ماجرای ضریح حضرت رقیه(س)و رسول ترک

(بسم الله الرحمن الرحیم)
اقای حاج محمد احمدی صائب یکی از شاعر ها و نوحه خوان های اهل بیت عصمت وطهارت می باشد ایشان سال های زیادی با رسول ترک رفاقت و دوستی داشته است.

ماجرای ضریح حضرت رقیه(س)و رسول ترک

 

آقای حاج محمد احمدی در رابطه بابرداشتها و نگاههای ذوقی و ظریفی که رسول ترک نسبت به قضایای کربلا داشته است تعریف می کرد و می گفت: سالها پیش یک ضریحی را برای مرقد مبارک حضرت رقیه(س) ساخته بودند و زمانی که می خواستند آن ضریح را به سوریه منتقل کنند آن را شهر به شهر در یک جاهای قرار می دادند تا مردم بیایند تماشا کنند .

یکبار در تهران نیز مدتی آن ضریح را در حیاط خانه ای قرار داده بودند و مردم دسته به دسته برای تماشا به آن خانه در رفت و امد بودند و البته یک نذر و نیازها و کمکهای نیز می کردند یک روز من نیز برای دیدن و تماشای آن ضریح به آن خانه که در خیابان ری بود رفتم. آن خانه حیاط بسیار بزرگی داشت و دور تا دور حیاط را اتاقهای متعدد احاطه کرده بود. آدمهای زیادی به انجا امده بودند و سرتاسر حیاط و در داخل اتاقها پر از جمعیت بود. ضریح را درست در وسط حیاط قرار داده بودند و مرد و زن در هر گوشه ای که بودند روی به وسط حیاط و آن ضریح داشتند .

من تازه به آن خانه وارد شده بودم  که متوجه شدم حاج رسول نیز در انجا حضور دارد. او در داخل یکی از اتاقها روی به ضریح نشسه بود من هم خودم را به سختی به ان اتاق رساندم و در کنار حاج  رسول بر زمین نشستم. او در حال و هوای خودش فرو رفته بود و با چشم های پر از اشک چشم به آن ضریح دوخته بود و با خودش به آرامی زیر لب زمزمه های داشت بعد از لحضاتی متوجه شدم بسیاری از کسانی که در آن اتاق نشسته اند به دقت مشغول گوش دادن  به زمزمه های حاج رسول بودند. کم کم صدای حاج رسول بلند تر شود و جمعیت زیادی که در نزدیکی های آن اتاق نشسته بودند روی به سوی او کردند و به گریه ها و زمزمه های او  دل داده بودند بعد از دقایقی یک مرتبه حاج رسول از جایش بلند شد  و با صدای بلند و با سوز و اشک فریاد کشید: «چه کسی می گوید اولین زائری که امام حسین را  زیارت کرد جناب جابر بن عبدالا... انصاری است ؟ نه او اولین زائر نبود . همین سه ساله همین دخترک است« جابر بن عبدالله وقتی در روز اربعین به کربلا آمد خاک را بوسید ولی این سه ساله در شب یازدهم محرم در آن تاریکی های شب به قتلگاه رفت و جنازه عریان پدرش امام حسین(ع) را زیارت کرد و بوسید... و گریه و زاری همه آن خانه را فرا گرفته بود. مرد و زن در هر گوشه ای که بودند  به حرفها و ناله های حاج رسول  دل سپرده بودند و اشک می ریختند و ضجه می زدند. حاج رسول دوباره گریان و نالان صدایش را بلند کرد و گفت: ای مردم در این دنیا دو نفر  بوده اند که وقتی از دنیا می رفتند سه نفر از امامان  معصوم بر بالای سر آن دو حاضر بوده اند یکی از آن دو نفر حضرت زهرا(س) است زمانی که خانوم از دنیا می رفت سه امام و معصوم بربالای سرش حضور داشتند حضرت علی(ع) امام حسن(ع) و امام حسین(ع).
ای مردم یک نفر دیگری نیز هست که وقتی از دنیا می رفت سه امام و معصوم بر بالای سرش حاضر بودند و آن شخص  همین سه ساله حضرت رقیه(س)  می باشد. وقتی حضرت رقیه(س) در خرابه شام در حال جان دادن بود یکی امام سجاد(ع) بود که در خرابه حضور داشت و دومین معصوم و امام نیز حضرت امام محمد(باقر(ع) بود که در سنین کودکی به سر می برد ودر آغوش مادرش در آن خرابه شام و در بالای جنازه حضرت رقیه(س) حاضر بود سپس حاج رسول در حالیکه بسیار منقلب شده بود با سوز و گداز و گریه واشک فریادش را بلند کرد و گفت: ای مردم و سومین امام و معصومی که در آن لحضه بر بالای جنازه این سه ساله حاضر بود سربریده ی پدرش امام حسین(ع) بود

  • منبع: مشرق نیوز


- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:18 آذر 1392 - 4:09

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد