وضعیت فتوادادن در جهان تشیع، بعد از ظهور امام زمان چگونه خواهد شد؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)
وضعیت فتوادادن در جهان تشیع، بعد از ظهور امام زمان چگونه خواهد شد؟

روشن است که پس از ظهور، علم فقه نیز مانند سایر علوم پیشرفت فوق‌العاده‌ای خواهد کرد و بسیاری از مسائل مبهم حل خواهد شد و با توجه به حضور امام، تحولی بزرگی در مسیر اجتهاد و فقه روی خواهد داد.
طبیعی است که در آن زمان نیز برای مردم، مسائلی پیش می‌آید که باید حکم آن را دریافت کنند و از آنجا که امکان ندارد تمام مردم از امام زمان استفتا کنند، وجود افرادی که متخصص و صاحب‌نظر در امر فقه باشند ضروری می‌نماید. البته این روند نسبت به امروز تحول فراوانی خواهد یافت؛ مسائل کلی و مهم را حضرت خود بیان می‌کند و طبیعتاً موارد جزیی را افراد صاحب نظر در فقه پاسخ می‌گویند.
دلایل عمده عقلی و نقلی بر این ادعا عبارتند از:

دلایل عقلی
نیازهای بشر، دو گونه است: ثابت و متغیر.
در سیستم قانون‌گذاری اسلام، برای نیازهای ثابت، قانون ثابت وضع شده و برای نیازهای متغیر، قوانین متغیر است که طبق اصولی ثابت به‌دست می‌آیند.[1]
قوانین مربوط به آن قسمت از مسایل اخلاقی، شئون اجتماعی و قوانین مدنی و جزایی که از اصول فطری و غرایز ثابت انسانی مایه می‌گیرد و طبعاً در همه جوامع و اجتماعات یکسان است، در اسلام، ثابت می‌باشد، اما در قوانین اسلام برای آن سلسله از مقرراتی که مربوط به شرایط خاص زمانی، مکانی و... است و جوامع نسبت به آن با هم تفاوت دارند، یک سلسله اصول کلی تعیین شده که با توجه به آنها، باید جزئیات را طبق نیازمندی‌های اعصار، قرون و جوامع مختلف، به دست دین‌شناسان، تعیین کرد.[2]
در مسیر طبیعی بشر، با توجه به اعصار و جوامع مختلف، نیازمندی‌های انسان به موارد جدید و تازه، بیشتر می‌شود و این تغییر و تحول، اختصاص به زمان خاصی ندارد، بلکه به خاطر رشد علم و آگاهی مردم در زمان ظهور امام موعود این نیازمندی‌ها، بیشتر می‌شود و نیاز به اجتهاد را شدت می‌بخشد؛ هر چند کیفیت و نحوه اجتهاد نیز به دلیل تغییر شرایط عوض خواهد شد و با اجتهاد مصطلح فرق خواهد داشت.
شاید در اینجا گفته شود، امام زمان تمام مسایل را خودشان پاسخ دهند و نیاز به اجتهاد مجتهدان نباشد.
در پاسخ باید گفت، با گسترش جمعیت و مسایل جدید، به واسطه پیشرفت علم و صنعت و خواسته‌های متفاوت بشری لازم نیست، امام زمان در همه منازعات و مرافعات شرکت کند، بلکه مثل سیره رسول اکرم، برای هر کشور، شهر و قومی، نماینده خواهد فرستاد تا با علم و استنباط از قرآن و سنت، راه‌گشای مشکلات دینی و دنیایی مردم باشند.

دلایل نقلی
کسانی که با تاریخ فقه اسلامی آشنایی دارند، می‌دانند که اجتهاد، حتی در زمان خود پیامبر گرامی و سایر پیشوایان دینی نیز امری ثایت شده بوده است، چه رسد به زمان‌های پس از ایشان. البته باید توجه داشت که اجتهاد در آن زمان با زمان ما فرق بسیار دارد. اجتهاد در آن زمان، بسیار ساده و کم زحمت بوده است؛ زیرا، در آن عصر، قراینی که می‌توانست فهم احادیث را آسان کند، فراوان بود، اما هرچه از آن زمان فاصله می‌گیریم، بر اثر اختلاف نظر و نیز مشکوک‌بودن حال برخی از راویان، اجتهاد، دارای مجهولات بسیاری می‌شود و نیاز امت اسلامی به اجتهاد، زیادتر و دایره آن وسیع‌تر می‌گردد.[3]
برای اینکه بدانیم اجتهاد در میان یاران پیامبر اکرم وجود داشته، کافی است از میان روایات، به مفاد دو روایت زیر توجه کنیم:

۱. هنگامی که معاذبن‌جبل از طرف رسول گرامی به یمن می‌رفت، آن حضرت به او فرمودند: «در مواردی که می‌خواهی داوری کنی، از چه مدارکی استفاده می‌کنی؟». گفت: «از آیات»، پیامبر فرمود: «اگر درباره موردی که می‌خواهی قضاوت کنی، آیه‌ای که خصوص حکم آن مورد را بیان کرده باشد، نیافتی، چه می‌کنی؟» گفت: «از احادیثی که از شما شنیده باشم». پیامبر  فرمود: اگر حدیثی که خصوص حکم آن مورد را بیان کرده باشد نیافتی، چه می‌کنی؟ گفت: «اجتهاد می‌کنم» (یعنی از کلیات و قواعدی که از آیات قرآن و روایات شما در دست دارم، حکم آن مورد مخصوص را استنباط می‌کنم). رسول خدا خوشحال شدند و فرمودند: «سپاس خدا را که فرستاده پیامبر خود را به راهی موفق داشت که آن راه، مورد رضایت پیامبر است».[4]

۲. امام باقر علیه‌السلام به ابان‌بن‌تغلب ـ که یکی از یاران فقیه و دانشمند آن حضرت بود ـ فرمود: «ابان! در مسجد مدینه بنشین و فتوا بده. من دوست دارم که افرادی مثل تو، در بین دوستان و شیعیانم باشند».[۵]
واضح است که منظور از فتوا، این نیست که فقط به نقل روایت اکتفا شود، بلکه مقصود این است که در هر مورد که آیه یا روایت در خصوص آن مورد وارد شده است، طبق آن آیه یا روایت، فتوا داده شود و در مواردی که آیه یا روایت در خصوص آنها وارد نشده است، از آیات و روایات کلی و قواعد عامه‌ای که از امام صادر شده است، حکم آن مورد، استنباط و استفاده شود.
امام رضا علیه‌السلام می‌فرماید: «علینا القاء الاصول و علیکم الترفیع؛ گفتن اصول و روش‌های کلی به عهده ماست و [تطبیق این اصول بر فروع] به عهده شما».[۶]
کوتاه سخن اینکه با استفاده از دلایل عقلی و نقلی، چنین استنباط می‌شود که اجتهاد، نه‌تنها در زمان ظهور امام زمان تعطیل نمی‌شود، بلکه به واسطه رشد علوم، تعالی مردم و ابداع و اختراعات جدید نیاز به تطبیق فروع بر اصول، بیشتر می‌شود و جایگاه اجتهاد، نمود خاصی به خود می‌گیرد. البته طبیعی است که اجتهاد در آن زمان با اجتهاد مصطلح امروزی تفاوت‌های بسیاری خواهد داشت.

پی‌نوشت‌ها
1. اسلام و مقتضیات زمان، مرتضی مطهری، ج2، ص 72.
2. قائمیت از نظر قرآن، حدیث و عقل، جعفر سبحانی، ص162.
3. همان.
4. الطبقات الکبری، محمد‌بن‌سعد، ج3، ص121.
5. الأصول‌الأصلیه، سیدعبدالله شبر، ص54.
6. سرائر، شیخ صدوق، ص469.

- لینک کوتاه این مطلب

» پورتال جامع مهدویت
تاریخ انتشار:26 اسفند 1393 - 2:11

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد