تفسير زيارت جامعه كبيره ( عصمكم الله من الزلل و آمنكم من الفتن)

(بسم الله الرحمن الرحیم)

«عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ »

« عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ» خدا شما حضرات معصومین (ع) را از لغزش‌ها و فتنه‌ها ، آلودگی و چرک محفوظ نگه داشته و شما را تطهیر کرده است، «زلل» جمع زلّ به معنی لغزش است.

عصمت مستلزم چند امر است:

1- صدق در گفتار

2- حسن فعل

3- حفظ الحقوق

4- نظم در امور زندگی مادی و معنوی : در این مرحله عصمت فرد را به ساماندهی امور مادی و معنوی وا می‌دارد. او از امور مادی و معنوی ، فردی و اجتماعی زندگی خود به اذن حق چنان مراقبت می‌کند که از هر گونه خسارت مصون و محفوظ بماند.

با عبارت « عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ » به حضرات معصومین (ع) عرض می‌کنیم: خدای سبحان از ابتدا شما را این چنین آفریده، خمیره و سرشت شما را چنان قرار داده که صِدق قول و حُسن فعل و نظم معاش و معاد در آن باشد.

تفسير زيارت جامعه كبيره ( عصمكم الله من الزلل و آمنكم من الفتن)

 

اگر سؤال شود مگر حضرات معصومین (ع) در موضع لغزش قرار می‌گیرند که خدا آنها را حفظ کند؟

در پاسخ می‌گوییم: اتفاقاً این فراز بیان می‌دارد که خدا معصومین (ع) را به گونه‌ای قرار داده که اصالتاً موضع لغزش را انتخاب نمی‌کنند چون اصل لغزش به دلیل غفلت است، معصوم چون دائم الحضور و دائم الذکر است، اصلاً در موضع غفلت قرار نمی‌گیرد، تا خدا اراده کند او را از لغزش حفظ کند. حتي لحظه‌اي شرک بر معصوم عارض نمی‌شود و آنی عدم توکل در او پديدار نمي‌شود، و لحظه‌ای نادیده گرفتن الطاف الهی در زندگی معصوم نیست، علامت این رضایت آن است که معصوم در سخت‌ترین موقعیت‌ها فقط طالب رضای حق است امام حسين (ع) در گودال قتلگاه می‌گوید: « رِضًا بِقَضَائِك‏» حضرات معصومین (ع) جلوه نام عالم خدای سبحانند یعنی از هر آنچه در جریان کربلا و بعد از آن بر اهل بیت (ع) خواهد گذشت آگاهند ولی حضرت امام حسین (ع) حتی یک بار از مقدرات خویش و اهل بیت‌اش سؤالی نمی‌کند که بپرسند چرا شهادت، چرا اسارت ، چرا خیمه‌های سوخته ، چرا شام و چرا ....

حضرت می‌داند آنچه خدا پسندیده مصلحت تام است.

« مِنَ الزَّلَلِ» یعنی حضرات معصومین (ع) از لغزش قولی و فعلی و حتي نیّت در امانند معصوم چیزی نمی‌گوید که بر مبنای هوای نفس باشد قرآن مي‌گويد:‌ « وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» «‏ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى‏»[1] « [ پيامبر ] از سر هوس سخن نمى‏گويد. اين سخن بجز وحيى كه وحى مى‏شود نيست.‏»

همچنین معصومین (ع) از مسامحه و تأخیر در انجام وظایف مصون است البته معصومین به اذن الله به این مقام رسیده‌اند امّا هر یک از ما چنانچه خالصانه در پی رسیدن به عصمت باشیم می‌توانیم به آن دست یابیم.

آیت الله قاضی فرمودند: بیست سال روی چشمم کار کردم که به نامحرم نگاه نکنم و بعد از بیست سال به محض دیدن نامحرم خود چشمم فرو می‌‌افتاد معلوم است عصمت اکتسابی و کسب کردنی است.

يكي از عواملي كه خداي سبحان از حضرات معصومين به طور خاص حفاظت كرده اين است كه آنان براي خود وجودي قائل نيستند زيرا وجود ايشان وجودي حقاني است.

قرآن می‌گوید: « وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ‏ وَ لكِنَ‏ اللَّهَ‏ رَمى‏» [2]« و چون [ريگ به سوى آنان‏] افكندى، تو نيفكندى، بلكه خدا افكند.» ای پیامبر! وقتی تو تیر را پرتاب کردی این تو نبودی که پرتاب کردی بلکه خدا بود.

یکی از شارحین در رابطه با « عَصَمَكُمُ اللَّهُ» می‌گوید: گاهی اوقات ما با تمام قوّت اعتقادی داریم امّا چنانچه در کنار فردی بنشینیم که القای شبهه می‌کند ممکن است یک لحظه از ذهن ما بگذرد که سخن او غلط هم نیست همچنین ما گاهی ممکن است تحت تأثیر پوشش و گویش و روش دیگران قرار گیریم این امور چندان به سرعت تأثیر گذارند که فرد خود اصلاً متوجه نیست امّا در رابطه با حضرات معصومین (ع) اصلاً چنین نیست که اگر تمام عالم هم کافر شوند ذره‌ای بر اعتقادات و اخلاقیات و رفتار و عملکرد آنها اثری ندارد.

آنها جلوه نام عزیز خدای سبحانند نفوذناپذیر و محکم‌اند.

« وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ» خدا شما حضرات معصومین (ع) را از فتنه‌ها در امان نگه داشته. امان به معنی عدم الخوف است یعنی نبود ترس، یکی از اسامی خدای سبحان مؤمن است یعنی خدایی که ایجاد امنیت می‌کند خدا معصومین (ع) را مؤمن قرار داده، یعنی آنها را از انواع اموری که موجب فراق از حق شود در امان نگاه داشته است، اگر خدا این صفت را به مؤمنین عطا کرده از آن روست که مؤمنین نیز از عذاب در امانند.

« وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ» خدا به شما معصومین (ع) امنیت بخشیده ، یعنی هیچ آسیبی نه به دین و نه به دنیای شما وارد نمی‌شود.

اگر سؤال کنید حضرات معصومین (ع) که از آسیبهای دنیا در امان نمانده‌اند پس چگونه خداوند آنها را ایمن ساخته است مثلاً جسم مطهر اباعبدالله (ع) زیر سُم اسب قرار گرفت این چه امنیت و حفاظتی است که خدای سبحان برای معصوم قرار داده است؟

لازم است ابتداً فتنه را معنی کنیم و سپس به سؤال پاسخ دهیم ، فتنه در لغت عرب به معنی کوره آتش است، فتنه هم به دین و به دنیای فرد وارد می‌شود، فتنه‌ی در دین آن است که كسي مرتد شود ، یا اهل تردید باشد و یا رسماً از خدا برگردد یا در وجود خدا شک کند و یا اهل معصیت گردد امّا فتنه در امور دنیوی یعنی مصائب و گرفتاری‎های خاصی که مردم را تهدید می‌کند البته هر مصیبت دنیوی ظاهری دارد و باطنی ، آنچه فتنه را در دنیا فتنه می‌کند این است که معمولاً در فتنه‌ها افراد بصیرت خود را از دست می‌دهند، یعنی آنان در فضای فتنه کور وکر می‌شوند، نه حرف حق را می‌شنوند و نه آن را می‌بینند امّا اگر کسی مانند حضرات معصومین (ع) در دوره فتنه و آزمایشهای دنیوی از این آسیب‌ها در امان باشد و آزمایشات دنیایی به اعتقادات آنان ضربه نزند از آسیب فتنه در امان است در رابطه با بیماری‌هاي جسمی باید گفت: حضرات معصومین (ع) از درد جسم در امان نبودند حضرت امیرالمؤمنین (ع) چشم درد شدیدی داشتند یا حضرت زهرا (س) در روزهای آخر عمر درد شدیدی را تحمل کردند امّا اینها هیچ یک به دین آنان آسیب وارد نکرد جلوه بشری معصومین (ع) از بیمارهای جسمانی در امان نبوده است.

 حضرات معصومین (ع) زمان آزمایشات الهی و آسیب‌های جسمی هم کلام حق را می‌شنوند و هم حق را می‌بینند به همین جهت دل به آزمایشات الهی می‌سپارند این نامش فتنه نیست، این که در ادعیه آمده است « أَعُوذُ بِاللَّهِ‏ مِنَ‏ الْفِتَنِ‏.»[3] خدایا ! از فتنه‌ها به تو پناه می‌برم منظور آزمایشات الهی است که بر ساختار اعتقادی ما اثر بگذارد و خدای ناخواسته آن را کم‌رنگ کند.

البته لازم به توضیح است که میان آزمایش‌های الهی و فتنه تفاوت است هر فتنه‌ای آزمایش هست ولی هر آزمایشی فتنه نیست. آزمایش دایره بزرگی است که قسمتی از درون آن فتنه و بقیه دایره آزمایش الهی است در فتنه بسیاری از افراد بازنده‌اند امّا امتحانات الهی برنده زیاد دارد.

در زیارت نامه حضرت زهرا (س) به حضرت عرض می‌کنیم: « يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ‏ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَك‏» تو امتحان شده‌ای هستی که خدا ممتحن تو بوده ، ممتحن از اسامی خدای سبحان است، خدا ممتحن تو بوده نه اینکه در این عالم تو را امتحان کرده باشد بلکه قبل از این عالم تو امتحان شده‌ای خداوند سبحان تمام گرفتاری‌ها را به حضرت زهرا (س) نشان داده و حضرت در مقابل همه آنها « رِضًا بِقَضَائِك» بوده است.

یکی از مفسرین در رابطه با فتنه می‌گوید: فتنه یعنی ضلالت و گناه، کفر و رسوایی، خدا معصوم را در امان نگه داشته است، اگر به جسم معصوم صدمه وارد می‌شود ذلتی در میان نیست.

اگر سؤال کنید یک نمونه از فتنه‌ها را ذکر کنید ؟

می‌گوییم: در قرآن جریان سامری و گوساله طلایی او در شمار بالاترین فتنه‌هاست که مردم به دلیل مال دنیا گرفتار فتنه شدند گوساله سامری یک فتنه بود که مردم دینشان را با آن از دست دادند و به دینشان آسیب وارد شد، « آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ» یعنی ممكن است آسیب‌های مادی به زندگی شما وارد شود امّا سر سوزنی به معنویات شما صدمه‌ وارد نمي‌شود.

یکی دیگر از معنای فتنه به معنی « خلصناک من الغش » است ، فتنه به معنی تخلیص و جداسازی است ، جداسازی از شائبه‌های مختلف، وقتی در زیارت جامعه به حضرات معصومین (ع) گفته می‌شود « آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ» یعنی شما حضرات معصومین (ع) را خدای سبحان از هر نوع شائبه‌ای در امان نگه داشته چون اخلاص محض‌اید و نیازی به این تخلیص و جداسازی ندارید، تخلیص برای کسی است که ناخالصی داشته باشد.

« وَ طَهَّرَكُمْ‏ مِنَ‏ الدَّنَسِ» بررسی دو کلمه را داریم : طهر و دنس.

کلمه تطهیر به معنی منزه کردن است ، یعنی منزه از هر نجاستی و از هر آلودگی، به همین جهت تطهیر در تخلیص هم به کار می‌رود چیزی از هر آلودگی خلاص و رها شود، « وَ طَهَّرَكُمْ‏ مِنَ‏ الدَّنَسِ‏ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيرا»

«دَّنَسِ» با وسخ به معنای چرک هم معناست، عرب به چرکی که بعد از کیسه کشیدن از تن جدا می‌شود وسخ می‌گوید به همین جهت هر چیزی که نجس نیست امّا کثیف است عرب «دَّنَسِ» می‌گوید.

پس « دَّنَسِ» دایره بزرگی است که هم به نجاسات نسبت داده می‌شود و هم به کثافات، هم به نجاسات و هم به کدورات، همچنین عرب به نجاست باطنیه « دَّنَسِ» می‌گوید، کلاً وقتی گفته می‌شود چیزی آلوده است این آلودگی می‌تواند ظاهری باشد یا باطنی، نجاست ظاهری مشخص است امّا نجاست باطنی چون در قلب جای دارد معلوم نیست، آلودگی‌های قلبی مثل انواع رذائل اعتقادی و اخلاقی، مثلاًَ ظاهر کسی مرتب و بی‌مشکل است امّا بخیل است اين شخص گرفتار رذیله بخل است و یا حسود است هر چند ظاهراً آراسته است امّا باطنش گرفتار نجاست است به همین دلیل چنین شخصی محبوب همگان نیست چون درون او آلوده است حتی گاهي درون افراد گرفتار معصیت نیست یعنی بخل و حرص و حسد ندارند، امّا تنگ نظر‌ند تنگ نظری حرام نیست امّا یک کدورت است. چون تحمل نعمت‌های دیگران را ندارد کدورت او باطنی است امّا در ظاهرش اثر مي‌گذارد تا جايي كه گاهي مردم تحمل نگاه کردن به او را ندارند و یا مثلاً جهل یک نجاست است هر چند که جهل نجاست رسمی نیست امّا کدورت است اگر نور و ظلمت تقسیم بندی شود جهل در خانواده ظلمت جای می‌گیرد.

 « دَّنَسِ» لفظی است که عرب آن را برای هر امر خبیثی به کار می‌برد می‌تواند نجاست ظاهری باشد یا نجاست باطنی و می‌شود اصلاً نجاست نباشد بلکه کدورت باطنی باشد، نجاست نیست امّا « دَّنَسِ» است.

نکته جالب اینجاست که کدورت درون بر ارتباطات بیرونی اثر می‌گذارد و ارتباطات را آلوده می‌کند و سلامت آن را تحت شعاع می‌برد.

با توضیحاتی که گذشت باید گفته شود خدای سبحان وجود حضرات معصومین (ع) را از هر آلودگی و کدورتی پاک کرده است نه اینکه خدای ناخواسته ابتداً وجود معصومین آلوده بوده و بعد پاک شده‌اند بلکه بالاصاله حضرات معصومین (ع) از هر کدورت ظاهری و باطنی و از هر نجاست جسم و روح درامانند.


[1] سوره مبارکه نجم ، آیات 3 الی 4

[2] سوره مبارکه  انفال ، آیه 17

[3] بحارالانوار، ج33 ، ص 22

 

- لینک کوتاه این مطلب

» موسسه علمیه السلطان علی بن موسی الرضا(ع)
تاریخ انتشار:26 دی 1393 - 14:43

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد