حجتالاسلام عباس مجد (کارشناس علوم دینی): حضرت امام صادق (ع) فرزند امام محمد باقر (ع) و نوه حضرت امام زین العابدین (ع) میباشد. نسب ایشان از جانب پدری در شمایل ظاهری به دو بانوی بزرگوار و جلیلالقدر چون شهربانو و کیهان بانو دختران یزدگرد سوم پادشاه ایران میرسد. شهربانو به همسری امام حسین (ع) درآمده و مادر گرامی امام زین العابدین (ع) میباشد و جده امام محمد باقر و جده امام صادق هستند.
کیهان بانون جده بزرگ حضرت صادق (ع) از طرف پدری نیز میباشد. کیهان بانو به عقدمحمد بن ابی بکر که بسیار مورد علاقه پیامبر (ص) و حضرت امیر (ع) بود، درآمد. از محمد بن ابی بکر فرزند پسری به دنیا آمد به نام قاسم که پس از ازدواج قاسم، دختری به دنیا آمد به نام ام فروه، همچنین ام فروه با امام باقر (ع) ازدواج نمود که حاصل این ازدواج فرزندانی شدند که از جمله آنها، وجود مقدس جعفربن محمد الصادق (ع) است.
نقل است که ام فروه از جمله معدود زنانی بود که در زمان خویش صاحب علم و کمال و دانش و سواد بود و فضائل زیادی از ایشان نقل شده است. به هر حال بسیاری زیبایی ظاهری و چشمهای آبی امام صادق (ع) را شبیه دو شاهزاده خانم ایرانی شهربانو و کیهان بانو میدانند، مشهور است که حضرت صادق (ع) بلند قد بوده، چشمانی آبی و پوستی سفید و موهای مجعد داشتند.
* مذهب جعفری یا اثنی عشری
اسلام پس از بعثت نبی مکرم حضرت محمد (ص) بنا نهاد شده و در فطره زمانی خود انوار مقدسهای چون حضرت امیر المومنین (ع) و حضرت صدیقه طاهره و همچنین حضرت امام حسن مجتبی(ع) و حضرت حسین بن علی (ع) و امام زین العابدین (ع) و امام محمد باقر (ع) را در خود داشته، اما مذهب حَقّه اسلام ناب به مذهب جعفری اثنا عشری نام برده میشود. علوم آل الله سینه به سینه در بین مومنین و مسلمانان نقل و نگهداری میشد، اما در زمان امامت حضرت صادق (ع) شکل متفاوتی به خود گرفت. تلاشها در زمان امام صادق (ع) متفاوت از دوره قبل از ایشان بود؛ به این جهت که فضای علمی جامعه اسلامی از شکل سنتی خارج شده، مشی جدید به خود گرفته، در حالیکه در زمان قبل از ایشان هر کس با هر فرهنگ و مذهبی میتوانست به بهره بردن از محضر این حضرت استفاده کند و رهنمود بگیرد ولی شکل منظم و برنامه ریزی شدهای در بین طالبین علم وجود نداشت.
* فضای باز علمی در زمان امام جعفر صادق (ع)
امام صادق فضای علمی و فرهنگی آن روز را به شکلی آکادمیک و دارای چارچوب، سطحبندی و تدوین نمود که فقط در یک کلاس درس حضرت شش هزار دانشمند فرهیخته به بحث ومناظره علمی میپرداختند و افراد تازه وارد از سطوح دیگر به تحصیل میپرداختند و شاگردان حضرت در سطوح مختلف مقدماتی مشغول به تدریس بودند، به صورتی که ظرف مدت چندین ماه دانشگاه «فته جعفری» شکل گرفته، افراد با گذراندن مقاطع مختلف به سطحی از علم میرسیدند که از درک حضور در جلسات امام صادق (ع) برخودار شوند و از جلسات بحث ایشان بهرهمند شده و به دانشی عظیم دست پیدا کنند.
ورود هر دانشجو و طالب علم فارق از مذهب، رنگ، شکل و اعتقاد سطح علمی این دانشگاه را بالا و بالاتر میبرد. اعتبار این نهضت علمی به قدری فراگیر شد که مردم عامی و اقشار متوسط اجتماع هم ترغیب میشدند جهت کسب علم به این شهر و دانشگاه عظیم علمی مراجعه کنند. در بین خانوارها از تمام بلاد و کشورها این رقابت در گرفته بود که به عنوان فخر به یکدیگر میگفتند فرزند ما قرار است جهت تحصیل علم به مدینة الرسول در محضر محمد صادق حاضر شود.
* رنگ و جنسیت جایی در مکتب درس امام نداشت
دیگر این که این نهضت علمی رنگ جنسیتی نیز نداشت و زنان هم میتوانستند در شاهراه کسب علم قرار گیرند و علم بیامورند تا جایی که افرادی تعیین شده بودند که مطالب علمی و سوالات علمی ایشان را به محضر امام صادق آورده، استفتا و مباحثه کرده و نتیجه را به بخش علمی زنان ارجاء دهد. مباحث در سطوح پایین از امکاناتی چون نوشت افزار، الواح سنگی و گلی و قلم نیز برخودار بودند و در سطوح بالا با وجود گران بودن کاغذ و چرم به جهت نوشتن، مباحث و علوم دستهبندی و مکتوب میشد و کتاب خانه عظیمی در مدینه شکل گرفت که محل رجوع دانشمندان و دانشجویان و طالبین علم شده بود.
تفاوت دیگر این بود که مباحث با وجود دارا بودن امام صادق از علم لَدُنّی و علم امامت، مورد بحث و جدل قرار میگرفت و نظرات به شکل جامع دستهبندی و نتایج این مباحثات یادداشت میشد؛ به طوریکه اگر دانشجویان از سطوح پایین وارد بر محضر درس امام صادق و یا شاگردان رتبه یک ایشان میشدند در هر جا که ایراد و اشکال علمی برایشان پیش میآمد به ادله مکتوب مراجعه نمایند و از طرح سوال و ادلهی اثبات یا نفی آن نظریه آگاه شده، پایهی علمی ایشان هم سطح در بالاترین مرتبهی علمی پیش برود.
علومی چون فقه و روایات و تاریخ مباحثی چون جغرافیا، هیئت، فلسفه، جفر، طب (پزشکی)، فیزیک غرب (یونان) و مبانی عرفانی نیز توسط امام صادق تدریس میشد.
* تدبیر حضرت صادق (ع) در رشد و تعالی دانش و همهگیر شدن علم
نکته: ذکر این نکته ضروری است که اهل بیت (ع) در دورهی خلفای اموی و عباسی جز در مدینه نمیتوانستند زندگی کنند و چنانچه میخواستند در شهری دیگر زندگی کنند، علاوه بر اینکه مورد تضییع و آزار این حاکمان قرار میگرفتند.
جانشان نیز در معرض خطر بود، فلذا امام زین العابدین (ع) و امام محمد باقر (ع) هم به این دلیل میتوانستند به شکل مختصری به تدریس مشغول باشند، که در مدینة الرسول در شهر جد بزرگوارشان بودند. شهر مدینه معرف به مدینة النبی چون خانهی آنها بود و آن جا بین مردم احترام و عزت خاص داشتند، خلفای اموی جرات نمیکردند که زیاد معترض ایشان باشند، اما در زمان امام صادق (ع) مدینه یک مدرسه و یک دانشگاه بزرگ شده بود که تعرض به آن زیاد کار آسانی نبود. البته آزادی نسبی موجود دلیل دیگری هم داشت که حکومت اموی در حال پایان بود و چند زمانی گذشت تا بنی العباس، شروع به پایهریزی حکومت عباسیان کنند؛ فلذا در این بین تدبیر حضرت صادق (ع) موجب رشد و تعالی دانش و همهگیر شدن علم گردید.
* مسلمان و کافر در محضر درس امام صادق (ع)
دیگر از دستاوردهای این دانشگاه عظیم علمی این بود که حضرت امام صادق (ع) آزمایشگاههایی را تاسیس نمودند که به لحاظ انجام آزمایشات علمی (فیزیک و شیمی) در رتبه بالایی قرار داشتند. هر فرمول علمی قابل پذیرش نبود، مگر در آزمایشگاه به تایید میرسید.
امام صادق ع بنیانگذار مکتب عرفانی نیز بودند، تا آن زمان به شکل جسته و گریخته از عرفان و مبانی عرفانی حرفهایی و نقل و قولهایی بود ولی تدوین نشده بود و یک جهت و مکتب مشخصی معرفی نشده بود که حضرت امام صادق (ع) پایه گذار مکتب عرفان اسلامی با ساختار عرفان نظری و علمی بودند.
محشری در کتاب ربیع الابرار بعد از مقدمه بسیار عالی در توصیف مقامات علمی امام صادق (ع) و صفات عالیه ایشان میگوید: محمد صادق از نوابغ عرفان و پیش قدم درعرفان بودند.
نویسنده تذکرة الاولیا (عطار) نیز به تاکید از جایگاه امام صادق (ع) در عرفان سخن میگوید و به توضیحات مبسوطی در این باره میپردازد که: هنوز کسی را ندیدم که به اندازهی محمد صادق (ع) در این سطح، عرفان را بفهمد.
شیخ ابوالحسن خرقانی میگوید: مسلمان و کافر در محضر درس امام صادق (ع) حضور به هم میرسانیدند و از خوان فضلش و علوم بی پایانش بهره مند میشوند.
* نشر و ترویج مذهب شیعه
توجه به عرفان از طرف امام صادق (ع) نگاهی بنیادی بود و فانی عرفان زرتشتی که بنای ثنوبت داشت و عرفان مکتب اسکندریه که پایهی تثلیث داشت، عرفانی که شاکلهای جامع و کامل داشت و بنای توحیدی داشت و بر مبنای وحدانیت که هیچ اثری از دوگانگی و تثلیث در آن یافت نمیشد، همچنین پا به ورطه غلو نمیگذاشت.
توجه به انجام احکام و عمل به واجبات و در عین حال تذکیه نفس و همچنین توجه به دنیا در حد نیاز و توجه به خانواده و نگاه تربیتی و اخلاقی.
شروع بحثهای اعتقادی از توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد نهضت بزرگ اعتقادی را اساس و بنا گذاشت و نفی رهبانیت از جانب امام صادق (ع) توجه به پیشرفت علوم و فنون را باعث شد.
همچنین مخالفت با رهبانیت راه را برای نشر و ترویج مذهب شیعه باز نمود و مبلغین علمی و مذهبی با روشن بینی تمام به نشر معارف اهل بیت (ع) میپرداختند. در عین حال به تکاپوی علمی و کسب معاش نیز توجه داشت که خود نیز موجب جاری و زنده نگه داشتن جوامع بشری میشد.
خدمتی که امام صادق (ع) به مذهب شیعه کرد، نخست با آموزش علوم عدهی زیادی از مردم بالاخص شیعیان را دانشمند کرده، سبب رشد یک فرهنگ شیعی شد، به وجود آمدن یک فرهنگ شیعی کمک بسیار به تقویت آن مذهب کرد و حال آنکه فرهنگ در هر جامعه کمک به تقویت و بنیان آن جامعه میکند.
امام صادق (ع) متوجه بودند که مذهب شیعه باید یک پایه معنوی داشته باشد تا اینکه با شهادت هر یک از حضرات معصومین آن مذهب را به راه درست خویش به قوت ادامه دهد. حبل الله و تمسک به آل الله فرهنگی بود که قدرتش را در زمان غیبت کبری نیز به خوبی نشان داد. فرهنگی که توقف نداشته و دائماً در حال پیشرفت بوده و نکات جدید در دوران جدید و مسائل جدید مبتال به توسط مجتهدین و علما شیعه بیان میشود و هیچ مسئلهای از نگاه این فرهنگ حقه جعفری اثنی عشری دور نماند.
امام صادق (ع) فرمودند: پس از اجرای احکام دین برای یک مسلمان واجبتر از ادب و علم چیزی نیست که شیعیان باید در هر حال به کسب علم و ادب احتمام داشته باشند.
* نگاه جاهلانه بنیالعباس به نهضت علمی امام صادق (ع)
اما نگاه بنی امیه و بنیالعباس به نهضت علمی امام صادق (ع) نگاهی جاهلانه و همراه باترس بود؛ بنی امیه و بنیالعباس میدانستند که امام صادق یکی از اولیا الهی است و جایگاه حکومت بر مسلمین جایگاه ایشان است و علیرغم اینکه میدیدند که امام صادق (ع) فقط به رشد فرهنگ و علم مشغول است بارها ایشان را به قصد به شهادت رساندن به مرکزحکومت یعنی عراق میبردند و پس از اینکه مطمئن میشوند که حضرت تمام توجهشان به پرورش علم و فرهنگ در جامعه اسلامی است ایشان را رها میکردند.
مکرر در جهت قتل امام صادق (ع) اقدام میشد و به معجزات حضرت آن مورد دفع میگردید تا بالاخره در 25 شوال سنه 148 به سبب انگور زهرآلود که توسط منصور ملعون به حضرت خورانده شده و در سن شصت و پنج سالگی ایشان به شهادت رسیدند.
شیخ کلینی از امام موسی (ع) روایت کرده است، که گفت: پدر بزرگوارم را در کنف کردم در دو جامهی مصری سفید که در آنها احرام میبست پیچیدم و با پیراهنی که میپوشید و با عمامهای که از امام زین العابدین (ع) به او رسیده بود و در بردیمانی که چهل دینار خریده بودم، دفن نمودم.
همچنین امام کاظم فرمودند: که هر شب چراغ برافروزد در حجرهای که آن حضرت در آن وفات یافتند. شهادت امام صادق (ع) به شدت جامعهی علمی آن روز را در شوک فرو برده، خبر شهادت حضرت به دست بنیالعباس به سرعت در جوامع علمی و جهان پراکنده شد و ایشان عزادار فقدان آن حضرت شدند.