با اینکه او خود را مدافع حقوق بشر و آزادی عقیده و منطق می داند، ولی در تماس خود هیچ انتقادی را متوجه سیاستهای فرقه "وهابیت" در جهان نکرد و با حضور در این شبکه، تلویحا از جریان وهابی حمایت نمود.
اما در این میان شنیدن اظهارات او در مورد روشنفکر بودن مقام معظم رهبری، خالی از لطف نبود.
این اعترافات از باب (الفضل ما شهد به الأعداء/ فضیلت آنی است که دشمن به آن اعتراف کند) خالی از لطف نیست، اما در این موارد لازم است به دو نکته توجه شود:
1- تعریف دشمنان از یک فرد، با اعتراف دشمنان به فضائل یک فرد، بسیار متفاوت است. مثلا معاویه در مورد حضرت علی اکبر (علیه السلام) گفته بود، ( اگر تعیین امام بر عهده من بود، ردای امامت را به قامت علی بن الحسین می کردم). امروزه خیلی از شخصیت های بزرگ سیاسی دنیا که مخالف نظام اسلامی هستند، به این اعتراف دارند که نفوذ سیاسی مقام معظم رهبری در منظقه، بسیار بالا و تأثیر گذار است ولی در عین حال بغض ایشان را هم در دل دارند. اما گاهی دشمن به یک نفر دل بسته و او را همسو با خود می بیند که این مورد، تعریف و تمجید دشمن است و بسیار با مورد اول فرق می کند.
2- مسئله "روشنفکری" مسئله ای بسیار مهم در ایران و کشورهای دیگر بوده است و هر جریان یا شخصی، این واژه را متناسب با دیدگاه های خود تعریف کرده است. اینکه مقام معظم رهبری، در عین دیانت و فقاهت و شخصیت دینی و سیاسی بسیار مهم و تأثیر گذار خود، یک روشنفکر هم هستند و اتفاقا از خیلی مدعیان روشنفکری هم در این زمینه جلوتر هستند، درست است، اما اینکه معنای روشنفکری از نظر مازیار شکوری و جبهه اصلاح طلب چیست، مقداری جای تأمل دارد.
اگر معنای روشنفکری، عدول از مبانی دین، چشم دوختن به غرب و مدرنیته و مساوی دانستن دین با بسیاری از مکاتب و نظرات سیاسی اجتماعی دنیای امروز و یا ناکارآمد دانستن دین برای اداره جامعه باشد، به هیچ وجه مقام معظم رهبری را شامل نمی شود.
اما اگر روشنفکری به معنای، آگاهی از مبانی فکری دنیای امروز و برنامه ریزی برای پدیده های جدید دنیای امروز و ایجاد تناسب میان مبانی دینی با این پدیده ها با حفظ جایگاه دین و به معنای کلی، "زمان شناس" بودن باشد، بله، ایشان بسیار روشنفکر هستند.