من در مورد تعدد زوجات پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ دچار مشكل شده‌ام... البته مي‌دانم...

(بسم الله الرحمن الرحیم)
پرسش :

من در مورد تعدد زوجات پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ دچار مشكل شده‌ام... البته مي‌دانم كه اين ازدواجها از روي شهوت نبوده، و بعد از 40 سالگي بوده، بر اين هم واقفم كه عمدتاً به دليل بي‌سرپرستي و عدم پشتيباني مالي داشتن زنها اين ازدواجها صورت گرفته‌اند، امّا با توجه به روحية حساس و عاطفي زنها اين را چگونه مي‌توان پذيرفت؟ دقت داشته باشيد كه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ به احترام حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و حضرت خديجه ـ سلام الله عليها ـ در زمان حيات اين بزرگواران با زن ديگري ازدواج نكردند، پس اين امري بوده كه ايشان را هم ناراحت مي‌كرده در حالي كه پذيرفتن دستورات الهي از جانب اين بزرگواران راحت‌تر بوده...؟


پاسخ :

اين سؤال از دو قسمت تشكيل شده است: الف. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ با توجه به روحيه عاطفي و حساس زنان چرا مجدداً ازدواج مي‌كرد؟ ب. حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و خديجه كبري ـ سلام الله عليها ـ هم از ازدواج مجدد همسرانشان ناراحت مي‌شدند؟ در پاسخ به سؤال ابتدا به قسمت دوم سؤال مي‌پردازيم:
اينكه نوشته‌ايد فاطمه ـ سلام الله عليها ـ وخديجه ـ سلام الله عليها ـ نيز اگر در زمان حيات‌ آنها همسرانشان مجدداً ازدواج مي‌كردند ناراحت مي‌شدند، اين ادعاي صحيحي نيست چرا كه همچنان كه خود آورده‌ايد اين دو بزرگوار در پذيرفتن دستورات الهي راحت‌تر بودند. يعني شما اولاً هم قبول داريد كه ازدواجهاي مجدد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ وعلي ـ عليه السّلام ـ طبق هوي و هوس نبوده بلكه از روي فرمان الهي بوده و ثانياً با توجه به جايگاه اين دو بانوي والا مقام مي‌دانيد كه پذيرفتن فرمان خداوند براي آنان راحت‌تر است. مقام معنوي واطاعت محض داشتن در برابر دستورات خداوند و احساس رضايت نسبت به همه اموري كه بمصلحت دين و در راه ترويج و حفظ اسلام باشد، به نحوي در اين دو بانوي بزرگوار ظهور داشته كه به يقين مي‌توان گفت كه اگر هم در زمان حيات آنان ازدواجي صورت مي‌گرفت،‌ احساس رنجش و ناراحتي از آنها مشاهده نمي‌شد، آري اگر اين دو بانو از رتبة نازلي برخوردار بودند اين استدلال شما صحيح مي‌نمود، ولي مقام و جايگاه معنوي اين عزيزان آن قدر رفيع است كه تاريخ در صفحات خود هيچگاه شاهد كوچكترين ناراحتي، نارضايتي و گلايه‌اي از سوي آنان نيست. از همين رو است كه دست دشمنان دين از ارائه حتي يك مورد ناسازگاري آنان با همسرانشان خالي است و لذا دست به جعليات و تهمت و افترا زدند و به دروغ نقل نمودند كه علي ـ عليه السّلام ـ در زمان حيات فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و رسول گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ، با دختر ابوجهل ازدواج نمود و چون خبر به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ رسيد شكوه نمود و بر منبر مسجد به سرزنش علي ـ عليه السّلام ـ پرداخت.[1] و يا نقل شده است كه روزي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ وارد منزل فاطمه و علي شد و با مشاهده اختلاف و درگيري آنها ناراحت شد و نصيحت‌شان نمود و بين آن دو آشتي داد.[2]
امّا در مورد قسمت اول سؤالتان كه نوشتيد روحية زنان حساس است و لذا پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ چرا همسر متعدد مي‌گرفت، ‌در جواب اين سؤال به دو نكته اشاره مي‌نماييم: 1. خود اذعان داريد كه ازدواجهاي پيامبر در اثر مصالح و همچنين شرايطي بوده است كه به وجود آمده است، وقتي به منابع تاريخي مراجعه مي‌نماييم مي‌بينيم كه براي بسياري از ازدواجهاي حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ دلايلي را ذكر نموده‌اند. بعضي از اين ازدواجها ـ هم چنان كه خود آورده‌ايد ـ در جهت تأمين و پشتيباني زناني بود كه شوهرانشان در جنگهاي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به شهادت رسيده بودند[3] و در چنين موقعيتي ـ آن هم با توجه به وضعيت نابسامان اقتصادي مسلمين در سالهاي اول هجرت ـ اگر كسي چون پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از اين زنان بي‌سرپرست حمايت نمي‌نمود، چه بسا در جنگهاي بعدي همسران ديگر مجاهدين در پي احساس ناامني و پيش رو داشتن آينده‌اي مبهم از حضور همسرانشان در جنگ ممانعت به عمل مي‌آوردند و يا مي‌بينيم در بعضي از ازدواجها هدف حفظ و حمايت از بعضي از مسلمانان و يا جلب قلوب نزديكان و اطرافيان آن زن مي‌باشد. چنانچه در ازدواج پيامبر با حفصه دختر عمر آمده است كه چون ابوبكر و عثمان از ازدواج با حفصه خودداري نمودند عمر شكوه به نزد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ برد و پيامبر با پيشنهاد ازدواج با حفصه عمر را آرام نمود[4] و يا در ازدواج با جويريه دختر رئيس قبيلة بنو مصطلق آمده است كه در اثر چنين ازدواجي اسراي بنومصطلق كه به دست مسلمين اسير بودند آزاد شدند و به دنبال آن مردم بني‌مصطلق نرم شده و اسلام آوردند و به اين شكل در صفوف مشركين كه با همت ابوسفيان اتحادي وجود داشت، ‌اختلاف ايجاد شد.[5]
حال با توجه به آنكه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و علي ـ عليه السّلام ـ تمام همّ و غم‌شان ترويج و حفظ و بقاي دين بودآيا صحيح است كه بگوييم به خاطر جريحه‌دار شدن احساسات بعضي از همسرانشان بايد از ازدواجهايي كه در جهت حفظ مصالح دين است خودداري مي‌نمودند. در اينكه بعضي از اين زنان از ازدواج پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ناراحت مي‌شدند شكي نيست، ولي اولاً ناراحتي و نگراني در ميان همسران پيامبر و علي يكسان نبود. چرا كه در ميان اين زنان نيز كساني حضور داشتند، ‌همچون ام سلمه كه از مقام بسيار رفيع معنوي برخوردار بودند و با علم به اينكه ازدواج همسرانشان در جهت حفظ مصالح دين است كمتر با اين ازدواجها برخورد منفي مي‌نمود. ثانياً: از سوي ديگر كساني نيز حضور داشتند كه حتي از تعريف و تمجيد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ درمورد همسري چون خديجه گلايه‌مند بودند چنانچه از عايشه نقل شده است كه وي از اين تمجيدهاي پيامبر دچار حسد شد و به حضرت خديجه ـ سلام الله عليها ـ اهانت نمود كه در مقابل با عكس العمل شديد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مواجه شد.[6] پس در پايان در يك جمع بندي بايد گفت كه: از يكسو ميان همسران پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و علي ـ عليه السّلام ـ از نظر جايگاه معنوي تفاوتهاي زيادي وجود دارد و اگر كسي در آن ميان ازدواج حضرت ناراحت مي‌شد اين امر عموميت نداشت و خديجه و فاطمه ـ سلام الله عليها ـ از اين امر مستثني بودند. و از سوي ديگر چون اين ازدواجها در مسير و با هدف حفظ دين بود صرف ناراحتي بعضي از زنان نبايد اين انتظار باشد كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و علي ـ عليه السّلام ـ از اين ازدواجها خودداري مي‌كردند.
براي مطالعه بيشتر مي‌توانيد به كتبي كه درباره حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و يا خديجه و همچنين كتبي كه درباره همسران پيامبر نوشته شده اند، مراجعه نماييد.
  • [1] . ابن حيان، صحيح، ج 15، دوم، 1414 ق، بيروت، موسسة الرسالة، ص 407؛ طبراني، معجم كبير، ج 20، چ دوم، بيروت: دار احياء التراث، ص 19؛ ابن سيد الناس، عيون الاثر، ج 2، موسسه عز الدين، ص 366؛ آيت الله صافي گلپايگاني، لمحات، موسسه البعثه، ص 262 و 279.
  • [2] . ابن سعيد،‌ الطبقات الكبري، ج 8، بيروت: دار صادر، ص 26.
  • [3] . سعيد ايوب، زوجات النبي، اول، 1417 ق، بيروت: دار الهادي، ص 23.
  • [4] . ابن سعيد، پيشين، ج 8، ص 81 ـ 82.
  • [5] . سعيد ايوب، پيشين، ص 23.
  • [6] . ابن اثير، اسد الغابة، ج 5، ‌تهران: انتشارات اسماعيليان، ص 438.
  • اندیشه قم

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:4 اسفند 1390 - 13:02

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت منتظرپاتوق