قهال سازمانی سری مولود قبالا و تلمود

(بسم الله الرحمن الرحیم)

سنهدرینی برای دنیای جدید

قهال واژه ای عبری است به معنای هیأت یا مجلس و یا گروه. تا قرن نوزدهم به هیأتهای یهودی محلی در لیتوانی، لهستان و روسیه اطلاق می شد. بنا به گفته منابع یهودی، مبدأ وجود این واژه اروپا و احتمالاً قبل از جنگهای صلیبی، می باشد.

 

امروزه قهال در کتابها و نوشته های فعلی جهانی به معنای هیأت سری غامضی همچون قبالا و بعل شمی(1) است. ناقدان می گویند که بیشتر مردم میان قبالا و قهال فرق نمی گذارند.
از نگاه بیرونی به این قضیه، یعنی تمیز دادن یهودی قبالی از یهودی بعل شمی و یهودی قبالی باید گفت که اینها همه در واقع واژه های مترادفی هستند که یک معنا را بازگو می کنند و آن سازمان «دانشوران صهیون» است که قطب و محور را تشکیل می دهد و بقیه سازمانها نهرهایی هستند که همگی به آن می پیوندند. این طور به نظر می رسد که فرقه بعل شمی در شکل و نحوه ترکیب آن به یکی از فرقه های مذهبی در مشرق زمین شباهت دارد. این البته نمای بیرونی این فرقه است اما در داخل دستگاهش چیز دیگری است متفاوت با آنچه ظاهرش نشان می دهد. این شکل ظاهری را از آن رو به خود گرفته است تا واقعیت خویش و آنچه را در درون دارد بپوشاند. این حقیقت بزرگ را هر پژوهشگر در زوایا و بواطن حرکت یهودیت جهانی بوضوح می بیند. سپس نوبت به فرماسونری بین المللی می رسد. در این جا نیز شاهد آنیم که اصل تفاوت ظاهر و باطن کاملاً رعایت شده است. این حرکت به دلیل ماهیت صهیونیستی خود عاقبت به نخستین ابزار مؤثر در دست یهودیت جهانی تبدیل می شود.
بارها پیش می آید که خواننده رمانها و داستانهای غربی به واژه « قهال» بر می خورد و تنها معنایی که به وسیله قراین از این واژه به دست می آورد، یک رشته شبحهای مبهم است. اجمالاً قهال به معنای سازمان یا گروه مشکوکی است که در کنجها و سردابها زندگی می کند. یک چنین چیزی از معنای «قبالا» و کلمه «کابالیست» در زبانهای اروپایی مستفاد می شود. لکن همه این پرده ها، زمانی که یک حقیقت هولناک خود را نشان می دهد، پاره می شود. آن حقیقت این است: رسم دست یافتن به ذبایح بشری با ربودن مسیحیان و مسلمانان برای کشیدن خون آنها و استفاده از آن خود در آیینهای کهن یهودی و بردن بخشی از خون آمیخته با ماده ای دیگر به سایر نقاطی که یهودیان امکان آدمربایی و خون کشی در سرزمین خود را ندارند... آری، این رسم هر یهودی تلمودی را مکلف می سازد که چنانچه انجام این رسم از او خواسته شود آن را عملی سازد. چه کسانی انجام این رسم را از او می خواهند؟ قشر خاخامهای جامعه یهود. غالباً بیشترین بار گناه ارتکاب این جنایتهای وحشیانه را خاخامها بر دوش می کشند. برای توصیف این جنایتها کلمه وحشیانه هم کافی و رسا نیست چرا که اگر این واژه را برای توصیف خوی جنایتکاری و آدمکشی یهود به کار گیریم، برای توصیف حیوانات وحشی که توحششان کمتر از جویندگان قربانیهای بشری و مرتکبین جنایت و خون کشی است، چه باقی گذاشته ایم؟ قشر خاخامها در تمامی سازمانهای پیدا و ناپیدای یهودی حضور دارد. پس، بر ماست که در بین کلیه این تشکیلات اسماً متفاوت به دنبال وجه مشترک بگردیم. می بینیم که طبقه خاخامها ستون فقرات کل این دستگاه را تشکیل می دهند. از همان زمان که یهودیها برای اقامت در فلسطین تلاش خود را آغاز کردند، یعنی از ایام سلطان عبدالحمید، بیشتر رجال برجسته و مسؤول یهود در این کشور، وقتی شرح حال آنها را می خوانیم، مشاهده می کنیم که پدرشان خاخام بوده است و همگی در آغاز فارغ التحصیل یک مدرسه دینی یا خاخامی بوده اند. خیلی کم اتفاق افتاده است که یکی از آنها پیش از دیدن مدرسه خاخامی که نوجوانان را با تعالیم و اسرار مگو تغذیه می کند به یک مدرسه عمومی، ولو یهودی، رفته باشد. اختلاف اسمی این سازمانهای یهودی از نوع اختلاف عناوینی است که برای یک شیء انتخاب می شود. علت آن که به این مطلب اشاره کردیم این است که در یک سفر کاوشگرانه از تورات حرکت کردیم و به تلمود رسیدیم و سپس قبالا را پشت سر گذاشتیم و آن گاه به نحمانیه و میمونیه رسیدیم و کتاب زهر یا روشنایی و نیز بعل شمی را که مدعی آوردن معجزه است، دیدیم و سرانجام در این فصل در میدان «قهال» فرود آمدیم. برای آن که هیچ ابهامی در ذهن خواننده به وجود نیاید مفید دیدیم که توجه او را به آنچه گفتیم، جلب کنیم. البته همه خوانندگان عرب نیاز به این اشاره ندارند. وقتی خواننده از تمامی این مسائل که در این کتابهای در دسترس او مطرح شده اند آگاه شد پروتکلها را خواند و در آنها دقت و موشکافی کرد، به عقیده ما دیگر نیازی نیست که توجه خود را معطوف بررسی یهودیت جهانی از طریق تورات و تلمود کند تا بفهمد که باید به عنوان یک وظیفه و مسؤولیت در برابر خودش، فرزندانش، میهنش و تاریخش با هر آنچه بوی «یهودی» یا اسرائیلی در فلسطین می دهد مبارزه کند.
به ادامه بحث از قهال می پردازیم. منتقدان درباره این حرکت می گویند که اگر نتوان منشأ پیدایش آن را به دورتر از قرن دهم میلادی بازگرداند، می توان گفت که این سازمان و بعل شمی هر دو از تلمود گرفته شده اند. در ابتدا هر دو به عنوان یک چیز از تلمود سرچشمه می گیرند و سپس هر یک راه خود را در پیش می گیرد. نکته دیگری که در این جا وجود دارد این است که سازمان قهال برای کسی که از بیرون به آن نگاه می کند، به صورت نمای بیرونی یک دستگاه «تلمودی» جلوه می کند، حال آن که در حقیقت پوششی برای قباله بزرگ است. قباله چیزی ندارد جز یک تاریخ سیاه در سراسر اروپا. از این رو، در چهار یا پنج قرن اخیر به چیزی احتیاج پیدا کرد که حتی الامکان واقعیت آن را در پرده نگه دارد. این بود که سازمان قهال به عنوان پوشش خارجی ظهور می کند و جایگزین ارتباط ظاهری میان حکومتهای اروپای مرکزی، بویژه اروپای شرقی، و گروههای یهود که دور خودشان پیچیده بودند، می شود. این سازمان می بایست مالیاتهای رسمی حکومتی را بپردازد و امور اداری و اجتماعی خود را انجام دهد. سازمان قهال همه این وظایف را انجام می داد تا آن که بتدریج کم سو و کم سوتر می شود و در سده گذشته به پایان عمر خود می رسد، چرا که پس از حرکت کارل مارکس در نیمه سده گذشته، سازمانها و تشکیلات یهودی جدیدی ظهور می کند و حرکت یهودیت جهانی، حتی پیش از آن که هرتزل به دنیا آید، وارد مرحله نوینی می شود.
پژوهشگر در موضوع یهودیت جهانی می داند که زمینه گسترده فعالیت سازمان قهال در روسیه، لهستان و لیتوانی و سایر کشورهای شرق اروپا بوده است و پرداخت مالیاتهای شهری به حکومتها مهمترین وظیفه قهال بود. پوشیده نماند که انزوای یهود و سکونت آنها در محله های مخصوصی در شهرها به نام اروپایی گتو (Ghetto) که البته نه از روی اجبار که به اختیار خود آنها صورت می گرفت و با غریزه انزوا طلبی و کناره گیری آنها از جامعه غیر یهود هماهنگی داشت، دستگاههای قهال را در ادامه دادن به فعالیتهایش کمک کرد و یهودیت مخفی جهان از آن سود می جست؛ زیرا این وضع پوشش و پرده ای است برای سازمانهای یهودی که زیر آن خود را مخفی می سازند و این سرمایه فعالیت یهودی است. بعضی منتقدان می گویند که وظایف سازمان قهال بیشتر شبیه نظام شهرداریها در شهرها بود. البته در ظاهر این طور می نمود. فعلاً ما نمی توانیم بیش از این حاشیه برویم و مطلب را شاخ و بال دهیم؛ زیرا هدف اصلی ما در این مقاله آن است که سخن از قهال و ویژگی آن را کامل کنیم چنان که درباره همپالگیهای او، بعل شمی و قباله، کردیم. در این قصد نداریم وارد بحث از دو موضوع مهم یعنی «گتوی یهودی» اروپایی و «آنتی سمیتیزم یا یهود آزاری» شویم- به نظر ما این هر دو یک چیز است هر چند نویسندگان یهود سعی می کنند یهود آزاری را حرکتی آفریده دست «گوییم» یا غیر یهود، برای مبارزه با یهودیان معرفی کنند- لکن اشکالی ندارد که موضوع «محله یهودی» در شرق اروپا را، جایی که لانه غرایز یهودی است، به ایجاز بررسی کنیم.
بر اساس فرهنگهای انگلیسی، واژه گتو به احتمال زیاد از ریشه ایتالیایی Borghetto، مصغر Borgo، است به معنای «محله یا کوی» در یک شهر. این کلمه در انگلیسی Borough است. کاربرد آن به مرور زمان متحول شد و سرانجام به محله های یهودی نشین کشورهای اروپایی اختصاص یافت. همان طور که گفتیم یهودیها خود در این محله ها جمع شدند و کسی بزور آنها را به آن جا نکشاند. چنین بر می آید که این پدیده نخستین بار در قرن یازدهم در ایتالیا ظهور کرد. در این قرن جنگهای صلیبی تازه آغاز شده بود و ایتالیا کانون فعالیت در این جنگها از طرف پاپ بود و یهودیها پنهانی علیه کاتولیکها دسیسه می کردند. شاید در این جا، در ایتالیا، بود که یهودیها برای نخستین بار در محله های خاص خود جمع شدند و سپس این پدیده در اروپا، در آلمان و باواریا (2) و اوستریا و انگلستان، شایع شد و تا قرن نوزدهم وجود داشت. واژه «گتو» به معنای محله خاص یهود، باقی ماند. اما معنای آن بتدریج توسعه و امتداد یافت تا جایی که امروزه برای تعبیر از هر گروه و جمعیت سری یا علنی، کم یا زیاد، یهودی یا غیر یهودی که جا و محله خاصی را برای زیستن خود انتخاب کرده و خود را از سایر جامعه متمایز و جدا کرده باشد، به کار گرفته می شود. در کشورهای عربی و اسلامی نیز یهودیها همین روش را در پیش گرفتند و این خود دلیل دیگری است بر این که علت جمع شدن یهود در یک جای خاص سختگیری از سوی حکومت یا مخالفان آنها نبوده است بلکه این کار را در پاسخ به غرایز یهودی خود می کرده اند. در بین ما به گتو، بسته به اصطلاح رایج در پایتخت یا شهرهای دیگر، « حی الیهود» یا «حاره الیهود» (کوی یا محله جهود) گفته می شود. منتها باید توجه داشت که اقامت یهودیها در کشورهای عربی- اسلامی و شرقی برای آنها نعمتی بود که نظیرش را در هیچ یک از کشورهای اروپایی ندیدند.
باز می گردیم به قهال و تشکیلات آنها. همان طور که برای یهودیها بهتر بود امور اداری و برخودرهای اجتماعی آنها با حکومتهای کشورهای محل سکونتشان را یک گروه، مسؤول عهده دار باشد این کار برای حکومتها نیز بهتر بود، زیرا با یک هیأت مسؤول یهودی مواجه بودند که طرف حسابشان فقط او بود. گر چه این وضع امروزه با شرایط و موقعیتهای حکومتهای فعلی سازگاری ندارد، اما در گذشته بهترین تدبیر عملیی بود که می شد در برخورد با یهود اتخاذ کرد.
به گفته منتقدان، هیأتهای قهال بارها دستخوش هرج و مرج و تباهی و فروپاشی شده است. این هیأتها هر سال یک بار انتخاب می شدند. از ابتدای قرن هیجدهم هیأتهای قهال کم کم شروع به فروپاشی و از هم گسیختگی کردند و دایره مسؤولیتهایشان تنگتر می شد.
دستگاههای قهال تدریجاً به سازمانهای سری تبدیل شدند. این سازمانها با هدایت و تحت سلطه خاخامها، این متولیان تلمود، اداره می شدند و شمشیر مخفی آنها گردنها را نشانه رفته بود. هر کس در حق «قباله» که در اوج احترام بود، گناهی مرتکب می شد بی محابا به قتل می رسید. برای حکومتهای شرق اروپا هم اهمیتی نداشت که در داخل دستگاههای یهودی چه می گذرد. منتقدان همچنین می گویند که در ایام شکوفایی قباله، هیأتهای قهال یک دایره سری داخلی داشتند. وقتی در زمان شکوفایی اش این گونه بوده است، پس حالا که در تنگنا قرار گرفته و راه نفس بر او تنگ شده است، چه وضعی دارد؟ باری... در نتیجه این وضع، یعنی تبدیل دستگاههای قهال به سازمانهای سری، هیأتهای قباله، در ظاهر، هیأتهای قهال را جذب خود کردند و قهال ظاهراً موجودیت خود را از دست داد، اما در خفا قهال می توانست هر کاری که خواسته باشد انجام دهد؛ زیرا به نیرویی کاملاً جذب شده در دستگاههای قباله تبدیل شده بود.
-----------------------------------------------------------------
  • پی نوشت ها :
  • 2- Bayern, Bavaria بزرگترین ایالت آلمان غربی- م.
  • منبع مقاله: نویهض، عجاج. (1387)، پروتکل های دانشوران صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم(1387).

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:11 شهریور 1392 - 11:41

نظر شما...
    • سعيد

      آقاي نويسنده! جمع بطن ميشه بطون نه بواطن.
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد