با این استدلال روابط جنسی و خشونت را هم می‌توان به تصویر کشید!

(بسم الله الرحمن الرحیم)


حالا آرام آرام شیشه‌های مشروب می‌آیند روی پرده سفید سینما .توجیه هم همان است که بود: نتیجه پایانی فیلم ، نتیجه‌ای اخلاقی است. ما همه اینها را نشان دادیم که بگوئیم:اگر فردی مشروب بخورد بیچاره می‌شود، اگر...



انگار همه چیز دارد کم کم فراموشمان می‌شود. دارد یادمان می‌رود که چه می‌خواستیم چه ایده‌آل‌هائی در فرهنگ و هنر داشتیم و چرا فرهنگ و هنر طاغوت را برنتابیدیم.


دارد یادمان می‌رود فیلمفارسی هائی که با اکراه از آنها سخن می‌گوئیم اغلب هدف و توجیه قابل قبولی داشتند. مشروبخواری، تجاوز و انواع ناهنجاری‌ها را در آنها نشان می‌دادند تا در نهایت ، مثلا بگوئیم: ببینید چقدر مشروب خوردن کاربدی است! ببینید اگر زنها مراقب خودشان نباشند چه می‌شود و سایر نتیجه‌گیری‌هائی که عموماً اخلاقی بودند.


از آن پس و بعد از انقلاب تصمیم گرفتیم یا  تصاویرخوبیها و موضوعات امید‌بخش و پرانرژی و زیبا را قاب بگیریم یا حتی اگر قصدمان زنهار دادن و هشدار و بیان پند و عبرتی است،پرده سینما را آلوده نکنیم به بدی‌ها و کژی‌ها.


گفتیم هنرمند باید به قدری هنر داشته باشد که با ظرافت و  به گونه ای غیرمستقیم و بدون آلودن ساحت سینما به چنین ناراستی‌هائی، حتی موضوع تلخ را روایت کند و زنهارمان بدهد.


برای پایه گذاشتن این قاعده هم دلیل داشتیم، نمی‌خواستیم قبح این ناهنجارها و  کژی‌ها از بین رود. نمی‌خواستیم به واسطه دیده‌شدن شیشه مشروب در دست قهرمانی که به خاطر فیلم و مجموعه دیگرش دوستش داریم قباحت شراب از بین برود و بعد از بیرون رفتن از سالن سینما نگوئیم «حالا عیبی ندارد اگر مردم هرازگاهی شیطنتی هم  بکنند....»


نمی‌خواستیم وقتی قهرمانی که باز هم، مثلاً از جعبه جادو، جائی توی دلمان پیدا کرده، به زنی تعدی و تعرض می‌کند، از گناهش چشم بپوشیم و قباحت این گناه از بین برود... نمی‌خواستیم قباحت گناهها از بین روند. نمی‌خواستیم قبح بدی‌ها بشکند. نمی‌خواستیم پلیدی‌ها از پرده سینما بپاشند توی صورتمان و از سالن که بیرون می‌ آییم هراندازه که  بدی در وجودمان رسوب کرده ،چند برابرشود . و همین بود که سینما را آرام آرام به گونه ای در آوردیم که هم در دنیا توان عرض اندام داشته باشد و هم  به قاعده ای سالم باشد که بی ترس و دلهره با خانواده به تماشای فیلم در سالن سینما بنشینیم.


اما حالا چند وقتی است انگار همه را یادمان رفته است.


حالا آرام آرام شیشه‌های مشروب می‌آیند روی پرده سفید سینما .توجیه هم همان است که بود: نتیجه پایانی فیلم ، نتیجه‌ای اخلاقی است. ما همه اینها را نشان دادیم که بگوئیم:اگر فردی مشروب بخورد بیچاره می‌شود، اگر...


به گمانم اگر در روی همین پاشنه بچرخد و «من مادر هستم» و «زندگی خصوصی» و ...‌ها با همین طرح و نقشه‌ مدون و حساب شده ساخته شوند، فردا روزی این توجیه هم با جسارت حتی در رسانه ملی مطرح خواهد شد که«چه اشکالی دارد اگر سکس و خشونت در فیلم‌ها وجود داشته باشند؟ ما می‌توانیم به واسطه این دو عامل مردم زیادی را به سینما بکشانیم و بعد، نتیجه فیلمی جنسی و پرخشونت، نتیجه‌ای اخلاقی و اجتماعی باشد؟»


باور کنید طرح و نقشه‌ای هست. باور کنید تو هم توطئه نیست که توطئه‌ای در کار است. باور کنید جماعتی کمربسته‌اند به نابودی سینمای اسلامی .باور کنید جماعت زیادی هم فریب همان طراحان ناراستی و ژست روشنفکری‌شان را خورده‌اند و می‌خورند.


باور کنید آنها نه پدرند، نه مادر، نه زندگی را می‌شناسند و نه قائلند به محترم دانستن حریم ‌های‌ خصوصی، باور کنید شمشیر را از از رو بسته‌اند این جماعت.کافیست پیش داوری را کنار بگذارید و نگاهی بیندازید به تولیدات یکی دو سال اخیر سینما و مقایسه‌اش کنید با چند سال قبل...




  • نویسنده: کیوان امجدیان-فارس

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:12 آذر 1391 - 14:02

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد