داستانهايى از (بسم الله الرحمن الرحيم)-1

(بسم الله الرحمن الرحیم)
روى بسته اى بسم الله الرحمن الرحيم نوشته شده بود.
رئيس گروهى از دزدان ، قافله اى را غارت نمود، در ميان آنها شخصى بسته اى پارچه داشت كه جمله ((بسم الله الرحمن الرحيم )) نوشته و روى آن گذاشته بود ((در بين تجار سابق براى محفوظ ماندن اموالشان از دست راهزنان اين عمل مرسوم بود)) فورا به افرادش دستور داد كه اين اموال را به صاحبانش برگردانيد، چونكه ما دزد اموال مردم هستيم نه دزد عقيده آنها، زيرا اگر به آن نوشته ترتيب اثر ندهيم آنها بى اعتقاد خواهند شد.
لازم به تذكر است كه يكى از اساتيد مى گفت : سر كرده دزدان فوق الذكر ((فضيل عياض )) بوده است . شايد به خاطر همين عمل بود كه خداوند او را هدايت نمود و او توبه كرد و از عارفان گرديد. (1)
هر كس كه مطيع حق تعالى گردد با رتبه و با مقام والا گردد
هر كس كه مجاهدت كند در ره دوست پيروز و سرفراز و مصفا گردد
هر كس كه كند پيشينه خود ظلم و ستم سركوب و ذليل و خوار و رسوا گردد
كن صبر به مشكلات و غمها امروز تا مايه دل شادى فردا گردد
در علم و عمل بكوش تا شامل تو الطاف خداى فرد يكتا گردد (2)
يا رسول الله امت شما شش خصلت دارند
روزى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) از راهى مى گذشت ، شيطان را ديد كه خيلى ضعيف و لاغر شده ، از او پرسيد؛ چرا اين قدر ضعيف گشته اى ؟
شيطان گفت : يا رسول الله ؛ از دست امت شما رنج مى برم و در زحمت هستم .
پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم )فرمودند: مگر امت من با تو چه مى كنند كه رنج مى برى ؟ شيطان گفت : چون كه آنها شش خصلت دارند كه من نمى توانم اين شش خصلت را در آنها ببينم .
1. هر كجا به هم مى رسند، سلام مى كنند.
2. با هم مصافحه مى كنند.
3. براى هر كارى كه مى خواهند انجام دهند در آن انشاء الله مى گويند.
4. استغفار مى كنند و با گفتن اين جمله سعى و تلاش مرا باطل مى كنند.
5. هر وقت نام مبارك شما را مى شنوند بر شما صلوات مى فرستند.
6. در ابتداى هر كارى كه مى خواهند انجام دهند قبل از شروع به آن كار ((بسم الله الرحمن الرحيم )) مى گويند. (3)
بر طاعت حق قيام مى بايد كرد بر جامعه احترام مى بايد كرد
در محفل دوستان چو وارد گردى اول ز ادب سلام مى بايد كرد
پيامبر (ص ) ما گرفت سبقت به سلام خوش پيروى از امام مى بايد كرد
تو منتظر سلام ز چه اى زائل همه فكر خام مى بايد كرد
اينجا سلام فيض و رحمت آرد تحصيل ز فيض عام مى بايد كرد
اينجا سخن از بزرگ و كوچك نبود صهباى ادب بجام مى بايد كرد
هر كس متواضع است محبوب همه است بر فعل خوش اهتمام مى بايد كرد
هر كس متكبر است شيطان صفت است پرهيز از اين مرام مى بايد كرد
اخلاق نكو شيوه انسان باشد بر علم ، عمل مدام مى بايد كرد
قارى متواضع است و افتاده چو خاك پايان دگر اين كلام مى بايد كرد (4)
به من گفت بگو بسم الله الرحمن الرحيم تا بلند شوى
روزى خانمى مسيحى دختر فلجى را از لبنان به سوريه آورد، زيرا دكترهاى لبنان او را جواب كرده بودند.
زن با دختر مريضش نزديك حرم با عظمت حضرت رقيه (عليها السلام ) منزل مى گيرد، تا در آنجا براى معالجه فرزندش به دكتر دمشقى مراجعه كند، تا اينكه روز عاشورا فرا مى رسد و او مى بيند مردم دسته دسته به طرف محلى كه حرم مطهر حضرت رقيه آنجا است مى روند.
از مردم شام مى پرسد اينجا چه خبر است ؟
مى گويند: اينجا حرم دختر امام حسين (عليه السلام ) است ، او نيز دختر مريضش را در منزل تنها گذاشته درب اتاق را مى بندد و به حرم حضرت مى رود، متوسل به حضرت رقيه (عليها السلام ) مى شود و گريه مى كند، به حدى گريه مى كند كه غش مى كند و بى هوش مى افتد، در آن حال كسى به او مى گويد: بلند شو برو منزل ، دخترت تنها است و خداوند او را شفا داده است ، برخاسته و به طرف منزل حركت مى كند و ميرود و درب منزل را مى زند مى بيند دخترش درب را باز مى كند!
وقتى مادر جوياى وضع دخترش مى شود و احوال او را مى پرسد، دختر در جواب مادر مى گويد: وقتى شما رفتيد، دخترى به نام رقيه (عليها السلام ) وارد اتاق شده و به من گفت : بلند شو تا با هم بازى كنيم ، آن دختر به من گفت : بگو ((بسم الله الرحمن الرحيم )) تا بلند شوى ، و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم ، ديدم تمام بدنم سالم است ، او داشت با من صحبت مى كرد كه شما در زديد.
او به من گفت مادرت آمد، سرانجام مادر مسيحى با ديدن اين كرامت از دختر امام حسين (عليه السلام ) مسلمان شد. (5)
در محضرت در اين حرم باصفاى دوست چشم اميد خلق به اين قبر انور است
عشاق اين حرم ، همه دارند آرزو تا اين سعادت بهر كدامين مقدر است
زين درگه هيچ كس نگرديد نااميد زيرا رقيه شافع پر مهر محشر است

- لینک کوتاه این مطلب

» غدیر
تاریخ انتشار:1 دی 1393 - 14:26

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد