آیا محبت اهل‌بیت(ع) و بغض دشمنان بدون عمل کفایت می‌کند

(بسم الله الرحمن الرحیم)

آیت‌الله بهجت می‌گوید: محبت خداوند متعال و محبت انبیاء و اوصیای آنها و اولیای خدا و بغض دشمنان خداوند متعال و اولیای ایشان، اصل همه طاعات بوده و عبادات فرع بر این دو هستند.


عظمت واقعه عاشورا و نمایش بی‌نظیر فضایل الهی اهل‌بیت علیهم‌السلام در مقابل دشمنان خدا و رسول او موجب شد که این رویداد عظیم از جهات گوناگون از دیگر رویدادهای بزرگ عالم متمایز شود؛ مصیبتی که پیش از وقوعش، ملائکه الهی و انبیا و اوصیا علیهم‌السلام در سوگ آن نشستند و پس از وقوع آن نیز ائمۀ هدی علیهم‌السلام به یادآوری این مصیبت بزرگ پرداختند و مجالس عزا برپا کردند.

نوشتاری که در ادامه می‌خوانید برگرفته از کتاب «رحمت واسعه» شامل مجموعه گفتارهای عاشورایی آیت‌الله محمدتقی بهجت است:

 

 

 

 

 

 

* آیا محبت اهل بیت علیهم‌السلام و بغض دشمنان ایشان به تنهایی و درصورتی که به انجام عمل و عبادت منجر نشود، برای انسان مفید است؟

محبت خداوند متعال و محبت انبیا و اوصیای آنها و اولیای خدا و بغض دشمنان خداوند متعال و اولیای ایشان، اصل همه طاعات است و عبادات فرع بر این دو (حب و بغض) هستند.

و این دو، یعنی حب و بغض، از واجبات عقلی و نقلی است، «وهل الدِّین إلّا الحبّ و البغض؟»

و مودت به ذوی‌القربی؛ اهل بیت پیامبر علهیم السلام نیز تنها اجر رسالت است که در قرآن کریم به تصریح بیان شده است.

* چگونه رابطه خویش را با اهل بیت(ع) و مخصوصاً صاحب‌العصر(عج) تقویت کنیم؟

اطاعت و فرمان‌برداری از خداوند بعد از شناخت او، موجب محبت به او تعالی و محبت کسانی که خداوند آنها را دوست دارد می‌شود که عبارت‌اند از انبیا و اوصیا که محبوب‌ترین ایشان به خداوند، حضرت محمد و آل او علیه و علیهم‌السلام می‌باشند و نزدیک‌ترین ایشان به ما، صاحب‌الامر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است.

* خواهشمندم بفرمایید چطور می‌توان بهتر با خداوند و ائمه اطهار علیهم‌السلام انس گرفت؟

با طاعت خدای تعالی و رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و ائمه علیهم‌السلام و ترک معصیت در اعتقاد و عمل.

* روایاتی در کافی مذکور است که مفاد آنها این است که «محبت اهل‌‌بیت علیهم‌السلام بدون عمل و بندگی مفید نیست و خداوند با کسی خویشی ندارد و میزان در قرب و بُعد و ثواب و عقاب، طاعت و معصیت خداست، این روایات را چگونه تفسیر می‌فرمایید؟

دیدن یک روایت بدون ادله دیگر، نظیر تنها به قاضی رفتن است. محبت و ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام خود، یک عمل است و واجب، بلکه از اعظم طاعات و واجبات است، به حدی که امام باقر(ع) فرموده‌اند: «لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‌ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ»؛ به هیچ چیز، همانند ولایت فراخوانده نشده است.

البته نماز، روزه، زکات و حج هم واجب است و محبت هر قدر رتبه‌اش بیش‌تر باشد، اثر آن در اعمال دیگر بیش‌تر خواهد بود. در قرآن شریف می‌فرماید: «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى».

اگر چیز دیگری غیر از مودت اهل بیت(ع) برای مردم نافع‌تر بود، بیان می‌شد. البته ما متأسفانه به آنها محبت داریم اما در راه و مکتب آنها نیستیم، لذا مثل آنها نماز نمی‌خوانیم و مثل آنها حج به جا نمی‌آوریم.

* در کتاب کامل‌الزیارات آمده است: روزی، هنگامی که امام حسین(ع) در دامان حضرت رسول(ص) در خانه نشسته بود، آن حضرت خطاب به حضرت فاطمه(س) فرمودند: « إِنَّ الْعَلِیَّ الْأَعْلَى تَرَاءَى لِی فِی بَیْتِکَ هَذَا سَاعَتِی هَذِهِ فِی أَحْسَنِ صُورَةٍ وَ أَهْیَإِ هَیْئَةٍ وَ قَالَ لِی یَا مُحَمَّدُأَ تُحِبُّ الْحُسَیْنَ فَقُلْتُ نَعَمْ قُرَّةُ عَیْنِی وَ رَیْحَانَتِی وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ جِلْدَةُ مَا بَیْنَ عَیْنَیَّ فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى رَأْسِ الْحُسَیْنِ بُورِکَ مِنْ مَوْلُودٍ عَلَیْهِ بَرَکَاتِی وَ صَلَوَاتِی وَ رَحْمَتِی وَ رِضْوَانِی ...»؛ پروردگار بزرگ در این خانه تو و همین لحظه در بهترین صورت و آراسته‌ترین هیأت بر من تجلی کرد، و فرمود: این محمد، آیا حسین(ع) را دوست داری؟ عرض کردم: بله، او نور چشم و مایه آسایش و میوه دل و پوست میان دو چشم من است. پس درحالی که دست خود را بر سر امام حسین(ع) گذاشته بود فرمود: ای محمد، چه مولود مبارکی! برکات و درودها و رحمت و خشنودی من بر او باد...)

منظور از «وضع یده علی رأس الحسین علیه‌السلام» و «إن العلی الاعلی ترانی لی» چیست؟

شاید مقصود از «وضع یده»، دست مبارک خود رسول‌الله(ص) یا ید رحمت حضرت حق باشد.

منظور از «ترانی لی» هم قطعاً رؤیت حسی‌ای که محال است، نیست؛ زیرا رؤیت (حسی) مستحیل است، هم در دنیا و هم در آخرت؛ لذا نباید به «کرؤیة بعضکم بعضاً» (مانند دیدن شما همدیگر را) تأویل شود. رؤیت ممکنه قلبیه به همه وجوهش ممکن است، هم در دنیا و هم در آخرت و این رؤیت هم نه با همه کس یا همه جا یا برای هر کس است؛ بلکه ماجرای این روایت امر خاصی است که خداوند می‌خواهد (آن امر خاص) تنفیذ شود و امام حسین(ع) علیه‌السلام مشمول رحمت خاصه شود و معاهده‌ای است با رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله و حضرت فاطمه علیها‌السلام. مگر حضرت فاطمه علیها‌السلام راضی می‌شد؟!

البته خدا هرچه بخواهد می‌کند و «فاعل ما یشآء لما یشآء» (هرچه را بخواهد و برای هر منظور بخواهد، می‌کند) است و آنها تسلیم‌اند و راضی و صابر هستند، منتهی به این ترتیب می‌خواهد از آنان امضا بگیرد. چنان‌که در روز عاشورا درباره حضرت امام حسین علیه‌السلام دارد که «ثُمَّ خُیِّرَ بَیْنَ النَّصْرِ عَلَى أَعْدَائِهِ وَ بَیْنَ لِقَاءِ اللَّهِ فَاخْتَارَ لِقَاءَ اللَّه»؛ بین پیروزی بر دشمنان و ملاقات با خداوند متعال مخیر شد و آن حضرت ملاقات با خداوند متعال را برگزید».

همچنین در روایت است که آن حضرت به کربلا نرسیده، طائفه جن آمدند و گفتند: اجازه دهید الان همه دشمنان شما را هلاک کنیم. چنین کاری را هم می‌توانستند بکنند، ولی حضرت در جواب آنها فرمودند: «و إذا اقمت بمکانی، فبهاذا یبتلی هذا الخلق المتعوس، و بماذا یختبرون؟!... نحن و الله اقدر علیهم منکم»؛ اگر من در جای خود بمانم، پس این خلق نابودشده با چه چیز آزموده و مورد ابتلا واقع شوند؟!... به خدا سوگند، ما بهتر از شما می‌توانیم آنها را نابود کنیم.

با آن قدرت، اَشد و سخت‌ترین بلاها را تحمل نمود. صبر آنها دلیل بر فوق‌العاده بودن آنها در افراد بشر است و اینکه باید آنها یا نبی باشند یا وصی نبی.



- لینک کوتاه این مطلب

» فارس
تاریخ انتشار:8 آبان 1394 - 20:54

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد