آيا جريان قرطاس عصمت حضرت رسول را زير سؤال نبرده است؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)

قرآن مي‌فرمايد:

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ
سوره کهف آيه 110

ولي ادامه آيه را هم بخوان که مي‌فرمايد:

يُوحَى إِلَيَّ

سوره کهف آيه 110

بشري مثل شما هستم؛ ولي بنا نيست که خداي عالم براي ما ملکي بفرستد تا ما را هدايت کند، يا خداي ناکرده خدا نستجير بالله سوار الاغ شود و يک بلند گو هم به دست بگيرد و بيايد مردم را به طرف خودش دعوت کند.

قطعا پيغمبر اکرم از جنس بشر است.

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ

سوره جمعة آيه 2

از جنس مردم مي‌خواهد انتخاب کند؛ ولي نه هر بشري،‌اين‌ها بشر عادي نيستند. «يوحي الي» هستند. «ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي» هستند.

خدا در رابطه با آن‌ها مي‌فرمايد:

وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا

سوره جن آيه 23

اين‌ها گرفتار آتش جهنم مي‌شوند. بشري است؛ ولي اين بشر اين ويژگي‌ها را هم دارد.

بحث ما، بحث خورد و خوراک پيغمبر نيست. پيغمبر مي‌خورد و مي‌آشامد و ازدواج مي‌کند. سخن از دستور رسول اکرم است.

ابن حجر عسقلاني مي‌گويد:

لأنه معصوم في صحته ومرضه

فتح الباري، ج 8، ص 133

عجيب هم است که همين عبارت را ابن حجر در ذيل حديث قرطاس آورده است، و بعد مي‌گويد: که بعضي‌ها گفتند: مريض بوده است و در حال مرض چيزي گفته است. ايشان مي‌گويد: پيغمبر چه صحيح باشد و چه مريض، معصوم است:

لقوله تعالى وما ينطق عن الهوى.

فتح الباري، ج 8، ص 133

چه پيغمبر سالم و چه مريض باشد، از روي هوا و هوس سخن نمي‌گويد.

قبل از اين هم پيغمبر مريض شده است، در آن بيماري‌ها هم سخن گفته است. شما بايد بگرديد پيدا کنيد و هر روايتي که پيغمبر در حال بيماري بيان کرده است، اين روايات را استثناء کنيد.

ابن حجر مي‌‌گويد: پيغمبر فرمود:

إني لا أقول في الغضب والرضا إلا حقا.

فتح الباري، ج 8، ص 133

من در حال غضب و خشنودي جز حق سخني به زبان نمي‌آورم.

همين تعبير را جناب بدر الدين عيني در کتاب عمدة القاري جلد 18 صفحه 62 مي‌آورد.

امام قرطبي در تفسيرشان مي‌گويد:

وفيها أيضا دلالة على أن السنة كالوحي المنزل في العمل.

تفسير القرطبي، ج 17، ص 85

عبد الله بن عمرو عاص مي‌گويد: من هر سخني از پيغمبر مي‌شنيدم، اين‌ها را مي‌نوشتم و مي‌خواستم حفظ کنم:

فنهتني قُرَيْشٌ

مسند أحمد بن حنبل، ج 2، ص 162

قريش نهي کردند.

جناب ابوبکر در سقيفه بني ساعده که وقتي خواست انصار را کنار بزند، گفت: پيغمبر فرمود:

الائمة في قريش

امام بعد از من در قريش است.

شما چون قريشي نيستيد حق انتخاب خليفه نداريد.

أنك تَكْتُبُ كُلَّ شيء تَسْمَعُهُ من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَرَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم بَشَرٌ يَتَكَلَّمُ في الْغَضَبِ وَالرِّضَا فَأَمْسَكْتُ عَنِ الْكِتَابِ فَذَكَرْتُ ذلك لِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فقال اكْتُبْ فوالذي نفسي بيده ما خَرَجَ مني الا حَقٌّ.

مسند أحمد بن حنبل، ج 2، ص 162

هر حرفي که از پيغمبر مي‌شنوي، اين‌ها را مي‌نويسي و پيامبر بشري مثل ما است و در حال غضب و خشنودي حرف مي‌زند، من سخنان پيغمبر را ننوشتم.

بعد که خدمت پيغمبر که رسيدم، گفتم: يا رسول الله قضيه اين است، پيغمبر فرمود: عبد الله عمرو عاص بنويس آنچه که از من مي‌شنوي، قسم به خدايي که جان من در قبضه قدرت او است، از من جز حق خارج نمي‌شود.
 

ابوهريره مي‌گويد: بعضي‌ها به پيغمبر گفتند:

فَإِنَّكَ تُدَاعِبُنَا يا رَسُولَ اللَّهِ فقال إني لاَ أَقُولُ إِلاَّ حَقًّا.

مسند أحمد بن حنبل، ج 2، ص 340

پيغمبر! شما بعضا با ما شوخي مي‌کني و در حال شوخي يک سري صحبت‌هايي انجام مي‌دهيد، آن‌ها را هم بايد نوشت؟ حضرت فرمود: من جز حق سخني را به زبانم نمي‌آورم.

ثابت شد که نسبت هذيان به نبي مکرم يا اين که پيغمبر هم بشر عادي بوده است، عصمت پيغمبر را زير سؤال مي‌برد.

پيغمبر اکرم سخن عادي هم نمي‌خواهد بگويد؛ نمي‌خواهد بفرمايد: نماز بخوانيد و روزه بگيريد و با خانواده خود خوب رفتار کنيد. مي‌خواهد چيزي بنويسد که امت اسلامي را تا قيامت از گمراهي و ضلالت بيمه کند.

مي‌خواهد چنين حرف مهمي بزند که مغز رسالت و ديانت و انسانيت را به صورت عصاره در اينجا بيان کند که متأسفانه اين طور برخورد مي‌کنند.

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:29 مهر 1393 - 14:10

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد