همان گونه که میدانیم، پس از درگذشت رسول خداصلی
الله علیه وآله نزدیک به دو قرن، از کتابت و تدوین احادیث رسول خداصلی
الله علیه وآله به شدّت منع شد.
بدون شک، اساسیترین هدف این سیاست – که
رگههای خفیف آن از عصر رسول خداصلی الله علیه وآله آغاز و در زمان خلافت
ابوبکر تقویت شد و سرانجام در زمان خلافت عمر، به صورت قانون لازم الإجراء و
فراگیر در آمد و تا پایان دوران حاکمیّت اُمویان ادامه یافت – این بود که
مخالفان اهل بیت، بتوانند با اجرای این سیاست، آثار حقّانیّت اهل بیت رسول
خداعلیهم السلام و امامان دوازده گانه را که در تعداد بیشماری از احادیث
رسول خداصلی الله علیه وآله آمده بود، نابود سازند. آنان گمان میکردند که
با تداوم این سیاست، صحابه – که حاملان احادیث رسول خداصلی الله علیه وآله
بودهاند – خواهند مرد و احادیث پیامبر نیز با آنان در میان خاکها مدفون
خواهد شد، امّا غافل از این که دین حق، صاحبی دارد و خداوند، اجازه نخواهد
داد که کسانی بتوانند دین او و آثار حقّانیّت اهل بیت پیامبرصلی الله علیه
وآله را نابود سازند. از این رو، با وجود تلاش همه جانبه و کمنظیر برای
محو آثار حقّانیّت و فضایل اهل بیت، به خصوص فضایل و آثار حقّانیّت
امیرالمؤمنینعلیه السلام باز انبوهی از این آثار، دور از چشم عوامل حکومت
وقت، از زبان صحابه و اهل بیت رسول خداعلیهم السلام به نسلهای بعد انتقال
یافت و سرانجام، در عصر تدوین حدیث، تدوین شد و در آثار اولیّهی امّت
اسلامی، ثبت و ضبط گردید.
مخالفان اهل بیت علیهم السلام آن گاه که
فهمیدند سیاست منع تدوین حدیث، آنان را به اهداف و خواستههایشان نرسانْد،
سیاست جعل و تحریف را در پیش گرفتند.
هدف سیاست جدید، این بود که
اوّلاً، به فضایلی که در مورد اهل بیتعلیهم السلام وارد شده بود، دستبُرد
بزنند و آن را کم کنند و از معنای واقعی آن بیندازند.
ثانیاً، نمونهی
آن فضایل را برای دیگران نیز جعل کنند تا فضایل یاد شده، از انحصار اهل بیت
رسول خداعلیهم السلام بیرون بیاید و جنبهی عمومی به خود گیرد و در نتیجه،
از اهمّیّت آن کاسته شود.
در این که تاکنون دستهای خیانت، چند بار به
اَسناد و مدارک اوّلیّهی امّت اسلامی دستبرد زدهاند و اَسناد و مدارکی را
جعل و یا تحریف کردهاند، بسیار دشوار است که بتوان آمار دقیقی ارائه داد،
امّا میتوان حدس زد که صدها، بلکه هزاران بار، به اَسناد و مدارک
ارزندهی امّت اسلامی دست اندازی شده است.
سومین سیاستی که مخالفان اهل
بیت در پیش گرفتند، سیاست حذف بود. عالمان متعصب و سطحی نگر، و احیاناً با
حمایت حکومتها، با اصرار و پشتکار، کوشیدند تا آنچه را که از فضائل اهل
بیت در منابع اوّلیّهی اهل سنّت، از حدیث و تاریخ و تفسیر و…، ثبت شده
بود، حذف کنند. این سیاست، قرنها است که از سوی عناصر متعصّب و گریزان از
حقیقت، ادامه دارد.(۱)
با پدید آمدن ابزار چاپ و نشر و فراوانیِ
نسخههای چاپی، امید میرفت که مخالفان آثار اسلامی و احادیث رسول خدا، سرِ
عقل آمده و از این اقدام ناپسند خود دست بردارند، امّا متأسّفانه چنین
نشد، و به نظر میرسد که مخالفان حقیقت، تصمیم دارند این کج راهه را در عصر
گسترش علم و دانش نیز همانند گذشته ادامه دهند.
سیاست حذف و تحریف،
تنها به آثار حقّانیّت امیر المؤمنینعلیه السلام محدود نشد، بلکه آثاری که
حقّانیّت فرزندان معصوم امیرالمؤمنینعلیهم السلام و از جمله پیشوای عدالت
گستر گیتی، حضرت مهدیعلیه السلام را نشان میداد، نیز مورد دستبرد سیاست
حذف و تحریف قرار گرفت.
کم نیست مواردی که جاهلان حقیقت گریز، اسناد و
منابع اوّلیّهی امّت اسلامی را مورد دستبُرد قرار دادهاند تا آثار
مهدویّت را حذف و یا تحریف کنند. در این مجال، نظر خوانندگان عزیز را به دو
نمونه جلب میکنیم:
نمونهی نخست، کتاب فتوحات مکیه اثر مهمّ ابن عربی
(۵۶۰ – ۶۳۸ ه) عارف بزرگ اسلامی است. وی، باب سیصد و شصت و شش از کتاب خود
را به زندگی حضرت مهدیعلیه السلام اختصاص داده و به تفصیل، در این زمینه
سخن گفته است.
عبدالوهاب شعرانی حنفی (۸۹۸ – ۹۷۳)(۲) که خود از
دانشمندان محقّق و از بزرگان علمای اهل سنّت به شمار میرود،(۳) در اثر خود
به نام ((الیواقیت و الجواهر)) که آن را در اواسط قرن دهم هجری به رشتهی
تحریر درآورده، مبحث شصت و پنجم کتاب خود را به زندگی حضرت مهدیعلیه
السلام اختصاص داده و در آن، مطلبی را از همان باب فتوحات مکیّهی ابن عربی
دربارهی ولادت و نام اجدادِ حضرت مهدیعلیه السلام نقل کرده است. عین
عبارت ابن عربی، طبق نقل شعرانی، چنین است:
واعلموا أنّه لابدّ من خروج
المهدیعلیه السلام لکن لایخرج حتّی تمتلئ الأرض جوراً و ظلماً فیملؤها
قسطاً و عدلاً. و لو لمیکن من الدنیا إلاّ یوم واحد، طوّل الله تعالی ذالک
الیوم حتّی یلی ذالک الخلیفه. و هو من عتره رسول اللهصلی الله علیه وآله
من وُلْدِ فاطمهرضی الله عنه. جَدُّه الحسینُ بن علی بن أبی طالب. و والده
حسن العسکری، ابن الإمام علی النقی – بالنّون – ، ابن محمّد التّقی –
بالتاء – ، ابن الإمام علی الرضا، ابن الإمام موسی الکاظم ، ابن الإمام
جعفر الصادق، ابن الإمام محمّد الباقر، ابن الإمام زین العابدین علی، ابن
الإمام الحسین، ابن الإمام علی ابن أبی طالب، رضی الله عنه. یواطئ اسمُه
اسمَ رسول اللهصلی الله علیه وآله. یبایعه المسلمون بین الرکن و المقام.
یشبه رسول الله فی الخَلق – بفتح الخاء – و ینزل عنه فی الخُلق – بضمّها –
إذْ لایکون أحد مثل رسول اللهصلی الله علیه وآله فی أخلاقه، و الله تعالی
یقول: ((و إنّک لعلی خلق عظیم))(۴)رحمه الله
بدون تردید قیام مهدیعلیه
السلام تحقّق خواهد یافت، لکن مهدی، دست به قیام نمیزند تا آن که جهان پر
از ظلم و جور شود، تا پس از آن، با قیام خود، جهان را پر از عدل و داد
سازد. و اگر از جهان باقی نماند جز یک روز، ایزد تعالی آن روز را طولانی
خواهد کرد تا آن خلیفه فرا رسد.
او، از عترت رسول خداصلی الله علیه وآله
از فرزندان فاطمهعلیها السلام است. جدّش، حسین بن علی ابن ابیطالب و
پدرش (امام) حسن عسکری، فرزند امام علی النقی، فرزند (امام) محمد تقی،
فرزند امام علی بن موسی الرضا، فرزند امام موسی کاظم، فرزند امام جعفر
صادق، فرزند امام محمد باقر، فرزند امام زین العابدین علی بن الحسین، فرزند
امام حسین، فرزند امام علی بن ابی طالب است. نام مهدی، همانند نام رسول
خداصلی الله علیه وآله است. مسلمانان، میان رکن و مقام، با او بیعت خواهند
کرد.
مهدی، از نظر صورت ظاهری، شبیه پیامبر است و از نظر خلق و خو و
سیرت باطنی، در مرتبهای پایینتر از رسول خداصلی الله علیه وآله قرار
دارد؛ زیرا، در سیرت باطن، کسی همانند رسول خدا نیست. ایزد، در مورد اخلاق
رسول خدا میگوید: ((و تو دارای اخلاق بسیار بزرگوارانهای هستی))(۵)
همان
طور که ملاحظه میکنید، در اواسط قرن دهم هجری که شعرانی کتاب خود را
مینوشته، این سند مهم، در کتاب فتوحات مکّیّهی ابن عربی وجود داشته، و او
عین عبارت ابن عربی را با دقّت تمام، در کتاب خود نقل کرده است، امّا
اکنون اثری از این سند ارزنده در کتاب فتوحات مکّیّه نیست. به نظر میرسد
دستان امانت! به کتاب فتوحات مکیه دست اندازی نموده و این سند مهم اسلامی
را از میان بردهاند.
به جز شعرانی، عالم دیگری که مطلب یاد شده را از
فتوحات مکّیّه نقل کرده، علاّمه محمّد بن علی الصّبان مصری (متوفی ۱۲۰۶ ه)
است.(۶) وی مطلب مورد نظر را در کتاب خود إسعاف الراغبین فی سیره المصطفی و
فضائل أهل بیته الطاهرین، از فتوحات مکّیّهی ابنعربی نقل کرده است. عین
نقل ابنصیّان در اثرش إسعاف الراغبین که هم اکنون در حاشیهی نور الأبصار
شبلنجی به چاپ رسیده، بعد از این، از نظر خوانندگان عزیز میگذرد.
ابن
صبّان، از عالمان سنّیِ سدهی دوازدهم هجری قمری است. اثر او نشان دهندهی
آن است که تا آن زمان، سند مورد نظر، در فتوحات مکّیّهی ابن عربی وجود
داشته است.
نمونهی دوم، سنن ابیداوود است. این کتاب، یکی از صحاح
ششگانهی اهل سنّت است. مؤلّف آن، ابوداوود سلیمان بن اشعث سجستانی است.
در سال ۲۰۲ متولد شده و در سال ۲۷۵ در گذشته است.(۷) وی، کتاب خود را
همزمان با تولّد حضرت مهدیعلیه السلام یا اندکی پس از تولّد ایشان، تألیف
کرده است.
در جلد چهارم سنن ابیداوود، کتابی وجود دارد به نام ((کتاب
المهدی)) که احادیث مربوط به امامان دوازدهگانه و حضرت مهدیعلیه السلام
در این کتاب جمع آوری شده است.
دانشمند بزرگ اهل سنّت، سیوطی، در کتاب
خود العرف الوردی فی أخبار المهدی(۸) مینویسد: ((اینکه ابوداوود، احادیث
مربوط به خلفای اثناعشر را در ضمن ((کتابالمهدی)) ذکر کرده، میخواهد با
این اقدام خود بگوید، مهدی، یکی از خلفای دوازدهگانهی رسول خدا است.)).
به
هر حال، اکنون ۱۱۵۰ سال است که از تألیف سنن ابیداوود میگذرد، و در تمام
این مدّت، کتاب مورد نظر، به نام ((کتاب المهدی)) شناخته میشده است، و هر
کس از این کتاب مطلبی نقل کرده، با همین نام نقل کرده است تا این که
اخیراً و در سال ۱۴۰۸ ق. سنن ابیداوود در کشور مصر تجدید چاپ شده، و در
این چاپ، ((کتاب المهدی)) به ((کتاب الهدی)) تغییر نام یافته است.
گرچه
در احادیث این کتاب، تغییری حاصل نشده، ولی این احتمال وجود دارد، ناشری که
در این چاپ، نام کتاب را تغییر داده، در چاپهای بعد، احادیث این کتاب را
نیز حذف کند.
پینوشتها:
۱) علاقه مندان میتوانند
موارد بیشتری از تحریف و حذف در منابع امّت اسلامی را در الغدیر و دراسات و
بحوث فی التاریخ و الاسلام (مقالهی ((اعرف الکتب المحرّفه))) اثر استاد
جعفر مرتضی عاملی، بیابند. دانشمند یاد شده، بیست و هفت مورد از آثار
اسلامی را نام برده و موارد تحریف را در هر یک مشخص کرده است. قابل ذکر
است، ترجمهی مقاله یاد شده در مجلهی معرفت، شماره ۵۲، ص ۸۴ آمده است.
۲) الأعلام، زرکلی، ج ۴، ص ۱۸۰٫
۳) عبدالوهاب شعرانی جزء آگاهترین عالمان مسلمان نسبت به کتابهای محیی الدین عربی است.
وی
فتوحات مکّه را تلخیص نموده و نام آن را ((لواقح الانوار القدسیه المنتقاه
من الفتوحات المکیه)) گذارده، سپس این کتاب را نیز تلخیص نموده و نام آن
را ((الکبریت الاحمر من علوم الشیخ الاکبر)) گذاشته است.
ر.ک: روح مجرد علامه تهرانی، ص ۳۳۹؛ انتشارات حکمت، ۱۴۱۴ ه .ق.
۴) الیواقیت و الجواهر فی بیان عقاید الأکابر، عبدالوهاب شعرانی حنفی، ج ۲، ص ۵۶۲، دار إحیاء التراث العربی، بیروت – لبنان.
۵) ترجمه از: بهاء الدین خرمشاهی.
۶) الأعلام، زرکلی، ج ۶، ص ۲۹۷٫
۷) الأعلام، زرکلی، ج ۳، ص ۱۲۲، دارالعلم للملائین، بیروت – لبنان، چاپ دهم، ۱۹۹۲ م.
۸)
این کتاب، اکنون در ضمن جلد دوم ((الحاوی الفتاوی)) اثر دیگر سیوطی، ص ۲۱۳
به بعد به چاپ رسیده است. و مطلب یاد شده، در صفحهی ۲۴۷ قرار دارد.