(بسم الله الرحمن الرحیم)
امام دهم و یازدهم کاملاً زیر نظر حکومت عباسی بودند؛[۱] یعنی حکومت برای تسلط کامل بر این دو امام، آنها را در محیط بسته و مشخص که تمام همسایگان و ساکنان شهر، افراد نظامی و شناختهشده بودند، نگهداری میکرد. تمام رفتوآمدها به منزل امام کنترل میشد.
حال در چنین محیطی که همه چیز دقیقاً کنترل میشد، آیا فقیه سرشناسی میتوانست به خانه امام رفتوآمد کند و مردم نیز با منزل آن فقیه در ارتباط باشند و مسائل خود را اعم از مالی و غیره مطرح نمایند؟
بدیهی است که چنین کاری ممکن نبود و افراد دستگیر و بازجویی میشدند؛ ازاینرو صحیحترین راه این است که افرادی که گمان نمیرفته واسطه امام باشند و مطالب را رد و بدل کنند، بهکار گرفته شوند و فعالیت نمایند.
اگر کسی زندگی دو نایب اول (عثمانبنسعید و فرزندش محمدبنعثمان) را مطالعه نماید، درمییابد که آنها مأمور تأمین روغن سامرا و از کسانی بودند که آذوقه پادگان را فراهم میکردند و اصلاً گمان نمیشد که نایب امام باشند و چنانکه در کتاب سازمان وکالت[۲] بهطور مفصل و تحقیقی بیان شده، نامههای امام و نامههای مردم داخل ظرفهای روغن قرار میگرفت و مردم به بهانه خرید و فروش روغن، ظرفهای حاوی پول و نامه را رد و بدل میکردند. بدیهی است که چنین کاری توسط یک فقیه امکان نداشت؛ چرا که فضای حاکم بر آن دوران، اقتضای تقیه و مخفیکاری را داشته است، نه محیط باز برای فعالیت عالمان و فقهای دین.
از طرف دیگر اگر عالم و فقیهی ادعای نیابت میکرد، این احتمال داده میشد که برای گذران زندگی و جلب مال دنیا چنین کاری کرده است، اما کسی که کسب و درآمد دارد خیلی بعید است که دست به چنین کار خطرناکی بزند و برای پول بیشتر خود را با حکومت درگیر کند؛ بنابراین، کاسببودن نایبان، دلیل بر صدق مدعای آنهاست، نه دروغ بودن ادعایشان.
البته تذکر این نکته نیز لازم است که هر چند آنان فقیه و عالم برجسته نبودهاند، کاسببودن آنها به معنای کمسوادی یا عوام بودنشان نیست. نایبان طبق گواه تاریخ، افرادی بسیار والامقام، دارای کشف و کرامت[۳] و پرورشیافته مکتب امامان بودهاند و هرگز این طور نبوده که دور از دین و معرفت باشند.
در نتیجه معلوم میشود که چرا شیخ کلینی رحمهالله که عالمی برجسته و شناخته شده بود، برای نیابت از امام برگزیده نشده است.
به هر حال نایبان خاص تنها نقش واسطه داشتند و هرچه مردم میگفتند یا میآوردند، آنها را به امام میرساندند و در مقابل، پیام یا کمک مالی امام را به مردم میدادند، اما بر کسی ولایت نداشتند و هرگز اهل فتوا یا صدور حکم از جانب خویش نبودهاند.
پینوشتها
۱. لقب «عسکری» نیز به سبب نگهداری آنها در پادگان نظامی (عسکر) به آن دو امام داده شده است.
۲. نوشته دکتر جباری.
۳. ر.ک: الغیبة، شیخ طوسی.
چرا سفیران خاص امام زمان از فقها و مجتهدان نبودند؟
امام دهم و یازدهم کاملاً زیر نظر حکومت عباسی بودند؛[۱] یعنی حکومت برای تسلط کامل بر این دو امام، آنها را در محیط بسته و مشخص که تمام همسایگان و ساکنان شهر، افراد نظامی و شناختهشده بودند، نگهداری میکرد. تمام رفتوآمدها به منزل امام کنترل میشد.
حال در چنین محیطی که همه چیز دقیقاً کنترل میشد، آیا فقیه سرشناسی میتوانست به خانه امام رفتوآمد کند و مردم نیز با منزل آن فقیه در ارتباط باشند و مسائل خود را اعم از مالی و غیره مطرح نمایند؟
بدیهی است که چنین کاری ممکن نبود و افراد دستگیر و بازجویی میشدند؛ ازاینرو صحیحترین راه این است که افرادی که گمان نمیرفته واسطه امام باشند و مطالب را رد و بدل کنند، بهکار گرفته شوند و فعالیت نمایند.
اگر کسی زندگی دو نایب اول (عثمانبنسعید و فرزندش محمدبنعثمان) را مطالعه نماید، درمییابد که آنها مأمور تأمین روغن سامرا و از کسانی بودند که آذوقه پادگان را فراهم میکردند و اصلاً گمان نمیشد که نایب امام باشند و چنانکه در کتاب سازمان وکالت[۲] بهطور مفصل و تحقیقی بیان شده، نامههای امام و نامههای مردم داخل ظرفهای روغن قرار میگرفت و مردم به بهانه خرید و فروش روغن، ظرفهای حاوی پول و نامه را رد و بدل میکردند. بدیهی است که چنین کاری توسط یک فقیه امکان نداشت؛ چرا که فضای حاکم بر آن دوران، اقتضای تقیه و مخفیکاری را داشته است، نه محیط باز برای فعالیت عالمان و فقهای دین.
از طرف دیگر اگر عالم و فقیهی ادعای نیابت میکرد، این احتمال داده میشد که برای گذران زندگی و جلب مال دنیا چنین کاری کرده است، اما کسی که کسب و درآمد دارد خیلی بعید است که دست به چنین کار خطرناکی بزند و برای پول بیشتر خود را با حکومت درگیر کند؛ بنابراین، کاسببودن نایبان، دلیل بر صدق مدعای آنهاست، نه دروغ بودن ادعایشان.
البته تذکر این نکته نیز لازم است که هر چند آنان فقیه و عالم برجسته نبودهاند، کاسببودن آنها به معنای کمسوادی یا عوام بودنشان نیست. نایبان طبق گواه تاریخ، افرادی بسیار والامقام، دارای کشف و کرامت[۳] و پرورشیافته مکتب امامان بودهاند و هرگز این طور نبوده که دور از دین و معرفت باشند.
در نتیجه معلوم میشود که چرا شیخ کلینی رحمهالله که عالمی برجسته و شناخته شده بود، برای نیابت از امام برگزیده نشده است.
به هر حال نایبان خاص تنها نقش واسطه داشتند و هرچه مردم میگفتند یا میآوردند، آنها را به امام میرساندند و در مقابل، پیام یا کمک مالی امام را به مردم میدادند، اما بر کسی ولایت نداشتند و هرگز اهل فتوا یا صدور حکم از جانب خویش نبودهاند.
پینوشتها
۱. لقب «عسکری» نیز به سبب نگهداری آنها در پادگان نظامی (عسکر) به آن دو امام داده شده است.
۲. نوشته دکتر جباری.
۳. ر.ک: الغیبة، شیخ طوسی.
- لینک کوتاه این مطلب
»
پورتال جامع مهدویت
تاریخ انتشار:1 اردیبهشت 1394 - 1:07
مطالب مرتبط...
نظر شما...