هنوز كودك بود كه پدرش را از دست داد، به همين سبب روانه بندر بوشهر شد و تحت كفالت دايي اش قرار گرفت و مدتي را نزد يك مكتب دار كه از پيروان فرقه «شيخيه» بود، به كار آموختن پرداخت. و چون به سن رشد و بلوغ رسيد در كنار دايي خود به كسب و كار در «كمپاني ساسون» كه سهام و مالكيت آن متعلق به يكي از كلان سرمايه داران يهودي بغداد بود و در بندر بوشهر و بمبئي هندوستان به كار تجارت ترياك اشتغال داشت، پرداخت. وظيفه سيدعلي محمد در آغاز اين همكاري، انجام كار بسيار دشوار «ترياك مالي» بود.
بسياري از كارشناسان بر اين عقيده اند كه حداقل روزي ده ساعت كار در زير آفتاب سوزان بندر بوشهر به مشاعر «سيدعلي محمد شيرازي» آسيب رسانده و از او موجودي «ماليخوليايي» - كه ادعاي تصرف در ماه و ستارگان را داشت- ساخته بود. اين نكته در خاطرات پرنس كينياز دالگوركي سفير كبير روسيه در ايران درباره سيدعلي محمد باب آمده است.
ميرزا حسينعلي «بهأالله» که ابتدا خود را نائب امام زمان (عج)معرفی میکرد پس از رسيدن به عكا شهری بندری در شهری در استان شمالی سرزمینهای اشغالی است به صورت كامل و علني دست از ادعاي نايب باب بودن برداشت و رسماً خود را پيامبر ناميد،بابيان و بهائيان اعتقاد دارند كه او شش مرتبه ادعاي خويش را تغيير داد. در مرتبه اول به سيد ذكر مشهور مي شود و ادعاي «ذكريت» مي كند. در مرتبه دوم ادعاي «بابيّت» مي نمايد و خود را باب و نايب خاص امام زمان (عج) و واسطه خير و فيض بين او و مردم معرفي مي كند. در مرتبه سوم دعوي «مهدويت» مي نمايد و خود را مهدي موعود مي داند. در مرتبه چهارم ادعاي «نبوت» مي كند و خويشتن را پيامبر معرفي مي نمايد. در مرتبه پنجم ادعاي «ربوبيت» و در مرحله و مرتبه ششم دعوي «الوهيت» مي كند! و فرقه «بهائيت» را بنيان گذاشت كه فوراً از جانب دولت روسيه به رسميت شناخته شد.
دولت استعماري روسيه پس از به رسميت شناختن فرقه ضاله بهائيت به عنوان يك دين، همه گونه امكانات در اختيار آنها گذاشت. اين دولت در نخستين اقدام مرزهاي خود را به روي بهائيان گشود و اولين معبد اين فرقه را به نام «مشرق الاذكار» در شهر عشق آباد ايجاد كرد.
بهائیت در حقیقت برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان ایجاد شده است،در سوره
احزاب آیه ۴۰ آمده است :«ما کان محمدٌ ابا احدٍ من رجالکم ولکن رسول الله و
خاتم النبیین و کان الله بکل شیءٍ علیماً.»
خاتم از ریشه ختم به معنی پایان است و طبق تصریح لغت شناسان مشهور عرب در زبان عربی به دو صورت خاتِم (به کسر تاء) و خاتَم (به فتح تاء) به کار میرود. خاتِم (به کسر تاء) به معنی ختمکننده و پایانبخشنده است و خاتَم (به فتح تاء) به معنی آخر و آخرین است.
بیان ادعای رسالت برای رهبران آیین بهائی، با توجه به مخاطبان اصلی آنها،
مسلمانان و بویژه شیعیان، ممکن نبود و مبلغان و مدافعان بهائی به رغم تلاش
بسیار برای استدلالی کردن این ادعا، در اثبات مدعا درماندند و غالباً به
شیوههای خاص برای تأیید درستیِ دین جدید روی آوردند. مهمترین برهان ایشان،
کثرت آیات و نوشتههای میرزاحسینعلی و نیز گسترش آیین بهائی بود با عنوان
دلیل تقریر؛ در کتابهای ناظر به استدلالهای بهائیان، این دو استدلال نقد و
رد شده است.
بهائیت مدعی اند که وعده ظهورشان در قرآن کریم آمده است. حسینعلی نوری موسس
بهائیت در این باره در ایقان که از کتب بهائیان است میگوید:
«چنانچه میفرماید (یَومَ یَأتی اللهُ فِی ظُلَل مِنْ الْغَمَامِ)، و علما ظاهر بعضی این آیه را از علائم قیامت موهوم که خود تعقل نمودهاند گرفتهاند که مضمون آن این است که روزی که میآید خدای در سایهای از ابر».
این در حالی است که اصل آیه ۲۱۰ سوره بقره چنین است: ﴿هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ﴾
آیا (پیروان فرمان شیطان، پس از این همه نشانهها و برنامههای روشن) انتظار دارند که خداوند و فرشتگان، در سایههائی از ابرها به سوی آنان بیایند (و دلایل تازهای در اختیارشان بگذارند؟! با اینکه چنین چیزی محال است!) و همه چیز انجام شده، و همه کارها به سوی خدا باز میگردد. (ترجمه آیت الله مکارم شیرازی)
برخی بهائیان در توجیه گفتهاند که حسینعلی نوری نقل به مضمون کرده است در
حالیکه بعقیده منتقدین قرآن در این آیه به درخواست محال مشرکان برای ظاهر
شدن خدا در زیر سایبان ابر اشاره دارد و در واقع نه تنها نقل به مضمون
نکرده بلکه مضون را وارونه کرده است.
بهائیت تنها دینی است که قبله خود را قبر یک انسان می داند. بهاء در کتاب
اقدس مینویسد: «و اذا اردتم الصلاه ولّوا و جوهکم شطری الاقدس المقام
المقدس الذی جعله الله مطاف الملاء الاعلی و مقبل اهل مدائن البقاء و مصدر
الامر لمن فی الارضین و السماوات؛ هر گاه خواستید نماز بخوانید، صورتهای
خود را برگردانید به سوی مقام مقدسیکه (محل بهاء) خدا قرار داده است؛ آن جا
را محل طواف ملائکه علویین و محل توجه اهالی شهرهای بقاء و مصدر امر است
برای مردم آسمانها و زمین.»
بنابراین، بهاء نه تنها قبله طاعت و عبادت است، بلکه محل طواف ارواح و ملائکه و مورد توجه عقول و کروبیین و مصدر امر همه موجودات آسمان و زمین است و بهائیان باید او را بپرستند، زیرا اوست که خود را خدا میخواند و میگوید: «لا اله الا انا المسجون الفرید»۲؛ همچنین مینویسد: «قل لا یری فی هیکلی الا هیکل الله و لا فی جمالی الا جماله و لا فی کینونیتی الا کینونیته و لا فی داتی الا ذاته و …
یکی از نقدهائی که به بهائیت وارد میشود، محارم در ازدواج بهائی
است.عدهای از منتقدان بر این باورند که بهائیان منعی برای ازدواج با محارم
ندارند.
بهاءالله در این باره در کتاب اقدس چنین حکمی را ارائه میکند: ««حرمت علیکم ازواج آبائکم»»
بهاءالله غیر از حکم زیر که مربوط به حرمت ازدواج با زن پدر است حکم دیگری در کتاب اقدس نیاوردهاست و در کتاب رساله سوال و جواب نیز حکم آنرا به بیت العدل اعظم واگذار کردهاست.
به نوشته منتقدین در پیام ۱۵ ژانویه ۱۹۸۱ بیت العدل چنین آمده است :" شما راجع به محدودیتهای حاکم بر ازدواج با اقارب، سوای موردی که ازدواج با زن پدر را ممنوع میسازد، سوال کردهاید بیت العدل همچنین خواستهاند به اطلاع شما برسانیم که آن معهد اعلی، هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با اقارب، مقتضی نمی داند بنابر این در حال حاضر تصمیم گیری در این مورد بعهده خود نفوس مومنه محول شده است.
جائز بودن بهره پولی در بهائیت بر خلاف اسلام، یکی از نقدها بر بهائیت است.
ربا یا ربح نقود یا بهره پول در دین بهائی اگر به شرط انصاف و اعتدال
باشد، بلامانع است. در صورتی که در اسلام بهره پول در هیچ شرایطی جایز نیست
و حرام است.
در فرقه ضاله بهائی بهره پول حلال است ولی به شروط خاص.
بهاءالله در این مورد میگوید:
اکثری از ناس محتاج به این فقره مشاهده میشوند، چه اگر ربحی در میان نباشد امور معطل و معوق خواهد ماند نفسی که موفق شود با همجنس خود و یا هموطن خود و یا برادر خود مدارا نماید و یا مراعات کند یعنی به دادن قرض الحسن کمیاب است، لذا فضلاعلی العباد ربا را مثل معاملات دیگر که مابین ناس متداول است، قرار فرمودیم. یعنی ربح نقود از این حین که این حکم مبین از سما مشیت نازل شد حلال و طیب و طاهر است تا اهل ارض بکمال روح و ریحان و فرح و انبساط به ذکرمحبوب عالمیان مشغول باشند.
پس از مرگ میرزا حسینعلی، پسر ارشد او عباس افندی ملقب به عبدالبهاء جانشین وی گردید. پس از عبدالبهاء، شوقی افندی ملقب به شوقی ربانی فرزند ارشد دختر عبدالبهاء، بنابه وصیت عبدالبهاء جانشین وی گردید. نقش اساسی او در تاریخ بهائیه، توسعه تشکیلات اداری و جهانی این آیین بود و این فرایند بویژه در دهه شصت میلادی در اروپا و امریکا سرعت بیشتری گرفت و ساختمان معبدهای قاره ای بهائی موسوم به «مشرق الاذکار» به اتمام رسید.
تشکیلات بهائیان که شوقی افندی به آن «نظم اداری امرالله » نام داد، زیر نظر مرکز اداری و روحانی بهائیان واقع در شهر حیفا (در فلسطین اشغالی) که به «بیت العدل اعظم الهی » موسوم است اداره می گردد. در زمان حیات شوقی افندی رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی تاسیس شد و شوقی از تاسیس این رژیم حمایت کرد و مراتب دوستی بهائیان را نسبت به این رژیم اعلام کرد......(مطالعه بیشتر) و پس از مرگ شوقی بهائیان به دودسته بهائیان ارتدکس(که بیشتر درهند و امریکا و استرالیا ساکن هستند)و بهائیان بیت العدلی (غالب بهائیان امروزی را تشکیل می دهند) تقسیم شدند وتاکنون در زیر لوای رژیم صهیونیستی و انگلیس و امریکا و سایر استعمار گران به حیات خود ادامه داده و با تبلیغات گسترده پیروان خویش را افزایش می دهند.