ترسیمی از زندگی برزخی

(بسم الله الرحمن الرحیم)

هرچند پس از مرگ، در عالم برزخ، توانایی بر خطا و ثواب وجود ندارد و آنجا دیگر عالم تکلیف نیست، ولی به موجب روایت‌هایی که از اولیای اسلام رسیده است، پس از مرگ نیز انسان می‌تواند به واسطه داشتن سرمایه‌هایی از دنیا تغذیه کند و به تکامل و رشد برسد. یکی از آنها سنّت حسنه و پی‌ریزی سیره خوب در جامعه است

۱٫ تکامل نفوس ناقصه در برزخ

در روایت است که چون رسول خدا(ص) به معراج رفتند، به پیرمردی که در زیر درختی نشسته بود و در اطرافش کودکانی گرد آمده بودند، برخورد کردند. حضرت سؤال کردند: «ای جبرئیل! این پیرمرد کیست؟» جبرئیل(ع) گفت: «این شیخ پدر تو، ابراهیم است.» حضرت سؤال کردند: «این اطفال در اطراف او چه کسانی هستند؟» جبرئیل گفت: «اینها اطفال مؤمنان هستند که حضرت ابراهیم به آنها غذا می‌دهد.»۱
از حضرت صادق(ع) نیز نقل شده است که فرمودند: «اطفال شیعیان ما را از مؤمنین، حضرت فاطمه(س) تربیت می‌کند.»۲

۲٫ رشد و تکامل

هرچند پس از مرگ، در عالم برزخ، توانایی بر خطا و ثواب وجود ندارد و آنجا دیگر عالم تکلیف نیست، ولی به موجب روایت‌هایی که از اولیای اسلام رسیده است، پس از مرگ نیز انسان می‌تواند به واسطه داشتن سرمایه‌هایی از دنیا تغذیه کند و به تکامل و رشد برسد. یکی از آنها سنّت حسنه و پی‌ریزی سیره خوب در جامعه است؛ چنان‌که امام حسین(ع) از نبیّ اکرم(ص) روایت کرده‌اند که فرمودند:
«هرکس سیره و روش خوبی را در جامعه بنیان نهد، اجر آن سیره و اجر کسانی که تا قیامت به آن سیره عمل می‌کنند، برای او خواهد بود؛ بدون آنکه از اجر عاملان به آن، چیزی کاسته شود.»۳

یکی دیگر از آن اسباب، صدقات جاریّه است. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: 
«هفت عامل است که اگر شخص یکی از آنها را به‌جا آورده باشد، پس از مرگ ثوابش در پرونده عمل او ثبت می‌گردد: کسی که درخت میوه‌داری را بکارد، چاهی حفر کند، قناتی را جاری سازد یا مسجدی را بنیان نهد، قرآنی بنویسد، علمی از خود به‌جای بگذارد یا فرزند صالحی تربیت کند که برای او استغفار نماید.»۴

در روایتی، پیامبر(ص) فرموده‌اند: 
«حضرت مسیح بر قبری گذر کرد که صاحب آن معذّب بود. سال بعد از کنار همان قبر گذشت و صاحب قبر را معذّب نیافت. از پیشگاه الهی درخواست نمود که او را از علّت تغییر وضع آگاه سازد. خداوند به حضرت مسیح(ع) وحی فرستاد که صاحب قبر، فرزند صالحی از خود به جای گذارده بود. او در این فاصله بالغ شد و به دو کار خیر دست زد: یکی آنکه راهی را برای عبور مردم اصلاح نموده و دیگر اینکه یتیمی را مسکن داد و من گناه این پدر را به احترام عمل فرزند نیکوکارش بخشیدم.»۵

۳٫ تنزّل و تغییرات دیگر

همان‌طوری که سنّت حسنه، اثرش باقی است، اثر تأسیس سیره سیّئه نیز ممتد و دامنه‌دار است و طبق روایت‌ها کسی که سنّت بدی را در جامعه بنیان نهد و دیگران از او پیروی کنند، هر بار که آن سیره مورد عمل واقع شود، گناه تازه‌ای ثبت می‌شود.
امام باقر(ع) می‌فرمایند:

«هر بنده‌ای از بندگان خدا روش گمراه‌کننده‌ای را بین مردم ایجاد کند. برای او گناهی، همانند گناه کسانی است که مرتکب آن عمل شده‌اند؛ بدون آنکه از گناه عاملان آن کاسته شود.»۶
روایت‌هایی وجود دارد که نارضایتی پدر و مادر و تأثیر آن را در سرنوشت فرزند بیان می‌کند. اگر پدر و مادری، فرزندشان را عاقّ کرده باشند، پس از مرگ، در صورتی‌که از اعمال خیر فرزندشان که در دنیاست، برخوردار شوند، ممکن است از او راضی گردند. بنابراین یکی از تفاوت‌های برزخ و آخرت در این است که پرونده انسان مرده در برزخ تغییر می‌کند؛ ولی در آخرت چنین نیست.

۴٫ آگاهی و درک انسان در برزخ

از منابع موجود استفاده می‌شود که با فرا رسیدن مرگ، شعاع دید و درک انسان بیشتر می‌شود. پیامبر(ص) می‌فرمایند:
«مردم خوابند. همین که می‌میرند، بیدار می‌شوند.»۷
این جمله را به دو گونه می‌توان معنی کرد:

۱٫ منظور این است که در دنیا، چیزهایی وجود دارد که انسان از آنها غافل است؛ ولی پس از مرگ، متوجّه آنها می‌شود و کنایه از هوشیاری بعد از غفلت است؛

۲٫ معنای دیگر که استاد شهید مطهری بیشتر بر آن تکیه دارد، این است که درجه حیات بعد از مردن، از پیش از مردن، کامل‌تر و بالاتر است. همان‌طور که انسان در حال خواب، از درجه درک و احساس ضعیفی برخوردار است، حالتی نیمه‌زنده و نیمه‌مرده دارد و هنگام بیداری، آن حیات کامل‌تر می‌شود. همچنین حالت حیات انسان در دنیا، نسبت به حیات برزخی، درجه‌ای ضعیف‌تر است و با انتقال انسان به عالم برزخ کامل‌تر می‌شود.۸

۵٫ ارتباط ارواح با اهل دنیا در برزخ

امام صادق(ع) می‌فرمایند:

«هیچ مؤمن و کافری نیست مگر آنکه در حین زوال شمس، به دیدار اهل خود می‌رود و اگر دید که اهلش به اعمال نیکو اشتغال دارند، سپاس و حمد خدا به جا می‌آورد و چون کافر ببیند که اهل او بر اعمال نیک مشغولند، برای او موجب حسرت و ندامت خواهد بود.»۹

اسحاق بن عمّار می‌گوید: از امام کاظم(ع) در مورد ارواح در گذشتگان سؤال کردم که آیا آنها اهل خود را ملاقات و دیدار می‌کنند؟ حضرت فرمودند: «بلی»؛ گفتم: در چه مقدار از زمان دیدار می‌کنند؟ حضرت فرمودند: «در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال یک بار بر حسب منزلت و مکانت مؤمن.» گفتم: در چه صورتی آنها برای دیدار اهل خود می‌روند؟ حضرت فرمودند: «در صورت پرنده لطیفی که خود را به دیوارها می‌زند و بر آنها اشراف می‌نماید. پس اگر آنها را در خیر و خوبی مشاهده کند، خوشحال می‌شود و اگر آنها را در بدی و اندوه بنگرد، غمناک می‌گردد.»۱۰

البتّه این تمثیل است؛ یعنی همان‌طور که مرغ‌ها بر روی دیوارهای شما، خود را می‌اندازند و به آسانی رفت و آمد می‌کنند، روح مؤمن هم از اهل خود و احوالات آنها اطّلاع پیدا می‌کند.
مضمون و معنایی را که در روایت‌های فوق وجود دارد، ممکن است بتوان به نحوی از این سخن خدا فهمید که ارتباط شهدا و بازماندگان آنها را بیان می‌کند و می‌فرماید:
«یُسًتَبًشِرْونُ بِنِعًمُهٍ مِنُ اللهِ وُ فَضْلٍ وُ اللهُ لا یْضِیعْ اَجًرُ الْمْؤمِنِینُ؛۱۱
کشته شدگان در راه خدا، از اینکه افراد خانواده‌اشان را بر نعمت و فضل می‌بینند، خوشحال و شادان می‌گردند.»

۶٫ همدم انسان در عالم برزخ

قیس‌بن عاصم می‌گوید: من و جمعی از بنی‌تمیم از راه دور به «مدینه» آمدیم و خدمت رسول اکرم(ص) رسیدیم. من عرض کردم: یا رسول الله! ما را موعظه‌ای بفرمایید که همواره از آن استفاده کنیم؛ زیرا ما بادیه‌نشین هستیم و کمتر به شهر دسترسی داریم. حضرت فرمودند: «ای قیس! با عزّت، ذلّت و با حیات، مرگ است و با دنیا، آخرت… ای قیس! ناگزیر برای تو هم‌نشین و مصاحبی خواهد بود که با تو به خاک سپرده می‌شود. موقع دفن تو او زنده است و تو مرده. اگر هم‌نشین تو بزرگوار و کریم باشد، تو را اکرام می‌کند و اگر پست و فرومایه باشد، آزارت می‌دهد.»۱۲

امام علی(ع) می‌فرمایند: 
«شخص مسلمان دارای سه دوست است: یکی از دوستانش به وی می‌گوید: من در زندگی و مرگ با تو هستم و هرگز ترکت نمی‌کنم و آن عمل اوست. دوست دیگر می‌گوید: من فقط تا موقع مرگ با تو هستم، آنگاه جدا می‌شوم و آن اموال او است. آدمی به محض آنکه می‌میرد، اموالش به ورّاث انتقال می‌یابد. دوست دیگر به او می‌گوید: من تا قبر با تو هستم و تو را ترک می‌گویم و آن فرزند اوست.»۱۳

۷٫ ملاقات ارواح با یکدیگر در عالم برزخ

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «ارواح در برزخ با یکدیگر ملاقات می‌کنند.» سؤال کردند: آیا واقعاً همدیگر را می‌بینند؟ فرمودند: 
«بله. می‌بینند و از همدیگر خبر می‌پرسند و سؤال می‌کنند و همدیگر را آشنایی می‌دهند؛ آن‌چنان آشنا می‌شوند که در آنجا می‌گویند: این شخص فلانی است.»۱۴
امام صادق(ع) می‌فرمایند:

«ارواح در برزخ به شکل جسدهایی که دارند و با همان قیافه در درخت‌های بهشت می‌روند و یکدیگر را خوب می‌شناسند و از یکدیگر سؤال می‌کنند و هنگامی‌که روح جدیدی بر آنان وارد می‌شود، دیگران گویند: رهایش کنید تا قدری استراحت کند؛ زیرا او از یک مرحله سخت عبور کرده است. بعد از آنکه استراحت کرد، از او می‌پرسند: فلان‌کس چه شد؟ اگر این روح جواب داد که هنوز زنده و در دنیا است. اینها منتظر و امیدوار می‌مانند که شاید نزد آنها بیاید و اگر گفت که مرده است، می‌فهمند که وضعش بد است؛ زیرا اگر آدم خوبی بود، پس از مرگ نزد آنها می‌آمد. پس می‌گویند: از بین رفت. حیف که این‌طور شد!»۱۵

۸٫ پرسش و سؤال در عالم برزخ

مطابق روایت‌ها و اخبار، در عالم برزخ فقط مسائلی که انسان باید به آنها اعتقاد و ایمان داشته باشد، مورد پرسش و رسیدگی واقع می‌شود و رسیدگی به سایر مسائل موکول به قیامت است.
امام صادق(ع) فرموده‌اند: 
«آنکه پرستش قبر را انکار کند، شیعه ما نیست.»۱۶
همچنین می‌فرمایند: 
«وقتی مؤمن از دنیا رود، هفتاد هزار فرشته او را تا قبرش تشییع می‌کنند. وقتی وارد قبر شد، منکر و نکیر به سراغ او می‌آیند و به او می‌گویند پروردگار تو کیست؟ دین تو چیست؟ پیغمبر تو کیست؟ پس می‌گوید: خداوند، پروردگار من و محمّد پیغمبر من و اسلام دین من است. پس قبرش تا چشم کار می‌کند وسیع می‌شود و برای او طعام می‌آورند و روح و ریحان بر او وارد می‌شود.»۱۷
و در روایتی، امام صادق(ع) می‌فرمایند:
«میّت در قبر، از پنج چیز سؤال می‌شود: از نماز، زکات، حجّ، روزه و ولایت.»۱۸
از بعضی روایت‌ها استفاده می‌شود که سؤال در قبر اختصاص به کسانی دارد که ایمان خود را خالص نموده و از مؤمنان خالص یا از کفّار خالص باشند و افراد دیگر از مؤاخذه و سؤال آنان صرف نظر می‌شود. امام صادق(ع) می‌فرمایند: 
«در قبر از کسی سؤال نمی‌شود؛ مگر آن کسی که ایمان خود را کاملاً خالص نموده باشد یا آن کسی که کفر خود را خالص نموده باشد و امّا بقیّه افراد از سؤال قبر آنها صرف نظر می‌شود.»۱۹

ممکن است این شبهه پیش آید که با آنکه خدا می‌داند چه کسی مؤمن و چه کسی کافر است، پس چرا سؤال می‌کنند؟ بعضی از بزرگان چنین فرموده‌اند که:
سؤال و جواب در قبر، مقدّمه‌ای بر پاداش یا مجازات شخص سؤال شده است؛ مثل معلّمی که محصّلان خود را می‌شناسد که کدام‌یک از آنها زرنگ و کدام‌یک تنبلند؛ ولی با این حال از آنها امتحان می‌گیرد و آن کسی که نمره‌اش خوب است، قبول می‌شود؛ دلیل دیگر اینکه، خود سؤال و جواب برای مؤمن لذّت دارد. همان‌طوری‌که برای کافر، ابتدای بدبختی و عذاب و شکنجه است؛ دلیل سوم اینکه سؤال و پرسش، مقدّمه نوید و بهشت و درآمدی بر عذاب است تا مؤمنان لذّت ببرند و کافران گرفتار حسرت و ندامت بدانند عذاب صبح و شام آنها، به علّت تمحیض آنها در کفر و نفاق است تا اعتراضی نداشته باشند.

۹٫ کوتاهی عمر عالم برزخ در مقایسه با عمر قیامت

«قرآن کریم» در چند مورد، به کوتاهی عمر عالم برزخ اشاره کرده است و از زبان مجرمان که در مورد مقدار توقّفشان در عالم برزخ یا دنیا، به گفت‌وگو می‌پردازند، می‌فرماید:
«یُتَخافَتُونُ بُیًنَهْمً اِنً لَبِسًتُمً اِلاّ عُشْراً؛۲۰

بعضی به بعضی دیگر می‌گویند: شما تنها ده شبانه روز در جهان برزخ توقّف کرده‌اید؛ ولی آنها که بهتر فکر می‌کنند، می‌گویند: شما به اندازه یک روز در برزخ درنگ کردید.»۲۱
بدون شک، مدّت توقّف آنها در عالم برزخ، طولانی بوده است؛ ولی در برابر عمر قیامت، مدّتی بسیار کوتاه به نظر می‌رسد و از آنجا که کوتاهی عمر دنیا یا برزخ در برابر عمر آخرت و همچنین ناچیز بودن کیفیت اینها در برابر کیفیت قیامت با کمترین عدد سازگارتر است، قرآن در مورد گوینده این سخن که مدّت یک روز را مدّت درنگ و توقّف خود ذکر کرده‌اند، تعبیر به «امثلهم طریقه» کرده است؛ یعنی کسی که روش و فکر او بهتر است.

و این کوتاهی دوران برزخ را آن‌چنان درست و واقعی می‌پندارند که سوگند به خلاف می‌خورند و قرآن در این زمینه می‌فرماید:
«وُ یُوًمُ تَقُومْ الساعُهْ یْقْسِمْ الْمْجًرِمْونُ ما لَبِثُوا غَیًرُ ساعُهٍ؛۲۲
روزی که قیامت برپا شود، مجرمان سوگند یاد می‌کنند که فقط ساعتی در عالم برزخ توقّف داشتند.»
همان‌طور که اصحاب کهف که افرادی مؤمن و صالح بودند، بعد از بیداری از خواب بسیار طولانی خود تصوّر کردند که یک روز یا بخشی از یک روز در خواب بوده‌اند یا یکی از پیامبران الهی که داستانش در «سوره بقره، آیه ۲۵۹» آمده است، بعد از آنکه از دنیا رفت و پس از یکصد سال مجدّداً به حیات بازگشت، اظهار داشت که فاصله میان دو زندگی به اندازه یک روز یا بخشی از یک روز بوده است و مجرمان با توجّه به حالت خاصّ برزخی‌اشان چنین تصوّری از روی عدم آگاهی پیدا می‌کنند.

۱۰٫ مردود بودن شفاعت در برزخ

امام صادق(ع) می‌فرمایند:
«وُاللهِ ما أَخافْ عُلَیًکُمً اِلاّ الْبُرًزَخ فَأما اِذا صارُ الاَمًرْ اِلَیًنا فَنَحًنْ اَوًلَی مِنْکُمً؛۲۳
به خدا قسم! نمی‌ترسم بر شما؛ مگر از برزخ و چون کار به ما رسد، ما اولی و سزاوارتر از شما هستیم.»
در روایت دیگری عمرو بن یزید می‌گوید: به امام صادق(ع) گفتم: از شما شنیده‌ام که می‌فرمودید: «همه شیعیان ما با همه گناهانی که دارند بهشتی هستند.» فرمودند: 
«گفته تو را تصدیق می‌کنم. به خدا قسم! همه آنان در بهشت خواهند بود. من گفتم: فدایت گردم! بسیاری از گناهان کبیره‌اند. فرمودند: «به شفاعت پیامبر و وصیّ او در قیامت، همه به بهشت می‌روند ولیکن به خداوند سوگند! از برزخ، برای شما خوفناکم و می‌ترسم.» پرسیدم: برزخ چیست؟ فرمودند: «قبر، از لحظه‌ای که می‌میرد تا روز قیامت.»۲۴
بنابراین می‌توان چنین استنباط کرد که موضوع شفاعت در عالم برزخ منتفی است و انسان با عمل خود، دست به گریبان است و نتیجه عمل خوب یا بد خود را می‌بیند.

۱۱٫ تجسّم عمل در برزخ

به موجب بعضی از روایت‌ها اعمال هر انسان از لحظات بعد از مرگ، یعنی در مراحل ابتدایی عالم برزخ، تمثیل و تجسّم می‌یابد و صاحب قبر در ملکوت قبر با چشم برزخی آن را می‌بیند و تا قیام قیامت با او خواهد بود. امام صادق(ع) می‌فرمایند:
«وقتی شخص باایمان را در قبرش می‌گذارند، دری به رویش گشوده می‌شود و جایگاه خود را در بهشت می‌بیند. از آن دری که به عالم غیب گشوده شده مردی با چهره زیبا خارج می‌شود. شخص با ایمان به او می‌گوید: تو کیستی که من از تو زیباتر ندیده‌ام؟ پاسخ می‌دهد: من نیّت خوب تو هستم که در دنیا بر آن بودی و عمل خوب تو هستم که در دنیا انجام دادی. وقتی شخص کافر را در قبرش می‌گذارند، دری به رویش گشوده می‌شود و جایگاه خود را در آتش می‌بیند سپس از آن در مردی زشت‌رو خارج می‌شود. شخص کافر به او می‌گوید: تو کیستی که من صورتی از تو قبیح‌تر ندیده‌ام؟ پاسخ می‌دهد من عمل بد تو هستم که در دنیا انجام می‌دادی و نیّت ناپاک تو هستم که در دل داشتی.»۲۵

۱۲٫ عذاب برزخی:

روایت‌هایی که درباره عذاب قبر و ثواب قبر وارد شده است، درباره همان بدن برزخی است که به مناسبت ارتباط عالم برزخ هرکس، به قبر آن کس، از آن تعبیر به عذاب قبر شده است. امام علی(ع) می‌فرمایند:

«از بندگان خدا، بعد از مرگ برای کسانی که آمرزیده نشده‌اند، عذاب و درد قبر شدیدتر از مرگ است. پس از تنگی، تاریکی، وحشت و غربت آن بهراسید. همانا قبر هر روز ندا می‌کند: منم خانه غربت. منم خانه وحشت و منم خانه کرم. قبر برای مؤمنان همانند باغی است از باغ‌های بهشت یا گودالی از گودال‌های جهنّم.»۲۶
عذاب در قبر چنان وحشتناک است که در مقابل عذاب‌های آن، مجرمان از وحشت‌های دنیوی نمی‌ترسند؛ زیرا در مقابله با آن وحشت‌ها ناچیز است. امام علی(ع) می‌فرمایند:
«عذاب در قبر برای آنها به قدری شدید است که وقوع حوادث هراس‌انگیز و زلزله و اضطراب و وحشت‌های دنیا، آنها را به وحشت نمی‌اندازد.»۲۷
از این جهت، ائمّه(ع) برای مردم از شدّت برزخ، احساس خطر کرده‌اند. شخصی می‌گوید: به امام صادق(ع) گفتم: شنیده‌ام که گفته‌ای همه شیعیان ما در بهشت جای می‌گیرند؟ حضرت فرمودند: 
«در قیامت، همه شما به واسطه شفاعت پیغمبر یا وصیّ پیغمبر به بهشت می‌روید. امّا به خدا قسم! در مورد برزخ بر شما می‌ترسم.»۲۸

رسول خدا(ص) فرموده‌اند: 
«در زمان قبل از نبوّت که به شتران و گوسفندان نظارت می‌نمودم و آنها در جایگاه خود مستقرّ و متمکّن بودند و هیچ چیز در اطراف آنها نبود که آنها را تهییج کند و آنها را بترساند. ناگهان می‌دیدم که آنها از جای خود حرکت کرده و به هوا می‌پرند. با خود می‌گفتم: این چه داستانی است؟ و بسیار در شگفت می‌ماندم تا آنکه جبرئیل(ع) برای من چنین گفت: «چون کافر بمیرد، چنان ضربه‌ای بر او زنند که تمام مخلوقات که خدا آفریده است، از آن ضربه به وحشت و هراس افتند. وحشت و هراس شتران و گوسفندان در اثر همان ضربه‌ای است که به کافر خورده است پس پناه می‌برم به خداوند از عذاب قبر!»۲۹
امام علی(ع) می‌فرمایند:
«زندگی تاریکی که خداوند دشمن خود را از آن برحذر داشته است، عذاب قبر است.»۳۰

۱۳٫ فشار قبر

موضوع دیگر، فشار قبر است که فراگیرتر از عذاب قبر است و کم اتّفاق می‌افتد که کسی فشار قبر نداشته باشد؛ زیرا فشار قبر در اثر گناهان است. شخصی می‌گوید که به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا کسی از فشار قبر رهایی می‌یابد؟ حضرت فرمودند: «پناه به خدا! از فشار قبر! چقدر افرادی که از فشار قبر رهایی پیدا کنند، کم هستند!»

حضرت صادق(ع) به دنبال این قضیه فرمودند: 
«رسول خدا(ص) برای تشییع جنازه سعدبن معاذ از منزل خارج شدند؛ در حالی‌که هفتاد هزار فرشته جنازه وی را تشییع می‌نمودند و پس از دفن، حضرت رسول الله(ص) سر خود را به طرف آسمان بلند نموده و فرمودند: «آیا فشار قبر شخصی مانند سعد را با این سابقه درخشانش در اسلام می‌گیرد؟»
ابوبصیر می‌گوید: عرض کردم فدایت شوم! ما چنین می‌پنداشتم که سعد از بول اجتناب کامل نمی‌کرد! حضرت فرمودند:
«مُعاذَ الله اِنّما کانُ مِنً زَعارُهٍ فِی خُلْقِهِ عُلَی اَهًلِهِ؛
پناه به خدا! چنین نیست؛ بلکه فشار قبر سعد به علّت سوء خلقی بود که با اهل خانه خود داشت.»

امام صادق(ع) فرمودند: 
«مادر سعد گفت: ای سعد! گوارا باد بر تو در این بهشتی که وارد شدی. رسول خدا(ص) فرمودند: «ای مادر سعد! بر خدا حکم جزمی منما.»۳۱ 
فشار قبر تنها در زمین نیست؛ بلکه مرده هر کجا که باشد، هرچند بالای دار باشد، فشار قبر می‌بیند و خدا امر می‌کند که هوا او را فشار دهد. از حضرت صادق(ع) در مورد کسی‌که او را به دار آویخته‌اند، سؤال شد. حضرت فرمودند: 
«برای خداوند، زمین و هوا یکی است. خداوند به سوی هوا وحی می‌کند که او را در فشار بگیرد و هوا چنان او را در فشار قرار می‌دهد که از فشار قبر سخت‌تر باشد.»۳۲


پی‌نوشت‌ها:
۱٫ امالی صدوق، ص ۲۷۱٫
۲٫ بحارالأنوار، ج ۶، ص ۲۲۹٫
۳٫ تحف العقول، ص ۲۴۳٫
۴٫ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۰٫
۵٫ امالی صدوق، ص ۳۰۶٫
۶٫ سفینه، ج ۱، ص ۶۶۵٫
۷٫ محجه البیضا، ج ۷، ص ۴۲٫
۸٫ مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۲، ص ۵۱۸٫
۹٫ فروع کافی، ج ۱، ص ۶۲٫
۱۰٫ فروع کافی، ج ۱، ص ۶۲٫
۱۱٫ سوره آل عمران / ۱۷۱٫
۱۲٫ امالی صدوق، ص ۳٫
۱۳٫ معانی الاخبار، ص ۲۳۲٫
۱۴٫ بحارالأنوار، ج ۶، ص ۲۶۹٫
۱۵٫ بحارالأنوار، ج ۶، ص ۲۶۹٫
۱۶٫ بحارالأنوار، ج ۹، ص ۳۲۳٫
۱۷٫ بحارالأنوار، ج ۶، ص ۲۲۲٫
۱۸٫ بحارالأنوار، ج ۶، ص ۲۶۶٫
۱۹٫ بحارالأنوار، ج ۶، ص ۲۶۰٫
۲۰٫ سوره طه، آیه ۱۰۳٫
۲۱٫ همان، آیه ۱۰۴٫
۲۲٫ سوره روم، آیه ۵۵٫
۲۳٫ بحارالأنوار، ج ۶، ص ۲۱۴٫
۲۴٫ بحارالأنوار، ج ۶، ص ۲۶۷٫
۲۵٫ فروع کافی، ج ۳، ص ۲۴۱٫
۲۶٫ بحارالأنوار، ج ۷۷، ص ۳۸۸٫
۲۷٫ نهج البلاغه، خطبه ۲۲۱٫
۲۸٫ سفینه البحار، ج ۱، ص ۷۱٫
۲۹٫ فروع کافی، ج ۳، ص ۲۳۳٫
۳۰٫ بحارالأنوار، ج ۷۷، ص ۳۸۸٫
۳۱٫ بحارالأنوار، ج ۶، ص ۲۶۱٫
۳۲٫ فروع کافی، ج ۳، ص ۲۴۱٫

- لینک کوتاه این مطلب

» فاراقلیط
تاریخ انتشار:25 تیر 1394 - 16:47

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد