پاسخ:
آنچه شرك است:
۱- عبادت غير خداست.
قرآن ميفرمايد: وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللّهِ إِلهاً آخَرَ. و هر كس معبود ديگرى را با خدا بخواند- و مسلّماً هيچ دليلى بر آن نخواهد داشت [1]
پس مراد از اين كه غير خدا را نخوانيد آن است كه غير خدا را به عنوان خداوند نخوانيد.
شیعه هیچ وقت ائمه را به عنوان خدا نمیداند
۲- ايمان به قدرتي مستقل از قدرت خدا شرك است، ولي استمداد از قدرتها با توجه به اينكه همه چيز را از خدا بداند مانعي ندارد. فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللّهِ وَ أُبْرِئُ الاكْمَهَ وَ الابْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتي بِإِذْنِ اللّهِ 2
من نشانهاى از طرف پروردگار شما، برايتان آوردهام من از گِل، چيزى به شكل پرنده مىسازم سپس در آن مىدمم و به فرمان خدا، پرندهاى مىگردد. و به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى] را بهبودى مىبخشم
شیعه هیچ وقت برای ائمه قدرتی مستقل فرض نمیکند، چرا بعضی نا آگاهان خیال میکنند شیعه برای اهل بیت قدرتی مستقل و جدای از خدا فرض کرده است؟از هیچ آیه و روایتی استفاده نمیشود که زیارت اهل قبور و توسل شرک باشد.
درباره مشروعیت توسل در آیه ای میخوانیم که:
لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً [3 ]
و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مىكردند (و فرمانهاى خدا را زير پا مىگذاردند)، به نزد تو مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مىكردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مىكرد خدا را توبه پذير و مهربان مىيافتند
با دقت در این آیه به این نتیجه میرسیم که: اگر توسل امری نامشروع بود، قرآن امر نمیکرد که برای بخشش گناه پیامبر را واسطه قرار دهید
البته وهابیون میگویند این آیات مربوط به زمان حیات پیامبر بوده است، پاسخ میدهیم که چه طور توسل به پیامبر در زمان حیات شرک نبوده است ولی به محضی که پیامبر از دنیا رفت این کار تبدیل به شرک شد. چه دلیلی بر شرک بودن توسل به اولیای الهی وجود دارد؟
نهایت حرفی که میشود زد این است که مرده صدای انسان را نمیفهمد پس توسل به او امری لغو است نه شرک
اگر ملاك آن است كه استغاثه به غير خدا شرك است و شرك حرام و قبيح است، پس فرقي بين زنده و مرده نيست، چون هر دو غير خدا هستند.
اگر ميگويند شرع توسل به زنده را جايز دانسته معنايش اين است كه شرع گاهي شرك را حلال دانسته
پس در زشت بودن شرك فرقي ميان توسل به زنده يا مرده نيست.
وهابیون به آیاتی برای شرک بودن توسل، استدلال میکنند
قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ
بگو: «آيا جز خدا چيزى را مىپرستيد كه مالك سود و زيان شما نيست؟! و خداوند، شنوا و داناست. [4]
وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا يَسْتَجيبُ لَهُ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ
چه كسى گمراهتر است از آن كس كه غير خدا را مىخواند كه تا قيامت هم به او پاسخ نمىگويد و از خواندن آنها (كاملا) بىخبر است؟! (و صداى آنها را هيچ نمىشنود) [5]
اولا: این آیات در شان بت پرستان است و مساله توسل را نفی نمیکند
دلیل بر این گفتار:
در آیه اول کلمه"تعبدون--عبادت میکنند"به کار رفته، در مساله توسل، شیعه به هیچ عنوان اولیای الهی را عبادت نمیکند، چرا که خداست که فقط مستحق عبادت است. با مطالعه کتب زیارتی شیعیان این امر معلوم میشود که شیعه هیچ وقت ائمه را به عنوان خدا تصور نمیکند بلکه ائمه را به عنوان عبد خدا میشناسد" وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُهُ وَ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ" [6]
اما درباره آیه دوم: با کمی دقت در آیه (آن كس كه غير خدا را مىخواند) معلوم میشود که این کلام مطلق است، هم شامل توسل به زنده میشود و هم مرده، در حالی که وهابیون توسل به زنده را قبول دارند، پس با توجه به اطلاق آیه نمیشود گفت آیه فقط نفی توسل از مرده میکند، پس وهابیون باید دنبال آیه دیگر باشند که توسل به مرده را به صراحت نفی کرده باشد.
پس با توجه به اطلاق و کلی گویی آیه (آن كس كه غير خدا را مىخواند) ، نمیشود آیه را مقید( نفی توسل به مرده) کرد
ضمن این که همانطور که گفتیم این آیه در شان بت پرستان نازل شده است . همه مفسران پیشین اهل سنت اتفاق نظر دارند که این آیه در شان مشرکان و بت پرستان است
نظر علمای اهل سنت که در ذیل آیه گفتهاند: این آیه در شان مشرکان و بت پرستان است [7]
درباره آیه ای که وهابیون به آن استدلال میکنند" وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ "و تو نمىتوانى سخن خود را به گوش آنان كه در گور خفتهاند برسانى! "
پاسخ:
اولا: این آیه با توجه به آیات قبل که در مقام تشبیه هست (و نابينا و بينا هرگز برابر نيستند،و نه ظلمتها و روشنايها و...) در صدد بیان این است که انسانهای کافر را به مرده تشبیه کند. یعنی ای پیامبر؛ همانگونه که هرگز نمیتوانی حیات و روح را به اموات در قبور باز گردانی، هم چنین هرگز نمیتوانی حیات ایمان را به افراد کافر که قلب آنان مرده و به ضلالت و عناد دچار گشته، باز گردانی.
در تفاسیر علمای اهل سنت در ذیل این آیه آمده است که منظور از این آیه تشبیه کفار به مرده است [ 8]
ثانیا: ما فرض میکنیم که منظور از آیه" و تو نمىتوانى سخن خود را به گوش آنان كه در گور خفتهاند برسانى! " این باشد که مردگان چیزی نمیفهمند ولی میگوییم : آيه مورد نظر درباره مردگان منحرف و يا معمولى است و كارى به ارواح مقدسه شهدا و اولياى خدا كه طبق آيهى قرآن زنده هستند ندارد
چرا که در قرآن آمده است که" وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ. و به آنها كه در راه خدا كشته مىشوند، مرده نگوييد! بلكه آنان زندهاند، ولى شما نمىفهميد [9]
ثالثا: : چگونه قرآن مىفرماید: تو نمىتوانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى؟ با اينكه در حديث معروفى آمده است كه پيامبر صل الله علیه و آله در روز جنگ بدر دستور داد اجساد كفار را بعد از پايان جنگ در چاهى بيفكنند، سپس آنها را صدا زد و فرمود:
هل وجدتم ما وعد اللَّه و رسوله حقا؟ فانى وجدت ما وعدنى اللَّه حقا!:
آيا شما آنچه را كه خدا و رسولش وعده داده بود به حق يافتيد؟ من كه آنچه را خداوند به من وعده داده بود به حق يافتم".
در اينجا عمر اعتراض كرد و گفت اى رسول خدا! چگونه با اجسادى سخن مىگويى كه روح در آن نيست؟! پيامبر فرمود:
ما انتم باسمع لما اقول منهم، غير انهم لا يستطيعون ان يردوا شيئا!:
" شما سخنان مرا از آنها بهتر نمىشنويد، چيزى كه هست آنها توانايى پاسخگويى را ندارند [10]
چند سوال تهاجمی از وهابیون درباره شرک بودن توسل
۱-اگر توسل شرک باشد، صحابه پیامبر اعم از عایشه و... همه مشرک هستند
اوس بن عبد الله ميگويد : مردم مدينه دچار قحطي شديدي شدند؛ پس به عائشه شكايت كردند، عائشه گفت: به قبر رسول خدا (ص) رو بياوريد، و پنجرههايي از آن به سوي آسمان بگشاييد؛ به طوري كه بين قبر آن حضرت و آسمان سقفي نباشد. راوي گويد: مردم همين كار را انجام دادند ؛ پس باران فراواني باريد؛ تا جايي كه گياهان روييد و شترها آن قدر چاق شدند كه از شدت چربي ترك برداشتند، به حدي كه آن سال را سال تركيدن ناميدند . [11]
۲-مخالفین توسل مصداق آیه ای هستند که خدا در آن آیه یهود را مذمت میکند که: " آيا به بعضى از دستورات كتاب الهى ايمان مىآوريد و نسبت به بعضى كافر مىشويد"؟! (أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ) [۱2 ]
چرا وهابیون آیاتی را که به ظاهر نفی شنیدن از میت میکند را اخذ میکنند ولی آیات دیگر را که به به مشروعیت توسل اشاره دارد، قبول نمیکنند، و سعی در انکار آن دارند؟
آیاتی که مشروعیت توسل را ثابت میکند
۱- لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً.
و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مىكردند (و فرمانهاى خدا را زير پا مىگذاردند)، به نزد تو مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مىكردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مىكرد خدا را توبه پذير و مهربان مىيافتند(بحثش گذشت)[13]
ضمن این که" جاؤُكَ-- آمدن به سراغ پيامبر برای استغفار " عام است، هم شامل حیات ایشان میشود و هم شامل بعد از مرگ (حضور بر سر قبر) میشود
۲- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ . اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيلهاى براى تقرب به او بجوئيد! و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد [14]
وسیله در این آیه عام است و شامل هر وسیله ای که انسان را به خدا نزدیک کند، میشود، پس چه بهتر به روح کسانی توسل کنیم که نزد خدا قرب و مقام بالائی دارند
اگر توسل شرک باشد نعوذبالله خدا هم مشرک است که در این آیه دستور به قرار دادن وسیله داده است
اگر شخصی مدعی شود کلمه وسیله، در آیه اشاره به تقوا ( که در قبل از کلمه وسیله ذکر شده) دارد و وسیله به معنای تقوا است، به این شخص دو پاسخ داده میشود
اول: بعد از این که ثابت شد قرآن برای دعا و استغفار رسول اكرم برای بندگان اثر مثبت قائل است، توسل هم میشود مصداقی از تقوا، چرا که تقوا یعنی اطاعت از دستورات خدا، و توسل هم اطاعت از دستور خداست
دوم: در آیه" يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ "سه دستور داده شده است:۱- دستور به تقوا ۲-دستور به انتخاب وسیله، وسیلهاى که ما را به خدا نزدیک کند.۳- دستور به جهاد در راه خدا.
نتیجه مجموع این صفات، (تقوا و توسّل و جهاد) همان چیزى است که در آخر آیه آمده است: «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ این باعث رستگارى شماست.
۳- اگر توسل به مرده شرک است چرا حضرت موسي براي زنده شدن مردن به یک گاو مرده متوسل شد؟[ 15]
پس لابد مخالفین توسل هم میگویند حضرت موسی مشرک بوده که به یک گاو مرده توسل کرده
نتیجه :
با توجه به آیات و روایاتی که گذشت، توسل امری شرعی است و همانطور که وهابیون میگویند شرک نیست، و منافاتی با توحید ندارد در خصوص هزینه برای مراسمات عزادری نیز باید گفت
راستی چرا فقط هزینه عزاداری ها که کوچکترین باری بر شانه دولت ندارد و نذورات و هدایای افراد خیّر است این قدر برایش نقشه می کشیم که چنین کنیم و چنان کنیم؟
چرا وقتی نگاه پر از حسرت کودکان کار به دنبال ما تا ته سالن گرم آن رستوران های گران قیمت و آن غذاهای لذیذ سرگردان می ماند، از هزینه این شام ها و ناهارهای آن چنانی مان نمی گذریم تا این ها هم شبی با شکم سیر سر بر بالین بگذارند؟
چرا وقتی پول یکی از خودروهای بی استفاده ما مخارج ازدواج چند جوان را فراهم می کند حاضر نیستیم حتی فکر اهدایش را هم بکنیم؟
این نذری دادان ها چرا آلرژیک شده و وجدان خفته همه را بیدار می کند و تزهای روشنفکری است که از چپ و راست ارائه می شود ...
اگر راست می گوییم بیاییم:
- هزینه ی یک ماه لوازم آرایشمان را خرج زلزله زده ها کنیم.
هزینه ی چالوس رفتن و ویلا گرفتن را؛ هزینه ی کافی شاپ رفتن ها را؛
هزینه ی اسكی و اسب سواری را؛ یا سفرهای دبی و آنتالیا و ... را خرج فقرایمان کنیم.
اگر مشکل ما فقر و بیکاری و نداری ماست این مردم معجزه ها از دست توانای آقا امام حسین علیه السلام دیده اند، اگر همه دنیا را به اینان ببخشیم باز دست از عشق ابا عبدالله بر نمی دارند، اگر صدای نوحه و یادآوری مصایب کربلا برای زندگی مرفه و بی فلسفه ما آهنگی ناخوشایند است بهتر است فکری به حال ناپاکی خودمان کنیم، این صداها و نواها تا ابد در جریان است و برای یزیدیان این زمان آهنگ بیدار باشی است برای خروج از سپاهیان شامی و بیداری وجدان هایی که اسیر هجمه شبهه ها و سم پاشی های ضد دین هستند.
یادمان باشد نور خورشید را با آب دهان نمی توان خاموش کرد.
منابع:
[1] مومنون آیه ۱۱۷
[2] آل عمران/ ۴۹.
[3] نساء آیه ۶۴
[4] مائده آیه ۶۷
[5] احقاف آیه ۵
[6] مفاتیح الجنان، قمی، زیارت حضرت رسول (ص) در روز شنبه
[7] زاد المسير فى علم التفسير، ابن جوزى ، الكشاف عن حقائق غوامض
التنزيل،زمخشرى ،كشف الأسرار و عدة الأبرار، رشيدالدين ميبدى احمد ،الكشف و
البيان عن تفسير القرآن، ثعلبى نيشابورى ابو اسحاق احمد بن ابراهيم
و.........
[ 8] الدر المنثور في تفسير المأثور، ج۵، ص: ۲۴۹،الكشف و البيان عن تفسير
القرآن، ثعلبى نيشابورى ابو اسحاق احمد بن ابراهي ج۸، ص: ۱۰۵، لباب
التأويل في معاني التنزيل، بغدادى علاء الدين على بن محمد، ج۳، ص: ۴۵۶،
زاد المسير في علم التفسير، ابن جوز، ج۳، ص: ۵۰۹ و.........
[9 ] بقره آیه ۱۵۴
[10] صحيح بخارى جلد ۵ صفحه ۹۷
[11] سنن دارمی ، أبو محمد الدارمي، جلد ۱ صفحه ۲۲۷
[12] بقره آیه ۸۵
[13] نساء آیه ۶۴
[ 14] مائده آیه ۳۵
[ 15] بقره آیات ۶۷ تا ۷۳