این در حالی است که عزاداری برای امام حسین علیه السلام اختصاص به شیعیان ندارد . حتی اهل سنت نیز به طور عموم از شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش اظهار اندوه و حزن کرده و در عمل هم از فجایع کربلا اظهار نفرت و انزجار نموده اند. قبل از طرح پیشینه عزاداری برای امام حسین علیه السلام لازم به ذکر است، که حجیت و فصل الخطاب بودن اعمال پیامبر برای مسلمانان درابعاد گوناگون زندگی برای پیروانش مورد توافق است.
به گواهی اهل سنت،عزاداری برای سیدالشهدا علیه السلام سابقه ای به درازای تاریخ اسلام دارد و به حیات پیامبر و سیره آن بزرگوار برمی گردد . منابع تاریخی اهل سنت به وضوح این نکته را بیان نموده اند که آن حضرت نخستین فردی بود که از شهادت فرزندش حسین بن علی علیه السلام خبر داد و برای مظلومیت وی اشک ریختند.
ام سلمه نقل می کند جبرئیل نزد رسول خدا بود و امام حسین علیه السلام پیش من بود و ناگهان گریست پیامبر(ص) فرمود:
بگذار فرزندم را . من تو را رها نمودم، پیامبر امام حسین علیه السلام را برداشت و در آغوش کشید . جبرئیل پس از دیدن این منظره پرسید: آیا دوستش داری؟ پیامبر پاسخ داد: بلی . جبرئیل گفت: همانا امت شما به زودی او را خواهند کشت; آیا می خواهی خاک سرزمینی را که در آنجا کشته می شود به تو نشان بدهم و آن را ببینی؟ گفت: بلی . پس جبرئیل بال هایش را گشود و زمین کربلا را نشان داد ... پیامبر از آن حالت بیرون آمد و در دستش خاک سرخ بود ... . (1)
ابن سعد، از مورخان و رجال شناسان معروف اهل سنت، نقل می کند: «علی علیه السلام در یکی از سفرهایش از کربلا عبور می کرد و عازم صفین بود و هنگامی که در مقابل قریه نینوا رسید، از همراهان پرسید: برای این سرزمین چه گفته می شود؟ پاسخ داده شد: کربلا، با شنیدن نام کربلا، امام به گریه افتاد به اندازه ای که اشک هایش جاری شد و زمین را تر کرد . سپس افزود: روزی بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد شدم در حالی که وی می گریست . پرسیدم: چه چیزی شما را به گریه واداشته است؟
حضرت فرمود: جبرئیل چند لحظه قبل نزدم بود و به من خبر داد که فرزندم حسین در کرانه فرات به قتل می رسد; جایی که برایش کربلا گفته می شود . بعد جبرئیل مشتی از خاک آن را به من داد و من آن را بوییدم و نتوانستم جلوی اشک خود را بگیرم .» (2)
اما ديدگاه اكثريت مورخان و نويسندگان اهل سنت در رابطه با قضاياي كربلا و شهادت امام حسين ـ عليهالسلام ـ همان طور كه بيان شد، تأييد حركت امام حسين عليهالسلام و تخطئه اقدامات يزيد مي باشد. اين گروه يزيد را فردي ظالم، بزه كار و قاتل امام حسين ـ عليهالسلام ـ مي دانند و برخي حتي معاويه را هم مقصر مي دانند.
«ابوالحسن اشعري» مي نويسد: «چون ستمگري يزيد از حد گذشت امام حسين ـ عليهالسلام ـ با ياران خود عليه بيداد او قيام كرد و در كربلا به شهادت رسيد.»[3] ابوفلاح حنبلي مي نويسد: «شانزده تن از اهل بيت امام حسين ـ عليهالسلام ـ كه در آن روزگار كسي همانند آنها نبود همراه او به شهادت رسيدند. خدا انجام دهنده آن را بكشد و خوار گرداند هر آن كس را كه بدان امر كرد و رضايت داد.»[4]
ابن خلدون مي نويسد: «اين عمل يزيد يكي از اعمالي است كه فسق او را تأكيد و تأئيد مي كند و حسين در اين واقعه شهيد و در نزد خدا مأجور است و عمل او بر حق و از روي اجتهاد است.»[5] ابن خلدون يزيد را ظالم و قيام امام حسين ـ عليهالسلام ـ را قيام عليه ظلم معرفي مي كند «... يزيد از عدالت به دور بوده و حسين ـ عليهالسلام ـ عليه يك حاكم ظالم قيام كرده بود.»[6]
در پايان مي توان نتيجه گرفت كه تقريباً اكثر نويسندگان اهل سنت بر كشته شدن مظلومانة امام حسين ـ عليهالسلام ـ و گناه كار بودنِ يزيد متفق هستند. اين ديدگاه در حال رشد و ترقي مي باشد. نوانديشان سني با ادله محكم اين امر را ثابت كرده اند.
پی نوشت ها:
1 - سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، تحقیق بحرالعلوم، تهران، نینوی، ص 250/مسند احمد، ج 4، ص 127و 126/ذخائر العقبی، ص 164و 146/تاریخ دمشق، ص 168 .
2 - تذکرة الخواص، ص 250/ابن حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 2، بیروت، دارالفکر، ص 300/ابوبکر الهیثمی، مجمع الزواید، ج 9، بیروت، دارالکتاب العربی، 1402، ص 187
3- بر شطّي از حماسه و حضور، پيشين، ص 267، به نقل از «مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين»، ص 45.
4-همان، ص 282، به نقل از «شذرات الذهب من اخبار من ذهب»، ج 2، ص 67.
5- ابن خلدون، مقدمه، ترجمه محمد پروين گنابادي، تهران مركز انتشارات علمي فرهنگي، چاپ 4، سال 1362، ج1، ص417.
6- همان، ص417.