حقايق پنهان ادعاي تمايل به جنس موافق (قسمت دوم)

(بسم الله الرحمن الرحیم)
 دكتر سيمون لوي Dr. Simon LeVay در نشريه علوم Science تحقيقي را منتشر ساخت كه اشاره به تفاوت هايي در يك ساختار مغزي به نام هيپوتالاموس داشت. وي 35  مرد -19 هجگ و 16 دجگ- را مورد مطالعه قرار داد . لوي دريافت كه هيپوتالاموس دجگ ها بزرگتر از هجگ ها بود.  او نتيجه گرفت كه " گرايش جنس ي يك زمينه بيولوژيك دارد". رسانه ها اين تحقيق را با آب و تاب در صفحات اول خود و در تلويزيون و راديو از شرق تا غرب آمريكا منتشر ساختند عليرغم اين حقيقت كه خود لوي اعتراف كرد : تأكيد بر اين نكته مهم است كه من ثابت نكردم كه هجگ ژنتيك است و يك ژن هجگ در انسان نيافتم. ما نمي دانيم تغييراتي كه من يافتم آيا در زمان تولد وجود داشته يا بعدها بوجود آمده است.

حقايق پنهان ادعاي تمايل به جنس موافق (قسمت دوم)

 علاوه بر اين ، تحقيقات لوي مشكلات فراواني داشت. براي نمونه هر 19 فرد هجگ مورد مطالعه  ي لوي در اثر عوارض ايدز از دنيا رفتند. تفاوت در هيپوتالاموس ها به احتمال زياد در اثر واكنش هاي شيميايي مغز به ايدز بوده است.

 دكتر باين Dr. Byne  در نشريه علمي امريكايي Scientific American در اين مورد بحث مي كند: اينكه لوي تعداد اندكي از مردان دجگ مبتلا به ايدز را در مطالعه خود قرار داده بود به خوبي اين نكته را نشان نداد كه : تمامي مرداني كه ايدز دارند در زمان نزديكي به مرگ سطح تستوسترون آنها در اثر ايدز يا عوارض جانبي درمان ها به صورت قابل ملاحظه اي پايين مي آيد. در نتيجه محتمل است كه تفاوت اندازه هيپوتالاموس كه لوي به گرايش جنس ي نسبت داد در واقع در اثر ناهنجاري هاي هورموني مربوط به ايدز بوده باشد.

علاوه بر اين، 6 نفر از دجگ ها نيز در اثر ايدز مردند. خود لوي بعدها اعتراف كرد كه مطمئن نبود كه واقعاً آنها دجگ بودند؛ با توجه به اين نكته كه تعداد اندكي مردان دجگ در سانفرانسيسكو در آن زمان مبتلا به ايدز بودند و هنوز نيز چنين است.

لوي خود يك هجگ است. او اعتراف كرد كه انگيزه ديگري غير از مطالعه علمي براي انجام اين تحقيق داشت: به نظر او مردم امريكا بايد متقاعد شوند هجگ بيولوژيك است[چه از لحاظ علمي ثابت شود چه نشود!]. او مي گويد كه بايد اجتماع را تربيت كرد و در ادامه مي گويد كه اين موضوع ديدگاه هاي حقوقي و مذهبي را تغيير خواهد داد.

 روانشناس دانشگاه كاليفرنيا در بركلي Berkeley مارك بريدلاو Marc Breedlove تحقيقي منتشر كرد كه نشان مي داد فعاليت هاي جنس ي در موش ها جوانب ساختاري پايه مغز -در محل اتصال به ستون فقرات- را تغيير مي دهد. او مي گويد: اين يافته ها آنچه را ما از لحاظ تئوريك مي دانستيم به ما ثابت مي كند و آن اين است كه تجربيات جنس ي مي تواند مانند ژن ها ساختار مغز را تغيير دهد. او ادامه مي دهد كه فقط به دليل اينكه تفاوت ساختاري در مغز يافت مي شود نمي توان فرض كرد مسبب آن ژن ها بوده اند؛ ما نمي دانيم اين تغييرات از كجا بوجود آمده اند.

 فراموش نكنيم كه چنانچه پيشتر اشاره شد علاوه بر ژن ها و  فعاليت هاي جنس ي، داروها و درمان ها نيز مي توانند ساختار مغز و اعضاي بدن و ترشحات هورموني و ... را تغيير دهند. بنابراين دانشمندان تأكيد دارند كه يافتن هر تغييري الزاماً دال بر منشاً ژنتيك داشتن آن تغيير نمي باشد.

 تحقيق ديگري كه رسانه ها به شدت به آن پرداختند تحقيق دكتر هيمر Hamer بود. نكته قابل توجه اين است كه هيمر زماني مصاحبه با خبرنگاران را پذيرفت كه آنان قبول كردند هجگ بودن او را فاش نكنند. تحقيق هيمر به گونه اي ارائه شد كه يك زنجيره يكسان (Xq28)  در اكس كروموزوم برادران هجگ مورد تحقيق او وجود داشت در حاليكه در واقع آنچه او يافت زنجيره هاي يكسان در همه برادران مورد تحقيق او (چه هجگ چه دجگ) بود. دقت كنيم آنچه كه خبرنگاران و رسانه ها بر آن تأكيد كردند يكساني زنجيره اكس كروموزوم صرفاً برادران هجگ بود در حاليكه همين يكساني در برادران دجگ نيز وجود داشت.

دكتر باين Dr. Byne عليه اين تحقيق هيمر اينگونه استدلال مي كند كه هيمر مي بايست زنجيره اكس كروموزوم Xq28 برادر دجگ برادران هجگ را نيز در تحقيق خود مورد بررسي قرار مي داد؛ كاري كه هيمر نكرد. دكتر باين مي گويد: اگر هيمر برادران دجگ آن هجگ ها را مورد بررسي قرار مي داد نشان مي داد كه چيز ديگري به غير از ژن ها مسبب گرايش جنس ي بوده است.

مؤسسه ملي سرطان  National Cancer Institute اسپانسر اين تحقيق بود كه چهارصد و نوزده هزار دلار از پول ماليات دهندگان امريكا را مصرف كرد. مؤسسه ملي بهداشت The National Institutes of Health دفتر بررسي صحت تحقيقات Office of Research Integrity اتهام ناديده گرفتن شواهد علمي مخالف فرضيه شخصي را درباره هيمر مورد بررسي قرار داد. اما در نهايت شگفتي NIH هرگز نتايج اين بررسي را فاش ننمود.  با وجود اين، رسانه ها نتايج تحقيق هيمر را كه هنوز صحت آنها ثابت نشده بود در بوق و كرنا كردند.

نكته ديگري كه تحقيقات هيمر هجگ را زير سؤال مي برد اين است كه بنا بر استانداردهاي علمي كه تأكيد دارد هر تحقيقي بايد چندين بار تكرار شود و نتيجه مشابه بدهد تا به رسميت شناخته شود بارها دانشمندان ديگر سعي كردند تحقيق وي را تكرار كنند اما هرگز به نتايج وي دست نيافتند.

 در سال 1999 دكتر جرج رايس و دكتر نيل ريش و دكتر جرج اي برز Drs. George Rice, Neil Risch and George Ebers سعي كردند تحقيق هيمر را تكرار علمي كنند ليكن به اين نتيجه رسيدند: ما نتوانستيم دليلي براي اثبات ارتباط محل مربوط به Xq28  با هجگ بودن مردان بيابيم. آنان نتايج تحقيق خود را در نشريه علمي Science چاپ كردند. علاوه بر اين آنان گفتند كه وقتي كه گروه ديگري از محققين (سندرز و همكاران Sanders,et al. ) تلاش كردند تا تحقيقات هيمر را تكرار علمي كنند آنان نيز نتوانستند يك سبب ژنتيك براي هجگ بودن بيابند.

آنچه ما در اين نوشتار عرضه كرديم صرفاً نمونه هايي بود از تحقيقات به اصطلاح علمي اي كه توسط دانشمندان ديگر زير سؤال رفته است و  از لحاظ روش ناصحيح شناخته شده یا مشتبه جلوه داده شده است یا ... ليكن بوسيله رسانه ها و اصحاب رسانه، توسط برخي پزشكان و روانپزشكان و روانشناسان نادان يا وظيفه نشناس يا  مغرض به مردم دنيا به عنوان تحقيقات علمي و مدرك و سند عرضه شده است!...و متأسفانه اين عدم مسئوليت پذيري و سوء نيت و ... نه تنها در حال نابود كردن مردم عادي در كشورهاي به اصطلاح توسعه يافته است بلكه به آرامي اما بطور حتم در حال فاسد كردن برخي مردم كشورهاي باصطلاح كمتر توسعه يافته نيز هست؛ خاصاً ‌آن دسته از افرادي كه كوركورانه تفوق و صداقت علمي باصطلاح دانشمندان آن باصطلاح كشورهاي توسعه يافته را مي پندارند...!!!

در نظر داشته باشيم كه قرآن كريم امر مي فرمايد:

 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ

اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد تحقيق كنيد، مبادا از روى نادانى به مردمى آسيب برسانيد، آن گاه از كارى كه كرده‏ايد پشيمان شويد. (سوره حجرات (49) آيه6)

و آيه 38 سوره مدثر(74) مي فرمايد:

كلُ‏ُّ نَفْسِ  بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَة

هر فردي در گرو اعمال خويش است‏

 

موضوع ديگري كه بايد به خاطر داشت اشكال نادر معلوليت هاي جنس ي ست. براي مثال :" Inters ex  در انسان ها ... گونه اي ست در ويژگي هاي جنس ي شامل كروموزوها، غده هاي جنس ي يا تناسل ي كه اجازه نمي دهند فرد مشخصاً مذكر يا مؤنث باشد." (موني Money ،‌جان John ؛‌اهارث Ehrhardt ،‌انكه اي Anke A (1972)، مرد و زن پسر و دختر Man & Woman Boy & Girl. نشر دانشگاه جان هاپكينز به نقل ويكي پدياي انگليسي)

اين به اين معناست كه براي مثال نوزادي با اندام تناسل ي بيروني اما با رحم و تخمدان درون متولد مي شود يا نوزادي با رشد ناقص يا غيرعادي ارگان هاي تناسل ي متولد مي شود.

چنين معلوليتي بسيار نادر است:

طبق گفته لئونارد ساكس Leonard Sax روانشناس امريكايي و پزشك خانواده inters ex بايد "‌محدود به شرايطي و مواردي  باشد كه در آن جنسيت كروموزومي متناقض است با جنسيت رخ مانه ای يا در مواردي كه رخ مانه در گروه مذكر يا مؤنث قابل دسته بندي نيست"،‌حدود 0.018 درصد (ساكس،‌لئونارد (2002). " رواج inters ex چه ميزان است؟‌پاسخي به آنه فوستو-استرلينگ" ،‌مجله تحقيقات جنسيت 39 (3) : 174-178. به نقل از ويكي پدياي انگليسي)

اما افرادی که عنوان transg endered  یا transs exual به آنها داده شده است افرادی هستند از لحاظ فیزیکی سالم که ادعا می کنند در خصوص جنسیت خود ناآرامی و ملالت dysphoria دارند.  یعنی برای مثال فردی جنس مؤنث سالم است اما تمایل دارد مرد باشد. چنین فردی از لحاظ جسمی سالم است اما از لحاظ ذهنی سردرگم و پریشان است. چنین پریشانی هایی ریشه در خانواده ها، جوامع و ... دارد. البته وسوسه های شیاطین ریشه اصلی آن ست. متأسفانه علاوه بر رسانه های بین المللی برخی که با خود عناوین پزشک روانپزشک یا روانشناس را به یدک می کشند این آتش را شعله ورتر می کنند و بر سردرگمی و پریشانی چنین افرادی می افزایند. برای مثال به علائم و شرایط مبهم خاص نظیر عدم تعادل هورمونی اشاره می کنند که این عدم تعادل هورمونی در دنیای امروز با وجود هورمون های موجود در گوشت، شیر، سبزیجات، مکمل های رژیمی مصرف شده و ... در بسیاری از زنان و مردان کاملاً رایج و عادی ست!

بیایید با هم نگاهی بیاندازیم به تعریف ارائه شده توسط شورای مجمع پارلمانی اروپا Council of Europe, Parliamentary
Assembly, Report Doc. 13297, 6 September 2013 در این خصوص: " ... Transs exuality ،پدیده ای ست که فرد جنسیت روشن و آشکاری دارد اما احساس می کند متعلق به جنس مخالف است و در نتیجه آماده است تا تحت عمل مداخله ای قرار بگیرد تا جنسیت طبیعی خود را تغییر دهد."!!!
علی رغم چنین تعاریفی کشورهای باصطلاح توسعه یافته و آزاد در تلاش برای قانونی سازی چنین اعمال مداخله ای هستند. یعنی برای مثال یک مرد از لحاظ جسمانی نرمال فقط برای اینکه دوست دارد می تواند هورمون های زنانه مصرف کند تا موهایش اندک شود و...و تحت اعمال جراحی پلاستیک و دردناک قرار گیرد تا در ظاهر شبیه یک زن شود!!! توجه داشته باشیم که در چنین جراحی هایی جنسیت فرد به هیچ عنوان عوض نمی شود بلکه ارگان های جنس ی خارجی برداشته می شوند و با استفاده از بافت ها و چربی ها و پوست و ... از جای دیگری از بدن سینه ها ساخته می شوند و ... یعنی مرد تبدیل به زن نمی شود بلکه فقط  به ظاهر شبیه به زنی - معمولاً غیرجذاب - می شود.
و چون چنین افرادی از لحاظ ذهنی سردرگم و پریشان هستند بسیاری از آنها دست به خودکشی می زنند . طبق یک مطالعه جدید منتشر شده در اکتبر 2010حدود 41 درصد transg ender  ها در ایالات متحده دست به خودکشی زده اند و بسیاری از آنها پس از جراحی های دردناک و بزرگ متعدد پشیمان شده اند ...اما چه سود! فردی که ارگان های تولیدمثل و جنس ی خود را از دست داده است حداکثر می تواند چند جراحی پلاستیک دیگر انجام دهد اما  هرگز نمی تواند به جنسیت طبیعی خود بازگردد...

والت هیر Walt Heyer نویسنده امریکایی Paper G enders که خود تحت جراحی معکوس و پشیمانی قرار گرفته است می گوید: " من سال ها بود که پشیمانی بسیاری ابراز می کردم در حالی که هر فردی در رسانه ها می گوید پشیمانی اندک است. مرکز جراحی  The Belgrade Center for Genital Reconstructive Surgery می گوید که 1500 درخواست جراحی بازگشتی دریافت کرده اند. اگر پشیمانی تغییر جنسیت چنین نادر است چرا جراحان جراحی بازگشتی و معکوس هم ارائه می دهند؟ البته که پاسخ آشکار است: پشیمانی از تغییر جنسیت به هیچ وجه نادر نیست."


بسیاری از دانشمندان نظیر دکتر مارک دیل ورث Marc S. Dillworth, Ph.D. که در روانشناسی بالینی مدارج عالی تحصیلی کسب کرده است و عضو نظام پزشکی ایالت فلوریدای امریکا ست و بیش از سی سال است که در مطب خویش فعال است و عضو هیئت رئیسه انجمن ملی تحقیق و درمان the National
Association for Research and Treatment of Homos exuality [NARTH] بوده است و عضو پزشکی  آن است و در حال حاضر نیز هماهنگ کننده شبکه مشاوران حرفه ای امید برای همه Hope for Wholeness است و عضو انجمن امریکایی ازدواج و خانواده درمانی American Association for Marriage and Family
Therapy ست و عضو انجمن روانشاسی امریکا American Psychological Association ست بر روی افراد دارای homos exuality یا transg enderism ناخواسته در سراسر جهان از طریق مطب و تلفن و اسکایپ و ... کار کرده است. او با موفقیت درمان جبرانی را امتحان کرده تا به این افراد کمک کند از سردرگمی و پریشانی ذهنی شان بهبود یابند.

- لینک کوتاه این مطلب

» پدرمهربان
تاریخ انتشار:26 آبان 1393 - 14:10
دسته : اخبار - مسیحیت

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد