آيا در حال حاضر يک مسيحي مي تواند جزو مقربان درگاه الهي قرار بگيرد؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)
براي رسيدن به يک پاسخ دقيق و قانع کننده به سئوال لازم است مساله را از دو منظر عقل و قرآن کريم بررسي نمائيم:
الف) براي داوري در مورد حقّانيت يک دين مانند مسيحيت و اينکه آيا عمل بر اساس آن مايه تقرّب و جلب رضايت خداي متعال مي گردد يا نه؟ بايد ابتدا با اصول عقايد و آموزه هاي آن دين و يا اديان آشنا شد و آن گاه آن را به وسيله عقل که حجت دروني انسان است، محک زد. ما در چنين مراجعه اي در عصر حاضر تنها دين مقدّس اسلام و اصول عقايد و معارف ديني و الهي آن را مبتني بر ادله و براهين متقن عقلي مي يابيم. يعني يکايک اين اصول به وسيله براهين متعدد و يقيني اثبات مي گردد. با وجود براهيني که درباره اصل توحيد اقامه مي شود ،  اديان و مکاتب غير توحيدي که اعتقاد به ثنويت (دو خدائي) تثليث (سه خدايي) يا چند خدائي از ارکان اعتقادي آنها محسوب مي شود، ابطال مي گردد.
بنابراين عقل در بررسي آموزه هايي که توسط يهوديت و مسيحيت امروزي تبيين مي شود،  آنها را مخالف با براهين يقيني خود مي يابد. اعتقاد به تثليث[1] ، تجسيم و رويت[2]، اموري است که براهين عقلي آن را از هيچ مکتب و مذهبي نمي پذيرد؛ بلکه آن را نشانه عدم حقانيت و تحريف آنها دانسته و پيروي از آن را نه تنها مايه قرب و رضايت الهي نمي داند بلکه انحراف و گمراهي آشکار تلقي مي کند. و حکم به لزوم پيروي از جامع ترين و کامل ترين پيام و دستور العمل الهي که در آخرين شريعت (اسلام) متجلّي شده است ، مي نمايد و تديّن و تبعيت از آن را مايه قرب الهي و سعادت ابدي مي داند.
ب) قرآن کريم علاوه بر دلالت صريح بر انحصار دين حق در اسلام تنها راه سعادت و تقرّب به خدا را، اسلام و پيروي از آن مي داند:
1.با توجه به دلايل علی و غير قابل انکار بر حقانيت معارف اسلامی ، انديشه های غير اسلامی جز زيان دين اثر ديگری نخواهد داشت :  «وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛ هر کس غير از اسلام ديني را برگزيند، هرگز از او پذيرفته نمي شود و او در قيامت از زيان کاران خواهد بود».[3]
2.راه خدا بهترين و منطقی ترين است :  «وَلَن تَرْضَى عَنک الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعدَ الَّذِي جَاءک مِنَ الْعِلْمِ مَا لَک مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ؛ هرگز يهود و نصارا از تو راضي نخواهند شد مگر آن که از آيين و کيش آنها پيروي کني، بگو: راهي که خدا بنمايد به يقين راه حق تنها همان است (هدايت تنها هدايت الهي است، و اگر از هوي و هوس هاي (دين تحريف شده و منسوخ) آنان پيروي کني، بعد از آنکه آگاه شده (و طريق حق را دريافتي) ديگر از سوي خدا يار و ياوري نخواهي داشت».[4]
ج) در روايات متعددي که در تفسير آيه اول وارد شده اند، آمده است که خداي متعال از همه انبيای گذشته پيمان گرفته است که به امت هاي خود خبر بعثت رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و علائم و صفات او را بدهند و به آمدن آن حضرت بشارت داده و دستور دهند که به اون ايمان آورده و او را تصديق کنند.
1. در الدر المنثور آمده است که ابن جرير از علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ روايت کرده که فرمود: «از آدم تا کنون خداي تعالي هيچ پيغمبري را مبعوث نکرد، مگر اين که درباره محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از او پيمان گرفت که اگر در زمان زندگي او اين پيامبر بزرگ مبعوث شد، بايد به او ايمان آورد و ياريش کند،[5]..»
آن گاه امام ـ عليه السلام ـ اين آيه را تلاوت فرمود: «وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّيْنَ لَمَا آتَيْتُکم مِّن کتَابٍ وَحِکمَةٍ ثُمَّ جَاءکمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَکمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِکمْ إِصْرِي قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ مَعَکم مِّنَ الشَّاهِدِينَ  . فَمَن تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِک فَأُوْلَئِک هُمُ الْفَاسِقُونَ.[6] ؛ و [به خاطر بياوريد] هنگامى را كه خداوند، از پيامبران [و پيروان آنها]،پيمان مؤكّد گرفت‏، كه هرگاه كتاب و دانش به شما دادم‏، سپس پيامبرى به سوى شما آمد كه آنچه را با شماست تصديق مى‏كند، به او ايمان بياوريد و او را يارى كنيد! سپس [خداوند] به آنها گفت‏:  آيا به اين موضوع‏، اقرار داريد؟ و بر آن‏، پيمان مؤكّد بستيد؟  گفتند:  اقرار داريم‏!  [خداوند به آنها] گفت‏:  پس گواه باشيد! و من نيز با شما از گواهانم‏.  پس كسى كه بعد از اين [پيمان محكم‏]، روى گرداند، فاسق است‏. »
و در مجمع البيان از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت کرده که در ذيل آيه فرموده است:  «معنايش اين است که: بياد آر زماني را که خداي تعالي ميثاق امت انبياء را گرفت. به اين که هر امتي پيغمبر خود را (به آن چه دستور مي دهد) تصديق نموده، به آن چه پيغمبر آورده عمل کنند (که از جمله آن ايمان و تصديق پيامبر خاتم است) و ليکن امت ها (مانند يهود و مسيحيت) به اين عهد وفا نکرده... و بسياري از آنها را تحريف کردند».[7]
و روايات ديگري که صراحت دارند بر اين که دين اسلام خاتم اديان و بقيه اديان تحريف شده و پيروان آنها بر خلاف دستور انبياء شان عمل کرده و ايمان به اسلام نياورده اند و لذا هيچ گونه اعتباري نداشته و تدين به آن نه تنها مايه تقرّب نمي گردد بلکه موجب ضلالت و دور شدن از خداي متعال مي باشد.
د) بر اساس آنچه در نکات پيشين توضيح داده شد با مراجعه به حکم عقل، آيات قرآن و روايات، يک مسيحي نمي تواند در عصر حاضر و دوران خاتم با آگاهي از حقانيت اسلام، با پاي بندي به آموزه هاي مسيحيت فعلي راه هدايت را يافته و به مقام قرب نايل بيايد. همان طوري که توضيح داده شد، پيروان ساير اديان از جمله مسيحيت، خارج از شريعت حق و مطلوب الهي هستند و حتي به عهد انبياء خودشان نيز عمل نکرده و لذا از راه پيدا کردن به درجات کمال انساني و رسيدن به مقام قرب محروم خواهند بود.
اما در صورت وجود دو شرط داراي حجت و مستمسک خواهد بود و راه شان هر چند صراط مستقيم و طريق نجات  و دين حق نيست اما قابل اعتذار و در روز قيامت معذورند و عذاب نمي شوند. قرآن اين گروه را «مستضعف» ياد کرده است :
1. جهل به اسلام و عدم دسترسي به شناخت آن؛
2. پاي بندي به آيين خود با اعتقاد به حقانيت آن.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج3.
2ـ مجمع البيان، طبرسي، ج2.
3ـ کتاب نقد، شماره 4، ص242، مقاله «نگاهي درون ديني به پلوراليزم ديني، عبدالحسين خسروپناه».

پي نوشت ها: 
[1]. رساله اول به قرنتيان 608 يا 6:8 و انجيل يوحنا:2.
[2]. همان، و سفر پيدايش.
[3]. آل عمران / 85.
[4]. البقره / 120.
[5]. الدر المنثور، ج2، ص47، بيروت.
[6]. آل عمران / 82 – 81 .
[7]. مجمع البيان، ج2، ص468؛ ترجمه الميزان، ج3، ص521.

- لینک کوتاه این مطلب

» اندیشه قم
تاریخ انتشار:22 تیر 1394 - 17:22

نظر شما...