخت و شهرهاي ديگر، مجالس روضهخواني دائر ميشد و در شب و روز عاشورا و روز بيست و يكم رمضان دستههاي سينهزن و سنگزن و امثال آنها با مراسم و تشريفاتي كه هنوز هم در بسياري از شهرهاي ايران متداول است به راه ميافتاد».
حتّي شاه عباس صفوي در سفرهاي جنگي نيز سوگواري امام حسين ـ ع ـ را برگزار ميكرد از جمله در ماه محرّم سال 1013 ق كه قلعة ايروان را در محاصره داشت و با تركان عثماني ميجنگيد مراسم عزاداري دائر كرد و در شب عاشورا از اردوي او چنان فرياد فغان برخاست كه مردم قلعه وحشت كردند و به گمان اينكه شاه عباس فرمان حملة شبانه و ناگهاني را صادر كرده است تسليم شدند. و قلعه به دست ايرانيان افتاد.
خلاصه و نتيجه مطالب فوق آن كه: شروع عزاداري از عصر ائمه بوده و در عصر رواج و توسعه اين عمل و دستجات آن مربوط به زمان صفويه ميباشد و در عصر قاجاريه بر تجملات اين مراسم افزوده شد.
[1] . جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، قم، نشر معروف، 1385، چاپ هشتم، ص256.
[2] . ر.ك: جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، ص256-257.
[3] . حسن مشحون، موسيقي مذهبي ايران، سازمان جشن و هنر، 1350ش، ص26.
[4] . الملهوف علي قتلي الطفوف، ص 180 ـ 181. و ر.ك: مُثيرالاحزان، ص77.
[5] . سيد ابنطاووس، اَلْمَلْهُوف علي قَتْلَي الطُّفُوف، ص230ـ 227.
[6] ـ ابنقولويه، كاملالزيارات، ص539 ـ 538.
[7] ـ ابنجوزي، اَلْمُنْتَظِم في تاريخ الامم، ج14، ص150.
[8] ـ ابنكثير، البداية و النهاية، ج11، ص276.
[9] ـ ابناثير، الكامل في التاريخ، ج5، ص331.
[10] ـ يافعي، مِرآةُالجِنَان، ج2، ص347.
[11] ـ ذهبي، تاريخالاسلام و وفيات المشاهير و الاعلام، ج27 (حوادث و وفيات 380ـ 351)، ص11.
[12] ـ ابنجوزي، اَلْمُنْتَظِم في تاريخ الامم، ج14، ص150.
[15] ـ پيشين، ج3، ص10.
[16] . حسن مشحون، موسيقي مذهبي ايران، سازمان جشن و هنر، 1350ش، ص26.