تبیین فهم آیه اکمال دین بر اساس نظم فراخطی قرآن - بخش اول

(بسم الله الرحمن الرحیم)

طبق دیدگاه گروهی از مفسران و قرآن پژوهان آیه اکمال دین (مائده: 3) با قبل و بعدش هماهنگی ساختاری و تلازم معنایی ندارد.

چکیده

طبق دیدگاه گروهی از مفسران و قرآن پژوهان آیه اکمال دین (مائده:  3) با قبل و بعدش هماهنگی ساختاری و تلازم معنایی ندارد. این ناسازگاری بیشتر ناشی از نوع نگرش به متن قرآنی است که متن را مطابق قواعد رایج در عرف و رابطه خطی و طولی آیات،یعنی توجه به روابط پسین و پیشینی آیه در سیاق و خطی مشخص در نظر می گرفتند؛  اما با تغییر آن نگرش وگذر از نظم خطی آن سان که آیه با دیگر آیات همخوان و هم معنای خود، شبکه ای از ارتباطات دور و نزدیک را شکل  دهد،می توان  آیه منظور را با روش تحلیل و تطبیق ساختارهای متوازن در مسیر فرایند فهم درست قرار داد؛ درصورتی که از یک سو، به اموری چون فضای نزول سوره مائده و ارتباط با سوره های پیش از آن و از سوی دیگر، به نشانه  هایی چون واژگان متقارب،  ساختارهای متوازن و الگوهای تکرار در آیات متعدد به خصوص آیات دیگر سوره مائده توجه شود.

رهیافت حاصل از واکاوی شبکه ارتباطی آیات مرتبط با آیه اکمال دین، اهمیت و ضرورت امر ولایت را درپی دارد، همان امریکه مطابق دیدگاه شیعه، دین با آن کامل شد وکافران را یأس فرا گرفت.کفاری از اهلکتاب به همراه منافقانکه در عهدشکنی و تحریف احکام الهی و دشمنی با پیامبر(ص)  و... از هیچ چیز دریغنکردند؛ اگرچه از ظواهر آیات سوره، اعلان رسمی ولایت امام علی(ع) در روز غدیر خم   به دست نمی آید؛ اما از دلالت آیات 55 و56 و67  مائده، بهره مندی حق ولایت برای«الذین آمنوا» و انطباق مصداق برتر آن به علی بن ابی طالب در صورت پذیرش خصوص سبب نزول آیه ولایت(55) در حق ایشان به دست می آید.
 

کلیدواژه ها

 نظم فراخطی، آیه اکمال، ولایت، سوره مائده

طرح مسئله

پذیرش نظم و انسجام درونی قرآن این امکان را فراهم می سازد که از یک سو، درجهت کشف معنا و روابط متن در سطح کلان آن اقداماتی صورت گیرد، از سویی نیزکیفیت نظم آیات در سوره ها واقع گرایانه تر بررسی و تحلیل شود؛ زیرا «هر متن وگفتار، یک نظام زبانی است که از مناسبات و روابط درونی خاصی تشکیل شده است. کار مفسّر درک این مناسبات و روابط درونی در یک سیستم زبانی (متن) است» (واعظی، 1383، ص32).

تجارب صورت گرفته در این زمینه، حکایت از این واقعیت دارد که بیشتر قرآن پژوهان از منظر نظم خطی وکمتر فراخطی به متن قرآن توجه داشته اند. این رویکرد به رغمیافته های ارزشمندش به هر دلیلی در کشف ارتباطات پاره ای از آیات گویی چندان موفق نبوده است. از باب نمونه در آیه 3 سوره مائده موسوم به «آیه اکمال دین» همچنان شاهد دیدگاه های مختلفی هستیم که موقعیت فعلی آن در قرآن با قبل و بعدش را ناسازگار نشان می دهد.

بنابراین ضرورت دارد، نگرش و رویکرد به آیات و سور همسوی با واقعیت متن قرار گیرد و از آنجا که هنوز همه صورت های متصور از هویت متن برای ما مشخص نیست، تکیه بر یک رویکرد همچون پیشینیان هم چندان موجّه به نظر نمی رسد. به خصوص در زمان حاضرکه یافته های نوین در حوزه زبان شناسی و معناشناسی متن و تفسیر متون،  سبب القای نگرش های متفاوت تری شده است و بعضًا امکان  های دیگری از متن را بر ملا می سازد. به نحوی  که رهیافت حاصل از چنین نگرشی،  متن را در تمامیت آن و به صورت شبکه ای از واژگان متقارب با روابط همنشین و جانشین درنظر می گیرد (ر.ک: مطیع و همکاران، 1388، صص107 ـ 108).

در این صورت، پرسش این است کهباکدامنگرشمی توان ارتباطات آیات در قرآن را بررسی کرد. آیا همچنان باید نظم آیات در سوره ها را به صورت خطی و طولی دنبال کرد و مثلاً در نمونه هایی همچون آیه اکمال دین به دنبال توجیه ها و وجوه محتمله بود، یا ایر.که به مدد نظم فراخطی و شبکه ای هم امکان ربط دهی بین آیات با یکدیگر وجود دارد. در این گفتار کوشش شده است، بر چرایی ضبط آیه اکمال دین در چینش کنونی قرآن تمرکز شود و با استفاده از مکانیسم نظم فراخطی و حلقوی متن،  چرایی و چگونگی  این چینش بررسی و تحلیل شود.

پیشینه بحث هم در قلمرو یافته های مفسران و قرآن پژوهان و هم متخصصان ادبیات و بلاغت نشان دهندۀ بیان احتمالات و وجوه احتمالی بر اساس نظم خطی و طولی آیه منظور است کهحداقلدرناحیه دوگروه شیعه و اهل سنت همچنان شاهد اختلاف در مبانی روشی و معرفتشناختی هستیم. تحقیقات صورت گرفتهدرزمانمعاصرهمبرخی از مبانی نظری موضوع نظم قرآن را پوشش می دهد. آنگونه  که در نظریه های انسجام  ساختاری (ر.ک: آقایی، 1387، صص72-75 )،  روابط بینامتنی (El-awa, 2006, p.24-44 به نقل از آقایی 1387)، رهیافت اندام وار ( Mir, 1993, p.211-213)،  شبکه معنایی قرآن (ر.ک:  ایزوتسو، 1361، صص44)،  الگوی بازگشتی (ر.ک:  ذوقی، 1392،  صص165 ـ 170)، ساختار هندسی سوره ها (ر.ک: شحاته، 1369، صص20-27؛  خامه گر، 1386، صص13ـ21)  مشاهده می شود.

در این دو پژوهش با توجه به چگونگی ترتیب آیه اکمال دین در نظم فعلی قرآن، بدون اشاره به نظم فراخطی و شبکه ای آن، سعی شده است که از مشکل ارتباط برخی آیات با یکدیگر از جمله آیه اکمال دین پرده برداشته شود و با تکیه بر قراین منفصل و شواهد برون سوره ای به ویژه ربط و فضای بین سوره های بقره،  آل عمران، نساء و مائده نتایج توجه برانگیز به دست آمده است که بانتایج این گفتار در برخی جهات همسویی دارد (ر.ک: فقهی زاده،  1374، صص93 ـ 108؛  بی آزار شیرازی، 1368).

  نیل رابینسون، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه ولز در انگلیس، هم درکشف انسجام ساختاری سوره مائده بر اساس مدل قلب (ر.ک:  رابینسون، 1391) در تقسیم سوره به 11 بخش،  شواهدی دال بر تناظر این بخش ها با هم ارائه دادکه البته اقدام ایشان مبتنی بر انسجام و پیوستگی درون سوره ای بوده است.

1. نظم قرآن بر اساس الگوی خطی و فراخطی

چنانچه بتوان برای متن قرآن، ساختاری منظم و منسجم قایل شد، به ناچار باید از دو الگوی خطی(طولی) و فراخطی(حلقوی) پیروی کرد. مطابق الگوی خطی، متن با همه نشانه ها و قواعد حاکم بر زبان آن در طول یک خط ممتد پیکره بندی (Topology) شده است؛  به تعبیری «خطی بودن، بدان معنی است که واحدهای زبانی از قبیل واج، واژه یا پاره گفتار، به  صورت رشته ای به هم پیوسته، یکی به دنبال دیگری می آیند وگفتار را همانند روایتی نمایان می سازد که آغازی دارد و پایانی. هرکلام از جایی آغاز و به نقطه ای ختم می شود» (قیطوری، 1385، ص21).دراین صورت، شرط انسجام و نظام مندیمتن، حفظ ارتباطات قبل و بعد سخن در بافت خاص خود است؛ به نحوی که وجود هرنوع ناسازگاری و اختلاف بین اجزای متن به مثابۀ خروج متن از ساختارهای اصلی اش محسوب می شود که در چنین شرایط طبعًا راه بر بیان احتمالات و وجوه دور از واقع باز خواهد شد.

نگرش پیشینیان و حتی بیشتر معاصران به متن قرآن بر اساس همین الگوی خطی و طولی پیگیری  شده است  (ر.ک: Mir, 1993, p210-213)که در واقعیت تاریخی خود، زمینه بررسی و طرح مباحث و نتایج مهمی چون نظم و ترتیب توقیفی و وحیانی آیات و سور،  نقش مناسبات و روابط بین آیات و سور، بیان لطایف و وجوه زیبایی بخش در چینش و ترتیب آیات و سور،  نوع ارتباطات پیش و پس آیات و سور، سبک و اسلوب بیانی خاص قرآن با نام وجه اعجاز آن و... را در میان ادبا، مفسران و اندیشمندان علوم قرآنی به دنبال داشته است به حدی  که امروز هم از مراجعه با آنها گزیری نیست ( ر.ک:  سیوطی، 1421، ج2، صص216 ـ 217؛  زرکشی،  1410، ج1، صص131ـ 133؛ فخر رازی، 1420، ج7، ص106).

اما در روزگار معاصر شاهد تغییر در نگرش برخی قرآن پژوهان هستیم که به مدد تحولات علمی و معرفت شناختی حاصل شده در حوزه  های تفسیر متن و زبان شناختی، بر  افق  های تازه تری از بررسی و شناخت نظم و ساختار متن قرآن دست یافته اند. در چنین فضایی سعی شده است، متن به صورتیک کل به هم پیوسته دیده شود، تا چنانچه «کسی بخواهد معنای خاصی از قرآن را کشف کند، باید نگاه کلی نگر به همه متن داشته باشد و هر زاویه معنا را در گوشه ای از ساحت های قرآن جستجو کند»(مطیع و همکاران، 1388، ص108).

در بخشی از مطالعات معاصر نیز، قرآن به منزله متنی غیرخطی و بی زمان در نظر گرفته شده است که ماهیت الهی خود را از طریق درهم شکستن مداوم بافت زمانی ـ مکانی و گذر از زبانِ خطی آشکار می کند. در چنین نگرشی گوینده متن یعنی خدا در چنان موقعیتی قرار دارد که همه زمان ها را درک می کند و در هیچ زمانی محصور هم نیست؛ بنابراین خود را در زبان به منزله یک متکلم عادی کهگفته هایشدرنظمخطی گرفتارند،آشکارنمی سازد. بنابراین قرآن نه از یک انسجام خطی، بلکه از انسجام شبکه ای برخوردار است که همهاجزای آن در ارتباط بایکدیگرند (ر.ک: قیطوری، ص17 و23).

نتیجه چنین پژوهش هایی این مسئله  مهم را به ارمغان داشته است که برای اثبات انسجام و نظام مندی قرآن لازم نیست که بر نظم خطی و طولی آن توقف شود؛ بلکه باید از چنین نظمی گذرکرد و متن قرآن را فراتر از قواعد حاکم بر نظم عرفی بررسی کرد؛ زیرا بین گسستگی متن با غیرخطی بودن نظم تلازمی وجود ندارد؛  بلکه چه بسا مسئله انسجام از طریق نظم خطی،  واقعیت فراخطی بودن را به حاشیه برده باشد. پس گذر از نظم خطی، خود عامل پیوستگی معنایی و صوری متن است.

با پذیرش نظم فراخطی  و  شبکه ای  قرآن  می توان از واقعیت های  مختلف و  بازسازی  تصویر درست از بازتاب  آنها در قرآن دفاع کرد.  باور ما این  است که در قرآر.کلیدواژهایا نشانه هایی  وجود دارد که در سراسرآن  پراکنده اند و  درکاربردهای  گوناگون  خود از یک واقعیت خبر می دهند. این  طبیعی  است که انتقال یک پیام بر دوش برخی  واژه های  مرتبط و  مبیّن  آن  پیام باشد و  در فواصل متعدد بر زبان گوینده جاری شود و  اگر قرار باشد مراد گوینده از کلام و  پیامش به درستی  شناخته شود،  گزیری  از توجه به آن  واژه های  اساسی  و  نمونه های کاربردشان نیست؛ اما به جهت  آر.که گوینده الهی  در بیان  مقاصد خود زمانی 20 یا 23 ساله را اختیار کرده و  همزمان  با شرایط و  محیط های  مختلف قصد القای  پیام خود را داشته است،  حصول چنین امری در بادی امر چندان  آسان به نظر نمی رسد.

با این حال،  می توان  چنین  تصورکرد که  گوینده الهی  از آن  هنگام  که شروع به سخن گفتر.کرد تا پایان،  مراد جدی  خود را در ضمن  واژگان  متعدد و  متقارب در معنا به کار برده و  با انگیزه هدایت و  تربیت انسان ها  تمام حوادث نظام هستی  را به مدد تبیین  و  تفهیم این  انگیزه آورده است؛  به گونه ای که در سراسر این  نوع تکلم می توان  شاهدی  بر جدیّت و  وحدانیت متکلم  آن  پیدا کرد. به وجهی که شاید بتوان گفت همه آیات به  دنبال القای نگرش حقّانی و توحیدی به انسان هستند.

این رهیافت از یک سو، با تفسیر قرآن به قرآن هم پوشانی و تلازم معنایی دارد، همان روش تفسیری که در اندیشه و روش مفسران بزرگی چون علامه طباطبائی بدین صورت مبناسازی شده است که «قرآن را باید به کمک خود قرآن تفسیرکرد و معنای آیه ای از آن را به مدد آیات نظیر آن از طریق تدبر امرشده در خود قرآن روشن ساخت، تا با استفاده از ویژگی هایی که خود آیات ارائه می دهند، بتوان به شناخت آیات دست یافت» ( طباطبائی، 1417، ج1، ص11).

از سویی نیز مکانیسم تفسیر موضوعی را پویا و کاربردی می داند؛ زیرا  مفسر در چنین تفسیری به دنبال آن است که آیات مشابه (در لفظ و محتوا) و هم مضمون را در یک جا دسته بندى و دربارۀ آن بحث و بررسى کند. مفسر ابتدا آیات گوناگون در یک موضوع از تمام قرآن را که در حوادث و فرصت هاى مختلف نازل شده اند، گردآورى و جمع بندى، سپس از مجموع آنها نظر قرآن دربارۀ ابعاد آن موضوع را روشن می کند(ر.ک:  شهید صدر، 1359، صص11-24).

2. ساختار سوره در الگوی نظم فراخطی

بنا بر نظم فراخطی و حلقوی حاکم بر قرآن درکنار نظم طولی و خطی آن،  هرگونه پذیرش نظم و انسجام درونی سور قرآنی از آن جمله سوره مائده وابسته به  عناصرونشانه هایی است کهدرخودسوره ها تعبیه شده اند، اعم  از واژگان  هم نوا،  الگوهاى تکرار،  توازى ساختار و هرآن چیزی که حلقه وار شبکه معنایی و دلالتی آیات را مشخص می سازد.

اینکه خداوند در همه سوره ها به خصوص مائده به فراخور سخن و به نحو پراکنده از موضوعات و مسائل گوناگونی سخن به میان آورده، برای آن است تا بر مفسر و خواننده روشن باشد که کشف پیوند و انسجام آیات و سوره ها لزوماً نباید در چارچوب  معیارهای شناخته شده بین   خودشان، یعنی قرارگرفتن موضوعات و مطالب در یک خط طولی و به هم وصل شده دنبال شود؛ زیرا درآن صورت مواضع متعددی از آیات و سوره ها وجود خواهد داشت که اصلاً با آن معیارها سازگاری ندارند. از باب نمونه همینآیه 3 مائده به تأثیر معیارها و قواعد حاکم بر نظم عرفی ( خطی) از گذشته تا حال هم از حیث جایگاه آیه و هم ارتباط آن با قبل و بعدش پرداخته و محل نظر و مناقشه مفسران و قرآن پژوهان شیعه و سنی  بوده است.

این درحالی است که با تغییر نگرش   و روش  تفسیرِ آیه منظور در چارچوب زبان شناختی «گذر از نظم خطی» هم، می توان ارتباط آیه با آیات هم جوارش را سنجید و هم به کمک آیاتی در سوره های دیگر که با یکدیگر مرتبط و از بافت موجود آیه منظور نیز غایبند،  از جایگاه کنونی آیه دفاع کرد. تقریباً شبیه کار کسانی که با الگوی «وحدت موضوعی قرآن» تلاش کردند، محوریت موضوعات سوره های قرآن را کشف و پاره ای از ارتباطات آیات با سوره ها را مطابق ساختار هندسی سوره ها ترسیم کنند (ر.ک: الحجازی،1390ق، صص150 ـ 200؛ خامه گر، 1386)، با این تفاوت که میزان تلاش آنها در ربط دهی آیات محدود به نظم درون سوره ای و در نمونه هایی ارتباط موضوعی آیات با یکدیگر بود؛ حال آر.که در الگوی نظم فراخطی تکیه بر همه عناصری است که اوّلًا متن را در تمامیتش یاری می رساند، ثانیًا از ابتدای سخن گوینده تا انتها بافت های متعدد سخن را پوشش می دهد و در فرایند حلقوی متن نقش معنادهی را ایفا می کند.

سوره مائده در الگوی نظم فراخطی همسوی با سوره های بقره، آل عمران و نساء، قصه اهل کتاب (یهود و نصاری) و روابط و کوشش های اینان با کافران و منافقان درجهت پنهان ماندن برخی حقایق به ویژه حقانیت رسول اکرم (ص) را بیان می کند و از همه مهم تر حساسیت آنها نسبت به آنچه بر پیامبر نازل شده است، (ما أنزل إلیه) را نشان می دهد.

از شبکه حلقوی آیات به دست می آید  که آن امر مهم ولایت بوده، همان که در آیه 51  از مؤمنان خواسته شده: (یاأَیُّهَاالَّذینَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصارى‏ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لایَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ) یا در آیه 81  از اهل کتاب خواسته است: (وَلَوْکانُوا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِیِّ وَماأُنْزِلَ إِلَیْهِمَا اتَّخَذُوهُمْأ َوْلِیاءَوَلکِنَّ کَثیراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ). در ادامه بررسی آیه اهمیت این موضوع در آیات پایانی نازل شده بر پیامبر اکرم (ص) استنباط خواهد شد، گویی بین رحلت پیامبر(ص) با محتوای آیات این سوره (مفروض به ایر.که مائده آخرین سوره کامل باشد)، یعنی همین امر ولایت و مصادیق اعلای آن ارتباط نزدیکی برقرار است.

3. فهم آیات در الگوی فراخطی

باید در نظر داشت که یک آیه با واژگان  خود،  آیه‏هاى خویشاوندى در سوره‏هاى دیگر دارد و  با آنها یک الگوى انسجام ساختارى ـ واژگانى ‏مى‏سازد. آن  هم در قالب نظمى که آهنگ آیه‏ها آن  را هدایت مى‏کند؛ بنابراین فهم درست از آیه ممکن نیست، مگر درصورتی که بتوان شبکه ارتباطی و معنایی آن آیه را بهدرستی ترسیم کرد. شبکه ای از واژگان، مفاهیم و معارف پیشینی، عوامل پراگماتیکی (اطلاعات نانوشته در هر بافت و سیاق که برای گوینده و مخاطب معلومند)، روابط و فضای صدور که در نظمدهی به آیه نقش ویژه ای دارند. با تحلیل نمونههای پیش گفته در زیر، بهتر می توان به واقعیت نظم فراخطی حاکم بر آیات و سور پی برد.

الف ـ واژگان متقارب در لفظ و معنا: استقرار واژگان در ساختار ادبی قرآن بر پایه این همانی ها و نه آنی ها  شکل گرفته است. از این منظر آنچه مهم می  نماید، روابط بین واژه ها و عبارات هم نوا و رابطه کارکردی آنهاست. این خود مقتضی آن است که عالم متن در پرتو ساختارهای اندام وار و ارگانیک آن مشاهده و تبیین شود؛ زیرا متن به آسانی رازهای خود را آشکار نمی سازد، مگر با شگردهایی خاص در بازنمایی پیام و هدف. مثلاً توجه به واژگان پرکاربرد در بیان معنا که در جاهای متعدد متن هنرنمایی می کند،  یکی از آن نمونه ها است.

در آیه اکمال دین، واژگانی چون یوم (2بار)، الذین کفروا،  دین (3بار)،  خشیت، اکمال،  اتمام نعمت،  رضایت،  اسلام در سیاقی متفاوت به کارگرفته شده اند، تا از یک امر مهم خبر دهندکه بنا بر دلالت آیه هم کفار را نومید ساخته و هم نشانه اکمال دین و  اتمام نعمت معرفیشده است. باید توجه داشت که این واژه ها در متن کارکرد معنایی خاص دارند وگوینده الهی در بیان معنایی مشخص آنها را به کار برده است، مگر آن نمونه هایی که با قرینه و نشانه ثابت شود که بر معنایی دیگر هم دلالت دارند.

یوم بنا بر قواعد زبان شناختی عربی مادام که با حرف تعریف «ال» بیاید بر روز یا روزگار معینی دلالت دارد ( ر.ک:  ابن عاشور،  1420، ج 5، ص29)، هرچند مفسری چون زمخشری آن را بر روز معینی حمل ر.کرده است (ر.ک: زمخشری، 1407، ج1، ص604). در مصداق این روز میان مفسران اختلاف است که بنا بر اهمیت بر روزهایی چون بعثت پیامبر (ص)،  فتح مکه،  نزول آیه برائت از مشرکان، روز نزول آیه، روز عرفه، روز غدیر خم حمل شده است ( ر.ک:  طباطبائی، صص169 ـ 177). رویکرد فریقین در تعیین آن روز مبتنی بر باورهای مذهبی و فرقه ای بوده و از جهاتی چند سبب اختلاف نظر میان آنان نیز شده است. مثلاً در جهت سبب و فضای نزول آیه  شیعه معتقد است که این آیه در روز 18 ذی الحجه سال 10 هجری نازل شده است،  اهل سنت هم روز عرفه (9 ذی الحجه) سال 10 هجری را روز نزول آیه دانسته اند ( ر.ک:  طباطبائی، صص169 ـ 177).

درواقع اختلاف از آنجاست که در ذهنیت مفسران، روزهای پیشنهادی به جهت تطبیق شرایط شان با محتوا و دلالت آیه در اولویت انطباق قرار گرفته اند. به گفته علامه: «آنچه با نام اسباب نزول طرح شده، همه یا بیشتر آن استنباط (راوی) است. بدین معنا که ایشان عموماً حوادث تاریخی را گزارش می‏کنند، سپس آن را با آیاتی که انطباق پذیر با آن حادثه است، قرینمی‏سازند و اسباب نزول آیه محسوب می‏دارند» (طباطبائی، 1417، ج4، ص74)؛ درحالی که «مهمترین ملاک برای پذیرش روایتیا روایات اسباب نزول، تدبّر در خود آیات قرآنی است ، چنار.که روایتی را می‏توان پذیرفت که با مضمون آیه و لحن و سیاق آن و تمام جزئیات و ظرایفی که با دقت در آیه می‏توانیافت، مطابقت کند» (نفیسی، 1381، ص84) .

با اعتماد به نظم فراخطی آیات می توان عوامل و عناصر دخیل در فهم و نظم این آیه را شناسایی کرد. از قبیل ایر.که با پذیرش نزول سوره مائده که آخرین سوره کامل نازل شده است (ر.ک: طباطبائی، 1417، ج 5، ص205؛ نجارزادگان، ص343)، چنین به ذهن می آید که خداوند پیش از این سوره، مقاصد خود را در مقولات عبادی، معرفتی، اعتقادی و غیره با واژگانی در ساختارهای معنایی مشخص بیان داشته است.

مثلاً واژه یوم را در 270 و اندی نمونه به کار برده و در هرجا مدلول خاصی از آن را اراده کرده است، به نحوی که با اطلاع از نوع کاربرد آن می توان به اطلاعاتی از قبیل اهمیت برخی روزها مثل یوم القیامه چون در آن روز: (یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَماعَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ...) آل عمران: 30، یایوم حنین که (لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فی ‏مَواطِنَ کَثیرَه وَیَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئا ...) توبه: 24 و غیره دست یافت که همه اینها در حکم قرینه یا نشانه ما را در حصول فهم آیه اکمال یاری رسانند. علاوه براین، عبارت «الذیر.کفروا» در130 و اندی نمونه به کار رفته است کهدرهمه آنمواضعبرمصادیقی خاص دلالت دارند، مثلاً در جایی مراد کافران مکه، در موضعی مراد کفار اهل کتاب،درجایی هم مطلق کافران اعم از مسلمان و غیرمسلمان مدّنظر بوده است.

مهم تر از این ها واژه «دین» است کهبی شک سهم خاصی در تبیین آیه ایفا می کند، 95 نمونه با مشتقات خود در قرآن به کار رفته است  که این لفظ بهرغم آر.که مشترک لفظی است و در معانی طاعت و انقیاد، حساب، تسلیم، جزا و پاداش و غیره به کار رفته است؛ اما در اینجا مراد معنای کلی آن یعنی مجموعه آموزه ها و دستوراتی است  که خدا بندگانش را مکلف به عمل و اجرای آنها کرده است (ر.ک: طبرسی، 1372ش، ج3، ص245؛ طباطبائی، 1417، ج5، ص180). در آیه منظور، یأس از دین مطرح شده است، نه یأس از مسلمین؛ بنابراین باید این یأس با توجه به محاسبات کافران معنا شود،گویی آنان تا پیش از نزول این آیه امیدى براى رخنه در دین و نابودى آن داشته‏اند و إلّا قرآن از یأس آنان سخن نمى‏گفت ( نجارزادگان،  ص337).

ب ـ واژگان تکراری: تأکید ما بر مفهوم تکرار و گریز از نظم خطی که به  دنبال آن می آید، به خاطر نقش مهمی است که این دو در متمایزساختن وحی از سایرگونه های گفتمان، ایفا می کنند. تکرار و درهم شکستن نظم خطی بخشی از یک روش زبان شناختیفراگیراست کهقرآنبرایگذراز بافت وگذر از دیگر ویژگی های زبان عرفی به کار می گیرد» ( قیطوری، 1385، ص26).

الگوهای تکرار بیشتر ناشی از انگیزه گوینده در صورتِ معنادادن به قصد و انگیزه درونی اش است، آنگونه که برای متن قرآن مثلاً آن را معیار بلاغت و امتیاز در بیان مقاصدش (به خصوص در داستان های تاریخی) به شمار آورده اند (ر.ک: طباطبائی، 1417، ج10، ص247؛ ابوزهره، 1418، ص118ـ120؛ فقهی زاده، 1374، ص148)؛ زیرا قرآن طبق یک دیدگاه پدیده تکرار را بر دو وجه به کار برده است: وجه اول اینکه تکرار به موجب آن است که اهداف دینى مترتّب بر بیان یک داستان واحد در قرآن کریم متعدّدند، در یک موضع براى یک هدف بیان مى‏شود و در موضع دیگر براى بیان هدف دیگر. وجه دوم هم اینکه تکرار در قرآن، اسلوبى براى تأکید نهادن بر بعضى مفاهیم اسلامى در نزد امّت مسلمان است (حکیم، 1417، ص367).

تکرار لفظی واحد یا دو لفظ هم معنی یا هم مرجع می تواند دو بخش یک متن را به هم پیوند دهد. این پیوستگی، اگرچه از نوع خطی نیست، به متن انسجامی می دهد که فقط در یک اثر شعریِ به غایت منسجم می توان یافت. علاوه براین، بخش های تکرارشده در قرآن، مرز سوره ها را به روی یکدیگر می گشاید؛ به طوری که همه آیاتِ خویشاوند در گفتگویی بی انتها شرکت می کنند. این گفتگوی بی انتهای الفاظ، موضوعات و سرگذشت های واحد یا همانند، قرآن را به شبکه ای از روابط بسیار فشرده تبدیل می کند که در آن هر مفهوم با مفاهیم بی شماری در جای  جای این شبکه پیوند می خورد (قیطوری،  ص30).

جـ  فضای  صدورکلام، انگیزه و سبک بیان گوینده الهی: توجه  به فضای  صدورکلام و انگیزه و سبک بیان گوینده، نشانه و  ابزاری مناسب جهت  روشنگری  برخی  ابهامات و  حل پاره ای  از اشکالات متن به شمار می آید. به نحوی که گفته شده: یکی از ویژگى‏هاى سیره عقلا در محاورات این است  که معنا و مقصود هر کلامى را با توجه به فضایى  که کلام در آن صادر شده است، به دست مى‏آورند؛ یعنى سبب، زمان و مکان صدورکلام، فرهنگ و ذهنیت افراد در وقت صدور آن را قرینه متصل به  کلام می دانند و آنها را در تعیین معناى کلام مؤثر مى‏دانند (بابائی، 1386، ج1، ص106).

در متن قرآن، گوینده الهی آن قصد و مراد جدی خود از تکلم (سخن گفتن) را در بافت های متعدد بیان کرده است و در مهم نشان دادن یک موضوع خاص مثلاً امر ولایت (آنگونه که از آیات سوره مائده فهمیده می شود) از همه امور و مسائل مرتبط با آن امر چه آنها که به اثبات آن می آیند و چه آنها که مانع فهم و اثبات آن می شوند؛ کمک گرفته است و با پردازش ماهرانه مطلب از آغاز سخن تا انتها، به متن چنان نظم و ساختاری داده است که تنها  با گذر از قواعد خطی و حاکم بر عرف می توان به حقیقت آن امر دست یافت. بررسی سوره مائده از همین منظر را می توان نقطه عطفی در پیاده سازی الگوی فراخطی نظم قرآن به شمار آورد. افقی تازه در معنایابی متن در چارچوب نظم حاکم بر آن که می طلبد به فراخور نیاز در کشف وحدت کل قرآن به آن توجه شود.

 سوره مائده در چینش کنونی  قرآن  پس از سوره های  بقره،  آل عمران  و  نساء قرارگرفته است که با پذیرش نظم شبکه ای قرآن می توان مدعی شد که این سوره با نظارت و  دستور پیامبراکرم (ص) صورت پذیرفته است. هرچند که در موضوع نظم و ترتیب سوره هاازگذشتهدودیدگاه اختلافی وجود دارد: برخی اجتهادی و بعضی هم توقیفی می دانند (ر.ک: سیوطی، ج1، ص220 ـ 223).

در این سوره اساسی ترین  مسائل ادیان  آسمانی  از قبیل: توحید و  مبارزه با شرک و  طاغوت،  آفرینش انسان  و  جهان،  سجده فرشتگان  برآدم،  داستان  پیامبران  الهی  و  وحدت رویه بین آنها،  عهد و  میثاق الهی  و  نقض آن  از سوی  مخالفان،  آگاهی  و  شناخت اهل کتاب از رسالت آخرین  پیامبر و کتمان آگاهانه آن ،  سیمای کافران  و  منافقان  صدر اسلام و  همکاری های  سرّی  آنان  با یهود،  موضع گیری های  توأم با سرکشی  و  لجاجت یهود (قوم بنی اسرائیل) در برابر دعوت الهی ،  تشریع عبادات و  تکالیف واجبی  چون  نماز،  روزه، زکات،  حج،  جهاد و  امر به معروف و  نهی  از مر.کر و  غیره، مکرّر و  موکّد آمده است که بی ارتباط با همدیگر نیستند، هرچند که با فاصله ذکر شده اند.

مهم ترین  مسئله در مجموع این سوره ها به شکل تلویحی  اشاره دارد به فعالیت های  علنی  و  سرّی  یهود و  منافقان  در مواجهه با پیامبران  الهی  به ویژه پیامبر اکرم (ص) که از جانب خدا احکام حلال و حرام را بر مردم بیان  می کرد. بدان  سبب که اولًا پیامبرانگذشته همچون  موسی  و  عیسی  بشارت ظهورش را داده بودند (ر.ک: بقره: 89 و 146)،  ثانیًا او  همگان  را به پذیرش آیینشیعنی  اسلام  فرا خوانده بود ( ر.ک: آل عمران: 84 و 85).

در همین  راستا آیه 41  سوره مائده در خطاب به پیامبر اکرم (ص)  چنین  روشنگری  می کند  که: (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ لا یَحْزُنْکَ الَّذین  یُسارِعُون  فِی الْکُفْرِ مِن  الَّذین  قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ و لَمْ تُؤْمِن  قُلُوبُهُمْ و مِن  الَّذین  هادُوا سَمَّاعُون  لِلْکَذِبِ سَمَّاعُون  لِقَوْمٍ آخَرین  لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُون  الْکَلِمَ مِن  بَعْدِ مَواضِعِهِ یَقُولُون  إِن  أُوتیتُمْ هذا فَخُذُوهُ و ان  لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا . . .).

بررسی تاریخ حوادث صدر اسلام نشان دهندۀ این  واقعیت است که دشمنان پیامبر (ص) اعم از کفار و  مشرکان  و منافقان  در فرصت های  بسیار قصد تحقیر،  تخریب،  انتقام،  شکنجه و  قتل پیامبر را داشته اند، چه در سال های  حضور در مکه ( همچون  آزارو اذیت پیامبر در شعب ابی طالب،  تحقیر و  اذیت ایشان  بهدست کودکان  طائف،  نقشه قتل ایشان  از طرف نمایندگان  قبائل عرب  و ...)، چه در سال های  حضورشان  در مدینه  که در سریه ها و  غزوات متعدد می توان نشانه های  آن  را مشاهده کرد  (ر.ک: نجارزادگان، 1383، ص181 ـ 184).

در این بین نقشیهود و مشرکان مطابق آیات ار.کارناپذیر است، به حدی که قرآن آنها را سخت ترین دشمن مسلمانان معرفی کرده :«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَه لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذینَ أَشْرَکُوا ...»(مائده:  82)؛ اما بر عکس همه این نقشه ها و  دشمنی ها،  اسلام و  پیامبر در حال رشد و  نفوذ در قلوب و  سرزمین ها بودند و  سکّان  رهبری  دینی،  سیاسی ،  علمی  و  فرهنگی  جامعه اسلامی  در دست توانای  رسول الله قرار داشت و  این  برای  دشمنان ناخوشایند بود .

پیامبراکرم (ص) به پشتوانه تأییدات الهی  از این  موقعیت به خوبی  اطلاع داشت. ازاین رو،  در مواقع گوناگون  هم  چون : یوم الدار( روز دعوت خویشاوندان در اوایل دعوت)،  روز مباهله (بنا بر سبب نزول  آیه 61 آل عمران)،  روز بیان  حدیث منزلت (روز جانشیر.کردن  علی بن ابی طالب به جای  خود در مدینه) و ... علی بن ابی طالب را ولی  و  جانشین  و  برادر و وصی  خود معرفی کرد؛ بنابراین امیرمومنان نیز از تیغ تیز این  دشمنی  در امان نبود و  اوج آن  را در دوران  پس از رسول الله (ص) مشاهده می کنیم که هم مقام امامت و  جانشینی  از ایشان گرفته شد و  هم نبردهای  خونینی  چون  جمل و  صفین  و  نهراون  بخش زیادی  از حیات و  فرصت حکومت عدل را از ایشان گرفت.

مطابق فحوا و دلالت آیه 67  مائده: «یا أَیُّهَا الرَّسُول ُبَلِّغْ ‏ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِن  رَبِّکَ و ان  لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ و اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِن النَّاسِ إِن  اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ» نیز پیامبر (ص)  در آخرین روزهای حیات مبارکش مأمور ابلاغ امر مهمی شد که به تصریح آیه نقش تکمیل کننده دین و ناامیدسازنده کافران را داشت. حال این  چه امری  بود که در چنین  زمانی  باید ابلاغ می شد؛ چنانچه این  ابلاغ صورت نمی گرفت گویی اصلاً رسالتی  صورت نگرفته است. این در حالی بود که پیش از این  بخش عمده ای  از قرآن نازل شده بود.

اینها بخشی از یک معمای تاریخی است کهبریک امر مهم و حیاتی دلالت دارند. درکنار الگوی شبکه ای آیات سوره مائده که ازآن، امر ولایت به دست می آید، بدون آر.که بر مصداق خاصی تصریح داشته باشد، از بررسی منابع تاریخی و سیره به خصوص نزد شیعه معلوم می شود که آن امر مهم، ولایت علی بن ابی طالب (ع) است کهپیامبر (ص)  به اشارت وحی مأمور ابلاغ آن  در یک شرایط مناسب؛ یعنی پس ازحجه الوداع در محل غدیر خم شد ( ر.ک: کلینی،  1407، ج 1، ص289؛   امینی، 1416، ج1، صص424 ـ 426).

فضا و شرایط جامعه اسلامی هم همین احتمال را تا حدود زیادی تأیید می کند. چون حجم انبوهی از تبلیغات و فعالیت های سرّی و علنی کفار اعم از یهود و منافقان در شکست و نابودی پیامبر (ص) ناکام مانده بود و تنها آرزوی آنها فوت زودرس پیامبر و رهایی و سرگردانی جامعه بود؛ البته شگرد آنان در تحقق این اندیشه متمرکز بر نفوذ در افکار سران جامعه و هدایت آنها به سمت موفقیت در خودکامگی ها و منافع قبیله ای شان بودکه بروز جدی آن را باید در حوادث پس از رحلت پیامبر(ص)  جستجو کرد. درست آن زمان که با چرخش و دگرگونی ذهن جامعه از مسئله کفن و دفن پیامبر به مسئله انتخاب جانشین، توانستند به چنان شرایطی دامن بزنند که دیگر حقیقت امر ولایت برای همیشه مخفی بماند.

د ـ  نشانه ها و کدهای معنابخشی: نشانه شناسی را یکی از بهترین روش های کارآمد دانسته اند که با ایجاد معنی ویا بهتعبیر رولان بارت با «فرایند معنی دار شدن» سر وکار دارد (استرتیناتی، 1388، ص153)؛ زیرا نشانه ها ردهایی اند  که  گوینده متن بر سطح متن قرار داده است، تا از طریق آنها، شبکه تشابه ها و همانند ها مشخص شود. قرارگرفتن عبارات و واژگان به صورتی منظم در درون یک متن، محتاج نظام نشانه ها است. از این نظم نشانه ای و این همانی در صورت بندی گفتمانی به اصل «بازنمایی» می رسیم  که مفاهیم فقط در یک بازنمایی ارائه می شوند، زبان وکلمه قابلیت و وظیفه بازنمایی همۀ چیزها به ویژه اندیشه را دارد ( ر.ک: خالقی،  1385،  صص288 ـ  289).

نشانه ها یا قراین در حالتی دور و نزدیک فرایند معنادهی متن را تسهیل می کنند، به شرط آر.که خواننده بر متن و قالب ها و ساختارهای  آن احاطه کافی داشته باشد. در متنی چون قرآن این احاطه به حدی نیاز است که اخذ هر معنا از متن بدون توجه به شواهد دیگر دال برآن معنا، در همان متن ممکن است به برداشتی متغایر با مبانی گوینده آن منتهی شود. ازهمین رو، چنین نظر داده شده است  که وقتی یک متن را تفسیر می کنید، به کمک نشانه شناسی می توانیک نظام معنایی را پیدا کرد که اهمیت فوق العاده ای دارد و مفسران در طول تاریخ، قرآن را به شکل های گوناگونی تفسیر کرده وکارهای ارزنده ای را انجام داده اند؛ اما از این نگاه کمتر وارد شده اند که کل قرآن را به صورت یک نظام و منظومه معنایی ببینند و ارتباط آن را بفهمند (قائمی نیا، 1381، ص143).

بنابراین، به کمک الگوی نظم شبکه ای و فراخطی می توان به اطلاعات مناسبی دست یافت؛ چون در این الگو، نشانه ها و قراین حالی و مقالی موجود در کلام، امکان ارتباط اجزای متن را با یکدیگر در مقیاسی مشخص فراهم  می سازند. مثلاً در فهم آیه اکمال با توجه به فضای صدور سوره مائده در چنیش کنونی قرآن،  نشانه هایی دال بر اموری چند به چشم می خورد که در سراسر سوره پراکنده اند.

 برای نمونه نشانه هایی که از اهمیت امر «ولایت» خبر می دهند و در آیات 51، 55، 56، 81، این سوره طوری تعبیه شده اند که در یک برداشت خوش بینانه ممکن است از صاحبان این امر هم خبر دهند. به خصوص در آیه 55 :  «إنما ولیّکم الله ورسوله والذین آمنوا...» که ولایت«الذین آمنوا»  را در طول ولایت خدا و رسول قرار داده است. روایت نقل شده از امام باقر (ع): «آخر فریضه أنزلها الله الولایه ثم لم ینزل بعدها فریضه ثم أنزل (الیوم أکملت لکم دینکم)، ( قمی، 1367ش، ج 1، ص162) هم این مطلب را تأیید می کند.

 افزون بر این، این  احتمال را هم تقویت می کند  که بینیأس کفار از دین و کامل شدن دین مسلمانان از یک سو با امر ولایت و صاحبان حقیقی آن ارتباط نزدیکی وجود دارد که در یک برداشت اولیه ثابت می کند که کمال دین را باید در مسیر ولایت معنا کرد ( ر.ک: فضل الله، 1419، ج8، ص47).

نشانهیأس هم بسان یک حالت روانی کافران: «الیومیئس الذین کفروا من دیر.کم» نشان دهندۀ این واقعیت است که گویی همه درها بر روی آنان بسته شده و در تمام نقشه هاوبرنامه های خود برای بی رونق کردن متاع دین ناموفق بوده اند،واین حالت روانی منفی نیز، مطابق مدلول آیه 87 یوسف: «...وَلاتَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لایَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ» مختص کافران است. چون سنخ روانی کفار به دلالت آیه 23 عر.کبوت، پوشاندن حقیقت و یأس از رحمت الهی است: «وَالَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّه ِوَلِقائِهِ أُولئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتی ‏وَأُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ». بنابراین اهل ایمان باید به دلالت آیه 13 ممتحنه: «یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَهکَمایَئِسَ الْکُفَّارُمِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ» آنها را ولی و دوست خود نگیرند.

4. تحلیل ساختار آیه اکمال

آیه منظور محل چالش بین مفسران شیعی و سنّی بوده است، به خصوص در فراز میانی آیهیعنی: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذین کَفَرُوا مِن دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ و اخْشَوْنِ  الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ و أتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ و رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینًا» که چه ارتباطی  با قبل و  بعدش دارد،  آیا این  یک اضافه ای  است که در جایی  دیگر بوده و  به قصدی  خاص  اینجا قرار داده شده است  یا اینکه جای  آن  همین جاست، فقط درک ارتباطش با پس و  پیش بنا بر ظاهر آیات به درستی  فهمیده نمی شود و  نیاز به تدبّر فراگیر در شبکه معنایی  قرآن  دارد؟

در پاسخ به این سؤال دو  دیدگاه مشهود است:

اوّل ـ  دیدگاه اهل سنت که قایل به ارتباط پس و  پیش آن  هستند، مشروط به ایر.که (الیوم) امروز را روز تکمیل احکام شرعی  اعم از حلال و  حرام بدانیم . مثلا ًجارالله زمخشری گفته: «در این روز همه آنچه را در انجام تکالیف تان اعم از یادگیری حلال و حرام و آگاهی از شرایع و قوانین قیاس و مبانی اجتهاد نیاز دارید، برای شما کامل کردم » (زمخشری، 1407، ج ‏1، ص 605).

 آلوسی هم به نقل از ابن عباس و سدّی  آورده: خداوند در این  روز حدود و  واجبات الهی  و  حلال و  حرامش را با نزول آیاتش تکمیل کرد،  به نحوی که چیزی  بر آن  اضافه نشدیا چیزی  از آن  به طریق نسخ برداشته نشده است» (آلوسی،  1415، ج‏3، ص233). فخر رازی هم اشاره به این  داشت که این  دین  در اوایل بعثت متناسب با همان  دوره  کاملبوده؛امادرمقایسه با دوره های  بعد ناقص  بوده، سپس در آخر بعثت این  شریعت کامل شده است الی یوم القیامه... (ر.ک: فخر رازی،  1420، ج ‏11، ص287).

دوم ـ  نظریه بیشتر علمای  شیعه  که این  فراز آیه با قبل و  بعدش را بی ارتباط دانسته و  «الیوم أکملت لکم دیر.کم» را همان  روز «غدیر خم»( 18 ذی الحجه سال 10 هجری) دانسته اند. پاره ای از مستندات آنها عبارتند از:

1ـ  از حضرت امام محمد باقر (ع) و حضرت امام جعفر صادق (ع) نقل استکهاین آیهنازلشد،بعدازآنکهحضرترسالت (ص)،امیرالمؤمنین  را در غدیر خم در حین  انصراف از حجه الوداع خلیفه خود کرد و فرمود: من کنت مولاه فعلى مولاه .

2ـ  همچنین  از آن  دو  امام معصوم نقل شده که فرمودند: این آخرین  فریضه بود که حق تعالى نازل فرمود و  بعد از آن  هیچ فریضه نازل نساخت. پس کمال فرایض الهى به نصب امامت و خلافت امیرالمؤمنین  على (ع) است ( طبرسی،  1372ش، ج 3، ص246).

3ـ  حافظ ابونعیم اصفهانى در کتاب «ما نزل من  القرآن  فى على (ع)» از ابو سعید خدرى (صحابى معروف) نقل کرده است که پیامبر(ص)  در غدیر خم،  على(ع) را با نام  ولی به مردم معرفى کرد و  مردم متفرق نشده بودند تا اینکه آیه الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ ... نازل شد،  در این  موقع پیامبر(ص)  فرمود: «خدا بزرگ تراستبه خاطرایر.که دین را کامل و نعمت را تمام کرد و خدا از رسالت من و ولایت علی(ع) بر افراد بعد از من رضایت دارد، سپس گفت: «هرکس من مولای او بودم، پس علی مولای اوست، خدایا دوستان او را دوست و دشمنان او را دشمن بدار» (طباطبائی، 1417، ج  5، ص193).

علمای  شیعه در توجیه این  بی ارتباطی  چند احتمال داده اند:

1. نزول آیه به همین  ترتیب فعلی بوده است،  چنان‏که ظاهر قرآن  کریم همین  را اقتضا می‏کند و  در این  صورت  محتوای کلامی آن ، جمله معترضه‏ای است کهگویندهآن براثراهتمامبدان باقصدمعترضه بودن دروسطکلامآوردهاست ( ر.ک: طباطبائی، ج5، ص167).

2. برای مصون بودن  این  محتوای کلامی از افزایش یا کاهش و  حفظ آن  از تحریف و  دستبرد بدخواهان  به گونه مستقل ذکر نشد؛ بلکه در اثنای مطلب غیرکلامی قرار گرفت.

3. هدف برجسته ساختن  و  جلب توجّه کردن  است،  چنان‏که در گذشته کلمه «ولیَتَلَطَّف» را که وسط قرآن کریم است، بزرگ‏تر می‏نوشتند، یا جمله «والمُقیمین الصَّلاه» به صورت نصبی یا جرّی آمده است ـ درحالی که طبق قواعد ادبی می‏باید به شکل رفعی «و المقیمون» می‏آمد ـ که به نظر می‏رسد جز برجسته کردن  وصف «اقامه صلاه» در بین  سایر اوصاف مقصود دیگری نباشد. درآیه بحث شده نیز دو  جمله معترضه در وسط آیه‏ایکههیچارتباطیبامضمون فقهیآنندارد،نگاه‏هارابهخودجلبمی‏کند،به ویژهآنکهمضمون صدرو ذیلاین آیه، نزدیکباهمین  الفاظ و کلمات،  سه بار قبل از آن نیز نازل شده بود.

4. این  دو  جمله جداگانه نازل شدند؛ لیکن  به دستور پیغمبر اکرم (ص) یا با تصمیم گردآورندگان  قرآن  در این آیه گنجانده شده‏اند (جوادی آملی،  1389،  ج21، ص 608).

 به رغم احتمالات داده شده، مسئله ارتباط و انسجام درونی این آیه همچنان مبهم و سؤال برانگیز است و به سادگی نمی توان پذیرفت که صرفًا به جهت برجسته بودن عبارتی از آیهیا پنهان ماندن از دسیسه بدخواهان و غیره، آیه در ترتیب کنونی قرآن چنین جایگاهییافته است. بی شک نگرش خطی و طولی به نظم آیات در سوره ما را به چنین وجوه احتمالی سوق داده است. بهتر است مسئله را طوری دیگر بررسی کرد، تا بیشتر و بهتر با هویت زبانی کلام خدا آشنا شویم.

درهمین راستا باید دقت داشت که صدر و ذیل آیه اکمال در دو جای دیگر متن یعنی بقره:  173 و نحل:  115 نیز به یک شکل آمده است؛ اما در آنجا عبارت وسطییعنی«الیومیئس الذینکفروا...رضیت لکم الإسلام دینًا»  نیامده است. شاید بتوان گفت زمان نزول هریک از این سوره ها با دیگری فرق داشته و بالطبع در سوره مائده که آخرین سوره نازله است،  نشانه های بیشتری دال بر اتمام نزول و تکمیل دفتر وحی قرار داده شده است. به نظر می رسدیکی از آن نشانه ها،  همین عبارت وسطی آیهیعنی«الیومیئس الذین کفروا ... الیوم اکملت لکم دیر.کم ...» باشد که از یک امر مهم و دوران ساز خبر می دهد که هم مکمل دین و هم مأیوس کننده کفار است.

از خود آیات به دست می آید آن امر مهم، ولایت است، مثلاً بنگرید آیات 51 و 57 مائده که از مؤمنان می خواهدیهود و نصاری و کفار را اولیای خود نگیرند و در آیه 55 و56 بر حق ولایت خدا و رسول و اهل ایمان تصریح دارد. طبق گزارش تاریخ، پیامبر (ص) اعلان رسمی آن را به روزهای پایانی حیات خود موکول کرد، گویی پیش از این فرصت اعلان همگانی و همه جایی نبوده است. دشمنان اسلام به خصوص منافقان  هم که طبق یک نظر در آیات قرآن به «الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» معروفند ( ر.ک:  ایزوتسو،  1388، ص370)، منتظر فرصت بودند تا جلوی رشد اسلام و مسلمینرا بگیرند و از آنجا که در قتل و تهدیدهای مکرر پیامبر (ص)  موفق نشده بودند،  در انتظار رحلت ایشان و پیاده کردن نقشه های خود بودند، تا اینکه از مسئله جانشینی پیامبر (ص) در آخرین روزهای حیات ایشان مطلع شدند و آن اعلان امر ولایت امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیر خم بود و چون امام را در استواری ایمانش و ایستادگی از جانش در حفظ پیامبر(ص) و دین او به خوبی می شناختند، احساس ناامیدی دوباره آنها را فراگرفت و کوشیدند با همان رویه سابق همچنان حقیقت را پنهان کنند و در جهت مخفی نگه داشتن امر ولایت، اقدامات لازم را انجام دهند که اوج فعالیت آنان را مطابق یک دیدگاه تاریخی بایستی در سقیفه هم دنبال کرد (ر.ک:   دشتی، 1381،  صص127 ـ  128).

روایات تفسیری و حدیثی شیعه، زمان نزول آیه اکمال را پس از نزول آیه 67 مائده یعنی آیه: ( یا أیّها الرسول بلّغ ما أنزل إلیک ...) دانسته اند ( ر.ک: طباطبائی، ج 5، صص194 ـ 195؛  طبرسی، ج 3، ص343).  

امری که در منابع اهل سنت به شکل دیگری مطرح شده و تقریباً در بیشتر منابع تفسیری شان به وجه ارتباط در نزول این دو آیه اشاره نشده است ( ر.ک:  طبری، 1412،  صص 198 ـ 3200)، یا اگر شخصی مثل آلوسی به ارتباط این دو آیه بنابر برخی روایات اشاره کرده؛ ولی درنهایت همه آن روایات را ضعیف و مخالف مذاق اهل سنت دانسته است (ر.ک: آلوسی، 1415، ج3، صص359 ـ 363).

در روایت اسباب نزول هم فقط به نزول آیه 67 مائده « یا أیّها الرسول بلّغ ما أنزل إلیک ...» در روز غدیر در شأن امیرمؤمنان علی علیه السلام اشاره شده است (ر.ک:   واحدی، 1411، ص204).

این درحالی استکهخودآیه تبلیغ هم بنا بر ظاهر سیاق، با قبل و بعدش ارتباط ندارد؛ چون قبل و بعد این آیه به صراحت از اهل کتاب و مسئولیت آنان در برابر دعوت الهی خبر می دهد. این ارتباط نداشتن می تواند ناشی از این باشدکه اوضاع و احوال اهل کتاب در آن روزى که پیامبر(ص) مأمور ابلاغ این دستور بود؛ یعنى در حجه الوداع و آخرین روزهاى عمرشان طورى نبود که از ناحیه آنان خطرى متوجه رسول خدا شود، تا در نهایت خداوند هم بر اساس آن ضمانت بر حفظ و حراست پیامبرش از خطر دشمن را در قالب عبارت «والله یعصمک من الناس» بیان کند؛ چون مسئله یهود و نصارى در سال دهم هجرت حل شده بود و قبایل گوناگون یهودیان مانند بنى قریظه، بنى النضیر، بنى قینقاع، یهودیان خیبر و سایرین یا تسلیم مسلمانان شده‏اند و جزیه مى‏پرداختند و یا ترک وطن کردند، افزون برآن در این  آیه و پس از آن تکلیفى طاقت‏فرسا براى اهل کتاب نبود، تا در ابلاغ آن خطرى متوجه رسول  خدا شود، پس این آیه در بین آیات قبل و بعد خود در یک سیاق نیست و پیامى مستقل ارائه مى‏کند (نجارزادگان،  1383،  ص180) .

با وجوداین، مسئله حاضر همچنان این استکهنظموتناسببین آیات و سور تا چه حد بر آن امر مهم دلالت دارد و اگر تنها مرجع موجود در اثبات و دفاع از آن امر مهم، روایات و شواهد تاریخی باشد؛ درحالی کهدرمنابعشیعی به شیوه  ای و در اهل سنت به شیوهای دیگر بیان شده  اند. تفاوت موجود بین این منابع نیز ناشی از باورهای مذهبی و فرقه ای است که ممکن است بر اساس یک برنامه تعریف شده شکل گرفته باشد، تا واقعیت فهم امر ولایت از طریق نظم فراخطی و شبکه ای قرآن برای همگان حتی خواص آشکار نباشد.

مراجع

قرآن کریم.
العوّا، سلوا (1387)، «تناسب مضمونی و  انسجام ساختاری در قرآن»، ترجمه: سید علی آقایی،مجله کتاب ماه دین، سال یازدهم، شماره 132.
آلوسی، سید محمود ( 1415)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت:  دار الکتاب العلمیّه.
ابوزهره، محمد(1418)،  المعجزه الکبری القرآن،  القاهره: دارالفکر العربیّ .
ابن عاشور،  محمدبن طاهر( 1420)،  التحریر و التنویر،  بیروت:  مؤسسه التاریخ العربیّ.
استرتیناتی، دومینیک (1388)، مقدمه ای بر نظریه های فرهنگ عامه، ترجمه: ثریا پاک نظر، تهران:گم نو.
امینی،  عبدالحسین ( 1416)،  الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب، قم:  مرکز الغدیر للدراسات الإسلامیه.
ایزوتسو، توشیهیکو ( 1388) ، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ترجمه:  فریدون بدره ای، تهران:  نشر و پژوهش فرزان روز.
--- (1361ش)، خدا و انسان در قرآن، ترجمه: احمد آرام، تهران: شرکت سهامی انتشار.
بابائی، علی اکبر( 1386) ،  مکاتب تفسیری، تهران:  انتشارات سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
بحرانی، هاشم بن سلیمان (1416)،  البرهان فی تفسیر القرآن، تهران: بنیاد بعثت.
بی آزار شیرازی،  عبدالکریم (1368)،  «ارتباط و تناسب آیات در قرآن»،  تهران: کیهان اندیشه،  شماره 28 .
جوادی آملی، عبدالله ( 1389)،  التسنیم،  قم:  نشر إسراء.
الحجازی،  محمد محمود (  1390ق)، الوحده الموضوعیه فی القرآن الکریم،  القاهره:  مطبعه المدنی.
حکیم،  سیدمحمدباقر ( 1417) ،  علوم القرآن،  قم:  دار الفکر الإسلامی.
خالقی، احمد ( 1385)،  زبان،  قدرت و زندگی روزمره،  تهران:  انتشارات گام.
خامه گر، محمد (1386)، ساختار هندسی سوره های قرآن، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.
دشتی،  محمد ( 1381) ،  ره آورد مبارزات حضرت زهرا(ع)، تهران: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین(ع).
ذوقی،  امین (1392)، «نگره ای جدید درباره انسجام متنی  سوره های قرآر.کریم»،  دو فصلنامه  مطالعات قرآن  و حدیث،  سال ششم،  شماره دوم، بهار و  تابستان ،  پیاپی12 .
رابینسون،  نیل( 1391) ،  «دستان باز؛  قرائتی دوباره از سوره مائده»،  ترجمه محمدکاظم شاکر و انسیه عسکری، مجله پژوهش های قرآنی،  سال هجدهم،  شماره 1،  پیاپی 69.
زمخشری،  جارالله ( 1407)،  الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل،  بیروت:  دار الکتاب العربیّ.
سیوطی،  جلال الدین ( 1404)،در المنثور فی تفسیر المأثور، قم: کتابخانه آیه الله المرعشی النجفی.
--- ( 1421ق)،  الإتقان فی علوم القرآن،  بیروت:  دار الکتب العربی.
--- ( 1406)، تناسق الدرر فى تناسب السور، دراسه و تحقیق: عبد القادر احمد عطاء،  بیروت: دار الکتب العلمیه.
شحاته، عبد الله محمود (1369ش)، اهداف کل سوره های قرآن و مقاصد آن، ترجمه سید محمد باقرحجتى، نشر فرهنگ اسلامى، بی جا.
صدر، سیدمحمدباقر (1359)، المدرسه القرآنیه؛ التفسیر الموضوعی للقرآن الکریم،  بیروت: دارالتعارف.
طباطبائی،  محمدحسین (1417) ،  المیزان فی تفسیر القرآن،  قم:  دفتر انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه.
طبرسی، فضل بن حسن ( 1372)،  مجمع البیان لعلوم القرآن، تهران:  انتشارات ناصر خسرو.
عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه (1415)، تفسیر نور الثقلین، قم: انتشارات اسماعیلیان.
 فخر رازی، (1420)،  مفاتیح الغیب، بیروت: دار إحیاء التراث العربیّ.
فضل الله، سید محمدحسین ( 1419)،من وحی القرآن،  بیروت:  دارالملاک للطباعه  و النشر.
فقهی زاده،  عبدالهادی (1374ش)،  پژوهشی  در نظم قرآن،  تهران :  انتشارات جهاد دانشگاهی.
قائمی نیا، علیرضا ( 1386)،دانش نشانه شناسی و تفسیر قرآن، مجله قرآن و علم، پاییز و زمستان، شماره 1.
قمی،  علی بن ابراهیم (1367ش) ، تفسیر القمی،  قم: دارالکتاب.
قیطوری،  عامر ( 1385)،  «قرآن وگذر از نظم خطی؛یک بررسی زبان شناختی»،دو فصلنامه زبان و زبان شناسی، شماره3 .
کلینی،  محمدیعقوب (1407) ،  الکافی،  تهران: دارالکتب الإسلامیه.
مطیع، مهدی؛ احمد، پاکتچی؛ بهمن نامور مطلق (1388)، «درآمدی بر استفاده از روش های معناشناسی در مطالعات قرآنی»،مجله پژوهش دینی، بهار و تابستان، شماره 18.
میر محمدی، سیدابوالفضل ( 1420)،  بحوث فی تاریخ القرآن و علومه، قم: مؤسسه النشر الإسلامی.
نجارزادگان، فتح الله ( 1383) ،  تفسیر تطبیقی، قم:  مرکز جهانی علوم اسلامی .
نفیسی، شادی (1381)،  «علامه طباطبائی و معیارهای فهم و نقد احادیث اسباب نزول»، مجله الهیات و حقوق، تابستان و پاییز،  ش 4 و 5 .
الواحدی، علی بن احمد (1411) ،اسباب النزول،  بیروت:  دارالکتب العلمیه .
واعظی، احمد ( 1383) ،  «ساحت های معناپژوهی»، مجله حوزه و دانشگاه،  شماره 39 .

Mir, Mustansir(1993), The sura as a unity: A twentieth century development in

Qur`an exegesis, in Approaches to the Qur`an, G.R Hawting and Abdul-Kader  A. Shareef (ed.), London: Routledge.

نویسنده:

احمد قرائی سلطان آبادی: استادیار گروه علوم قرآن و حدیثدانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان، رفسنجان، ایران

فصلنامه پژوهشهای زبان شناختی قرآن بهار و تابستان 1396

ادامه دارد... 

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:21 خرداد 1397 - 18:54

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد