روز دهم ماه رمضان سال دهم بعثت، روز حزن انگیزی برای پیامبر(ص) بود، چرا که در این روز یکی از حامیانش را از دست داد، در این شرایط پیغمبر خدیجه(س) را غسل کرد و با همان پارچهای که جبرئیل از طرف خداوند برای خدیجه آورده بود، کفن کرد.
حضرت خدیجه(س) نخستین زنی بود که به پیامبری حضرت محمد(ص) ایمان آورد و اولین بانویی بود که همراه امام علی(ع) با پیامبر به نماز ایستاد و پیشانی بندگی بر خاک سایید.
تاریخنویسان از یکی از همسران پیامبر اعظم(ص) نقل کردهاند که میگفت: من همواره از علاقه پیامبر به خدیجه در شگفت بودم؛ چرا که حضرت بسیار از او یاد میکرد و اگر گوسفندی میکشت، به سراغ دوستان خدیجه میرفت و سهمی برای آنها میفرستاد، روزی رسول خدا(ص) در حالی که خانه را ترک میکرد، نام خدیجه را بر زبان آورد و از او تعریف کرد، کار به جایی رسید که صبر خویش را از دست دادم و با کمال جرأت گفتم: «وی پیرزنی بیش نبود و خدا بهتر از او را نصیب شما کرده است»!
گفتار من چنان رسول خدا(ص) را متأثر ساخت که آثار خشم و غضب در چهره ایشان ظاهر شد، در این هنگام رو به من کرد و فرمود: «ابداً چنین نیست!... هرگز همسری بهتر از او نصیب من نشده است، خدیجه هنگامی به من ایمان آورد که همه مردم در کفر و شرک به سر میبردند، او ثروت خود را در سختترین لحظات در اختیار من گذاشت، خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که به دیگر همسرانم نداد».
هنگامی که حضرت خدیجه(س) در ماه رمضان سال دهم بعثت بیمار شد، پیغمبر(ص) فرمود: ای خدیجه! آیا میدانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته است؟! آن گاه از خدیجه دل جویی کرد و او را وعده بهشت داد.
در این اثنا که بیماری خدیجه شدت یافت، خطاب به پیامبر(ص) عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم، من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن.
پیامبر(ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی، در خانهام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا مصرف کردی.
حضرت خدیجه(س) فرمود: یا رسول اله ! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید و به فاطمه زهرا(س) اشاره کرد، چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد، پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند، مبادا کسی به صورتش سیلی بزند، مبادا کسی بر او فریاد بکشد، مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زنندهای داشته باشد.
اما وصیت سوم را شرم میکنم برایت بگویم، آن را به فاطمه عرض میکنم تا او برایتبازگو کند، سپس فاطمه را فرا خواند و به وی فرمود: «نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو مادرم میگوید: من از قبر در هراسم، از تو میخواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی».
پس فاطمه زهرا(س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) عرض کرد، پیامبر اکرم(ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد.
در نهایت این بانوی فداکار اسلام و یار صدیق نبی در سن 65 سالگی در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد، پیغمبر خدا(ص) شخصاً خدیجه را غسل و حنوط کرد و با همان پارچهای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد، رسول خدا(ص) شخصاً درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد و آن گاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت، او بر خدیجه اشک میریخت، دعا میکرد و برایش آمرزش میطلبید.
قبرستان ابوطالب در مکه معظمه
مزار حضرت خدیجه(س) و فرزندش «قاسم» در قبرستان ابوطالب
- منبع: فارس