بعد از هجوم وحشیانه عربستان سعودی به یمن و کشتار مردم مسلمان و مظلوم این کشور، همچنین هتک حرمت دو نوجوان زائر ایرانی در فرودگاه جده، موجی از اعتراضها نسبت به حکومت استبدادی آلسعود راه افتاده است. در این میان گروهی از فرصت استفاده کرده و با تقلیل این اعتراضها به دعوای عرب و عجم سعی در منحرفکردن اصل اعتراضها دارند که در این خصصوص با حجتالاسلام سیدمحمد یزدانی کارشناس ارشد مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر(عج) گفتوگو کردیم که ماحصل آن به صورت یادداشت شفاهی منتشر میشود.
*مفتی وهابی: دموکراسی کفر است
هجوم عربستان سعودی و همپیمانانش به کشور یمن و کشتار زنان و کودکان بیدفاع این کشور، به هر بهانهای که باشد، محکوم و در تضاد کامل با مبانی دینی و سیاسی خود آنان است، سردمداران حکومت عربستان مدعی هستند که ما برای حمایت و پشتیبانی از «دولت مشروع» یمن و دفاع از دموکراسی دست به مداخله نظامی در این کشور زدهایم.
در حالی که این استدلال با مبانی قطعی وهابیها در حکومت دینی و سیاسی در تناقض و تضاد کامل قرار دارد:
اولاً: از دیدگاه وهابیت، دموکراسی کفر است و مخالف کتاب، سنت و اسلام به شمار میرود و کسی که از آن دفاع کند، کافر است؛
ثانیاً: بر مبنای احمد بن حنبل که وهابیها خود را پیرو او میدانند، یکی از راههای مشروعیت حکومت، زور و قدرت است.
شیخ مقبل بن هادی الوادعی مفتی سرشناس وهابی که اتفاقا یمنی هم بوده است، در باره دموکراسی در کتاب تحفة المجیب مینویسد: «الدیمقراطیة کفر، لأن معناها الشعب یحکم نفسه بنفسه، معناها لا کتاب ولا سنة ولا إسلام...» (1)
دموکراسی کفر است؛ زیرا به این معنا است که خود مردم برای سرنوشت شان تصمیم میگیرند و به این معنا است که کتاب، سنت و اسلام در این باره نقشی ندارند..
و در همین کتاب در پاسخ به این سؤال که نظر شما درباره دموکراسی در یمن چیست؟ (ما رأیک فی الدیمقراطیة فی الیمن؟) گفته است:
دموکراسی کفر است؛ زیرا خداوند در قرآن کریم فرموده است: «حکم و فرمان، تنها از آنِ خداست» و فرموده است: «و آنها که به احکامى که خدا نازل کرده حکم نمىکنند، کافرند» و فرموده است: «آیا آنها حکم جاهلیّت را (از تو) مىخواهند؟! و چه کسى بهتر از خدا، براى قومى که اهل یقین هستند، حکم مىکند»؟!
ما نیازمند دموکراسی نیستیم؛ بلکه دین اسلام حکم به مساوات بین مسلمانان کرده و آنها را برادر قرار داده است. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده است: مسلم، برادر مسلمانم است، نه به او ظلم میکند و نه او را خوار و حقیر میشمارد...
پس ما نیاز به دموکراسی نداریم، زیرا معنای آن این است که خود مردم برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند؛ یعنی کتاب و سنت در این باره نقشی ندارند. خداوند ضمانت کرده است که کتاب و سنت از خطا محفوظ باشد. و همانطوری که مسلم نیشابوری به نقل از جابر نقل کرده ، رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده است: «من در میان شما چیزی بر جای میگذارم که اگر به آن تمسک کنید، هرگز گمراه نمیشوید و آن هم کتاب خدا است».
در سخنان این مفتی وهابی، چند نکته حائز اهمیت است:نکته اول: اگر دموکراسی کفر است، چرا وهابیها امروز به همین بهانه و برای دفاع از کفر به سرزمین یمن حمله کرده و مردم بیدفاع، زنان و کودکان مسلمان یمنی را به خاک و خون میکشند؟
نکته دوم: طبق این فتوا، حکومت قبلی یمن که مدعی است بر اساس دموکراسی پایهریزی شده بوده، از دیدگاه وهابیت مشروعیت نداشته؛ زیرا دموکراسی کفر است. حالا چه اتفاقی افتاده که وهابیها برای دفاع از کفر و برای دفاع از همین دولت غیر مشروع، به مردم یمن هجوم آوردهاند؟
نکته سوم: مفتی وهابی برای اثبات فتوای خود به حدیثی از صحیح مسلم اشاره کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله مردم را به پیروی از کتاب خدا، ترغیب کرده است.
اولاً: این از زبان جابر بن عبدالله انصاری در صحیح مسلم نقل نشده است، راوی روایت، زید بن أرقم است؛
ثانیاً: این همان روایت مشهور «ثقلین» است که با تعبیر «وَأَنَا تَارِکٌ فِیکُمْ ثَقَلَیْنِ» در صحیح مسلم ، روایت شماره 6378 ، کتاب فضائل الصحابة، باب مِنْ فَضَائِلِ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ رضى الله عنه، نقل شده است. در این روایت رسول خدا، تنها از کتاب خدا سخن نگفته است؛ بلکه مردم را به پیروی از اهل بیت علیهم السلام نیز ترغیب کرده است، همان کاری که بیشتر مردم یمن به آن معتقد هستند، بنابراین حتی بر اساس این روایت نیز وهابی ها حق حمله به مردم یمن را ندارند؛ بلکه باید با یمنیها همفکری کنند و به کتاب خدا و اهل البیت علیهم السلام چنگ بزنند تا رستگار شوند و از گمراهی نجات پیدا کنند .
*غلبه و زور، یکی از مبانی مشروعیت حکومت
وهابیها خود را از اهل حدیث و از پیروان احمد بن حنبل میدانند، این مطلب بارها از زبان بزرگان آنها شنیده شده است: «ونحن ایضا فی الفروع علی مذهب الإمام احمد بن حنبل».(3)
بر اساس دیدگاه احمد بن حنبل و بسیاری از بزرگان اهل سنت، یکی از راههای اثبات مشروعیت حکومت، زور و غلبه است!
ابویعلی حنبلی در «الأحکام السلطانیه» مینویسد: از امام احمد الفاظی روایت شده که او عدالت، علم و شایستگی را برای حاکم شرط نمیدانسته است. در روایت عبدوس بن مالک از احمد نقل شده است که گفت: اگر حاکم با شمشیر بر مردم غلبه کرد، خلیفه شد و امیرمؤمنین نام گرفت؛ برای کسانی که به خدا و روز قیامت ایمان دارند، حلال نیست که او را امام ندانند. چه حاکم نیکوکار باشد و چه بدکار ، او امیرمؤمنان است.(4)
همین مطلب را ابن تیمیه حرانی که تئوریسین اصلی فکری وهابیها به شمار میرود از زبان احمد بن حنبل نقل و آن را تأیید کرده است.(5)
بر اساس این مبنا، بازهم وهابیها حق هجوم به مردم یمن را نداشتند و ندارند؛ زیرا مردم یمن توانستند حاکم جائر و ظالم قبلی را که دست نشانده وهابیها و استکبار بود، از حکومت خلع و حکومت را به دست بگیرند .
بنا بر مبنای وهابیها، حکومت امروزی مردم یمن مشروع است و بنا بر گفته احمد بن حنبل، اگر وهابیها به خدا و روز قیامت ایمان دارند، باید مشروعیت حکومت جدید یمن را میپذیرفتند.
اما انگار ایمان به خدا و پیامبر، برای وهابیها شعاری بیش نیست و مهم برای آنها خدمت به استکبار است و بس.
*نتیجه
وهابیها حق نداشتند و ندارند به بهانه دموکراسی و دولت قبلی به یمن هجوم بیاورند و زن و کودک یمنی را به خاک و خون بکشند؛ زیرا از دیدگاه آنها دموکراسی کفر است و دفاع از کفر هم شایسته کسانی که خود را خادم خانه خدا میدانند، نیست.
همچنین حکومت جدید یمنیها بر اساس مبنای مورد قبول وهابیها ، مشروع است و اگر وهابیها بر مبنای خود پایبند هستند و به خدا و قیامت ایمان دارند، باید فورا از خونریزی و انسان کشی در یمن دست بکشند.
والسلام علی من اتبع الهدی
*پینوشتها:
1-مقبل بن هادی الوادعی ، تحفة المجیب ، ص303
2- الجواب: الدیمقراطیة کفر، لأن الله عز وجل یقول فی کتابه الکریم: {إن الحکم إلاّ لله}، ویقول: {ومن لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الکافرون}. ویقول: {أفحکم الجاهلیّة یبغون ومن أحسن من الله حکمًا لقوم یوقنون}، ولسنا فی حاجة الدیمقراطیة، بل دین الإسلام سوى بین المسلمین وآخى بینهم، والنبی صلى الله علیه وعلى آله وسلم یقول: «المسلم أخو المسلم لا یظلمه ولا یخذله ولا یحقره التّقوى هاهنا ویشیر إلى صدره ثلاث مرّات بحسب امرئ من الشّرّ أن یحقر أخاه المسلم، کلّ المسلم على المسلم حرام دمه وماله وعرضه»، فلسنا محتاجین إلى الدیمقراطیة، فإن معناها: حکم الشعب نفسه بنفسه، أی: لا کتاب ولا سنة، والله عز وجل قد ضمن الکتاب والسنة من الخطأ، فالنبی صلى الله علیه وعلى آله وسلم یقول کما فی "صحیح مسلم" من حدیث جابر: «وقد ترکت فیکم ما لن تضلّوا بعده إن اعتصمتم به کتاب الله».(مقبل بن هادی الوادعی ، تحفة المجیب، ص222، سؤال187).
3-سلمان بن سحمان النجدی، الهدیه السنیه والتحفۀ الوهابیه النجدیه، ص44
4-وقدر روى عن الإمام أحمد رحمه الله ألفاظ تقتضی إسقاط اعتبار العدالة والعلم والفضل، فقال ـ فی روایة عبدوس بن مالک القطان ـ «ومن غلبهم بالسیف حتى صار خلیفة وسمی أمیر المؤمنین لا یحل لأحد یؤمن بالله والیوم الآخر أن یبیت ولا یراه إماما علیه، برا کان أو فاجرا، فهو أمیر المؤمنین»(ابو یعلی الفراء الحنبلی، الأحکام السلطانیة، ص20).
5-منهاج السنة النبویة، ج 1، ص 529