حركت به سوي آسمان وجودی ايشان كاري است كه تنها به دعاي خود او ممكن و ميسر میگردد وگرنه وزش طوفانهاي حوادث و سختيهاي فراوان توان پرواز را از افراد سلب خواهد کرد اما چون هيچ حادثهای و هيچ طوفاني براي فرو آمدن و وزيدن از فرمان حضرت سرپيچي نمیکنند از همين رو مسير شناخت و معرفت نسبت به ايشان ممکن میگردد اميد که با شناخت هر چه بيشتر ايشان پردههاي غفلت مرتفع شود و تابش خورشيد وجودي امام زمان بر فكر و روح يخ زده انسان بتابد. چنانچه رسول خدا(ص) فرمودهاند:« اذا دخل النور القلب انشرح و انفتح» « هنگاميكه نور در قلب انسان وارد شود گسترده و باز ميگردد» اگر اين روايت را از زاويه عكس بررسی کنیم خواهيم گفت هر قلبي كه در هجران معصوم گرفتار آيد قطعاً دچار قبض و تنگي خواهد شد و تنها با تابش نور ولايت انبساط و گستردگي خويش را به دست خواهد آورد.
به طور حتم شايسته است تا اين بحث با كلام قرآن تصديق شود قرآن در آيه 48 سوره مباركه ابراهيم ميفرمايد:
«يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيرَْ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتُ وَ بَرَزُواْ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ» «در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر، و آسمانها (به آسمانهاى ديگرى) مبدل مىشود، و آنان در پيشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مىگردند!»
بسياري از مفسرين اين روز را روز قيامت دانستهاند و تبديل و جابجايي كه آيه از آن سخن ميگويد به واكنشهاي طبيعي زمين در روز قيامت معطوف کردهاند.
اما كتاب نجم الثاقب تفسير آيه را متوجه زمان ظهور کرده است آقاي ميرزاي نوري ميفرمايند: در زمان ظهور زمين مملو از شدت بركات و رويش گياهان ميشود، چشمهها جوشان ميگردند و درختان به بار مينشينند.
از توضيح ميرزای نوری در اين کتاب چنين استنباط میشود که قطعاً در دوره غيبت همه چيز رو به ويراني و مندرس شدن نهاده است كه زمان ظهور شرايط تازهاي براي بشر خودنمايي ميكند.
ما در شناخت اسامي حضرت نام قيامت ايشان را بررسي كرديم و گفتيم حضرت از آن رو كه هر دل خواهاني را زيرورو ميكنند نام قيامت را به خود اختصاص دادهاند و اگر جلوه نام قيامت حضرت در كنار اين آيه قرار گيرد خواهيم گفت زمان ظهور براي هر كس قيامتي در درون فرد و قيامتي در فضاي خارج برپا میشود قيامتی پس از تحمل سختیهای عصر غيبت، زيرا در زمان غيبت بسياري از حقايق پنهاناند و واقعيتها پوشيده و مستور، و ظلمت فضاي زندگي بشر را در برگرفته است، گناه و معصيت و هتك حرمت نسبت به اولياء افزون میشود و بسياري از معاصي در اين زمان شدت مييابند و همه اينها تاثير خود را كم و زياد بر افراد باقي ميگذارد و قيامت درونی و بيرونی زاييده چنين دوران سختی است اما روز ظهور با تابش مستقيم خورشيد ولايت تاريكيها كنار ميرود و هر زمين سنگلاخي آمادگي سرسبز شدن را در خود مييابد.
در آن روز نعمتها چنان رويش مييابند كه فراتر از گمان و وهم و انديشه بشر میشوند.
بعضي از مفسرين اين آيه را در كنار آيه 16سوره مباركه غافر گذاشتهاند و گفتهاند : «يَوْمَ هُم بَارِزُونَ لَا يخَْفَى عَلىَ اللَّهِ مِنهُْمْ شىَْءٌ ...» «روزى كه همه آنان آشكار مىشوند و چيزى از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند...»
روز ظهور روزي است كه همه چيز بارز و آشكار ميشود و هر پنهاني خودنمايي ميكند.
يكي از مفسرين در تفسير اين آيه میگويد: اين تبديل در ذات و حقيقت هر چيز اتفاق ميافتد يعني تغيير و تبديلي رو بنايي و ظاهري نيست ايشان براي مثال ميگويند:چنانچه درهم به دينار تبديل میشود و همچنان كه سيئات به حسنات بدل میگردد.
از پيامبر روايتي در اين رابطه وجود دارد « المومن في وقت التبديل في ظل العرش» در روايت ديگري پيامبر(ص) ميفرمايند« الناس وقت التبديل علي الصراط» و همچنين پيامبر(ص) گفتهاند: «الناس حينئذ اضياف الله» مفسری صاحب ذوق اين روايات را به زمان ظهور تفسير کردهاند.
اگر كلمات كليدي اين سه روايت را بررسي كنيم خواهيم گفت: «عرش» «صراط» و « اضياف الله» هر سه نشان از وجود مقدس امام زمان است زيرا در تفاسير «عرش» وجود عرشي حضرات معصومين است وصراط ائمه اطهارند. امام صادق(ع) فرمودهاند: « نحن صراط المستقيم» و ضيافت خدا در زمين تنها به واسطه وجود مقدس امام هر عصري برپا ميشود و اين سه وضعيت بر افراد زمان ظهور تجلي خواهد كرد.
اميرالمومنين(ع) ميفرمايند: « قلوب الرجال وحشيةٌ من تالفها اقبلت عليه» « دل آدم وحشي است هركس به او الفت ورزد مطيع او خواهد شد»
اگر وجود مقدس امام زمان (عج) در زمين وجودي افراد ظهور كنند اين زمين خشك و بيآب و علف و ظلماني به سرزميني سرسبز و پر بركت تبديل خواهد شد و فرد قلبش را رام محبّت كسي ميكند كه اين زندگي پرثمر را به او عطا نموده است در روز ظهور همه دلهاي خواهان و مستعد رام وجود مقدس بقية الله ميشوند چون اولين نسيمهاي محبت از سوي ايشان در آن زمان بر قلب افراد وزيدن ميگيرد.
مرحوم ميرزاي نوري آيه 83 سوره مباركه آل عمران را نيز شاهد مثالي براي روز ظهور حضرت ذكر كردهاند. «أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ»
«آيا آنها غير از آيين خدا مىطلبند؟! (آيين او همين اسلام است) و تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، از روى اختيار يا از روى اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسليمند، و همه به سوى او بازگردانده مىشوند. »
در تفسير نور الثقلين موسي بن جعفر (ع) تفسير اين آيه را متوجه زمان ظهور فرزندشان صاحب الزمان(عج) کردهاند.
دين حقيقي كه همان انقياد خداي سبحان است در روز ظهور به طور كامل بر مردم عرضه ميشود.
حضرت در ابتدا دعوت خويش را به ميل و رغبت انسان واگذار ميكنند زيرا بشر فطرتاً خداجو و يكتاپرست است و عشق به كمال مطلق در وجود او نهادينه شده است روز ظهور با دعوت حضرت به اسلام، گويا افراد به گنج فراموش شده درون خود دعوت ميشوند و همان گنج مجدد شناسايي ميشود و در اختيار خود آنان قرار ميگيرد هركس اين ارمغان الهي را با ميل و رغبت بپذيرد رستگار ميشود، در زمان ظهور كل هستي مطيع و تسليم وجود مقدس حضرتاند با اين تفاوت كه تسليم و اطاعت از ايشان به دو وجه خواهد بود يا با ميل و رغبت خود افراد و يا با كراهت و اجبار و چه تفاوت بسياري است ميان سرنوشت اين دو گروه.
آنها كه از سر ذوق و عشق پذيراي وجود مبارک او شوند بهشت وصل را اختيار کردهاند و آنها كه با اكراه و اجبار به آن تن در دهند گرفتار جهنم فراق میشوند زيرا تصوير بهشت و جهنم در زمان ظهور جلوه دنيايي به خود ميگيرد هر كس اقبال به مولي كند در بهشت نعمات جاي میگيرد و هر كس حضور حضرت را پذيرا نشود و پشت به ايشان كند جهنم فراق را براي خود رقم زده است.
چه فاصله فاحشی ميان اين دو گروه است اين فاصله در زمان ظهور دين اسلام نيز وجود داشت كساني كه چون ابوذر و سلمان از اصحاب رسول الله شدند و به اختيار خويش اسلام را برگزيدند و كساني كه چون ابوسفيان مجبور به پذيرش اسلام شدند تاريخ عاقبت اين دو گروه را به خوبي روشن كرده است.
همين تاريخ بشريت زمان ظهور يكبار ديگر تكرار ميشود.
بنابراين لذت عبوديت و خضوع و فنا در برابر حق، لذتي است وصف ناشدني زيرا هر چه فرد در اين انتخاب دقيقتر و با آگاهي بيشتري باشد ولايت حضرت بر وجود او بيشتر متجلي ميشود.
زيرا اين شخص تمام سرزمين وجودي خويش را اعم از عقل، روح، قلب و... تسليم محضر ولايت ميداند زيرا زمين وجودي او آمادگي قدمگاه حضرت شدن را يافته است و اثرات به جا مانده از آن قدمهاي مبارك وجود فرد را چنان متعالی میکند كه گوش و چشم و دست و زبان او حقاني ميشود او با قدرت الهي ميشنوند ميبينند سخن ميگويند و اراده ميكند زيرا اين فرد تحت ولايت خاص امام زمان در آن روز قرار ميگيرد.