اختلاف بنى فلان و آشوب بين الحرمين

(بسم الله الرحمن الرحیم)
ارشاد  از ابو الحسن رضا(عليه السلام) آورده است : آنچه در انتظارش هستيد (= ظهور )نخواهد بود مگر پس از آنكه غربال شويد ، بنابراين بجز اندكى از شما ثابت قدم بر عقيده مهدى نخواهد ماند . سپس امام اين آيه را تلاوت كرد : « أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا آمنّا و هم لا يفتنون »

 

آن گاه افزود : از نشانه هاى فَرَج ، رخدادى بين دو مسجد است و فلانى از اولاد فلانى، پانزده شخصيت عرب را مى كشد .

الغيبه نعمانى  از ابان بن تغلب از ابو عبد الله(عليه السلام) آورده است : زمانى براى مردم پيش مى آيد كه دچار « سبطه » ( فترت و ركود ) مى شوند . در آن هنگام ، دانش ، در يك جا جمع و متمركز مى شود ، چنان كه مار خود را در لانه اش جمع مى كند ، در همين حال هستند كه ستاره بخت مردم طلوع مى كند .

راوى مى گويد كه پرسيدم : « سبطه » چيست ؟ فرمود : فترت و ركود . پرسيدم : در آن حال چه كنيم ؟ فرمود : بر هر دين و عقيده اى كه بوديد ، پابرجا بمانيد تا خدا ستاره بخت تان را برايتان نمودار كند .

نعمانى از ابان از ابو عبد الله(عليه السلام) آورده است : عالَم دچار فترت شده و علم ميان دو مسجد جمع مى شود ، چنان كه مار در لانه اش جمع مى گردد . . . مردم در اين حال مى مانند تا ستاره شان طلوع مى كند . عرض كردم : جانم به قربانت ! در اين بين چه كنيم ؟ به من فرمود : بر همان راه و روشى باشيد كه بوديد ، تا خدا صاحب الزمان را برايتان بياورد .

كمال الدين  از ابان آورده است كه ابوعبدالله به من فرمود : زمانى خواهد آمد كه مردم دچار « سبطه » ( فترت و ركود ) مى شوند و دانش همانند مارى كه خود را در لانه اش جمع كند ، ميان دو مسجد ( يعنى مكه و مدينه ) جمع مى شود . مردم در اين حال مى مانند تا اينكه خدا ستاره شان را نمايان كند .

عرض كردم : سبطه چيست ؟ فرمود : فترت و غيبت امامتان . عرض كردم : در اين بين چه كنيم ؟ فرمود : بر آن راه و روشى كه بوديد بمانيد تا خدا ستاره تان را به شما نشان دهد . اثبات الهداة 3/534 وبحار 52/134 .

كافى  از ابان بن تغلب آورده است كه ابو عبدالله(عليه السلام) فرمود : چگونه خواهى بود وقتى كه تسلط و چيرگى ميان دو مسجد بيايد و علم مانند مارى كه در لانه اش گرد مى آيد گرد آيد ، و بين شيعه اختلاف بيافتد و همديگر را دروغگو بنامند و بر صورت يكديگر آب دهان بياندازند ؟! عرض كردم : فدايت شوم ! در آن هنگام خيرى نخواهد بود ! سه بار فرمود : تمامى خير در آن هنگام است .

نعمانى از ابو بصير آورده است كه به ابوعبدالله(عليه السلام) عرض كردم كه ابوجعفر (امام باقر) مى فرمود: قائم آل محمد دو غيبت دارد كه يكى طولانى تر از ديگرى است ! فرمود: درست است ، و اين در زمانى است كه شمشير بنى فلان با ديگران دچار اختلاف شود و حلقه محاصره تنگ و سفيانى ظاهر گردد و بلا زياد شود و مرگ و كشتار ، همه مردم را فرا گيرد و مردم به حرم خدا و رسولش پناه ببرند .

نعمانى  از عبدالله بن سنان آورده است كه شنيدم ابوعبدالله فرمود : مرگ و كشتار چنان مردم را فرا مى گيرد كه به حرم پناه مى آورند و منادى صادقى به سبب شدت جنگ ندا مى دهد : قتل و كشتار براى چيست ؟! امامتان فلانى است ! بحار 52/296 .

مختصر البصائر  آورده است : نوشته خطبه هاى مولانا امير مؤمنان(عليه السلام)را ديدم كه به دستخط سيد رضى الدين على بن موسى بن جعفر بن محمد بن طاوس بود . در آن نوشته از دو مرد نام برده شده بود كه پس از زمان امام صادق(عليه السلام) بودند ، بنابراين ممكن است تاريخ نگارش آن پس از دويست هجرى باشد ، چون پس از 140 هجرى امام درگذشته است .

برخى از مطالب ، به نقل از ابو روح فرج بن فروه از مسعده بن صدقه از جعفر بن محمد بود ، و بعضى از ديگران . در كتاب مذكور ، خطبه اى از مولانا امير مؤمنان ذكر شده بود كه « مخزون » ناميده مى شد . راوى خطبه را به تفصيل آن ذكر كرده و در آن آمده است :

اى مردم ! از من بپرسيد پيش از برپاشدن آشوبى از مشرق كه شعله هايش زبانه بكشد و پس از خاموش شدن ، مردمى را در كام خود فرو ببرد و نابود كند . يا اينكه شعله آتشى از غرب زبانه بكشد و بگويد : واى بر كسانى كه طعمه من شوند(1) ! پس وقتى گردش آسمان طولانى شد ، خواهيد گفت ]مهدى[ مرده يا هلاك شده و به كدام بيابان رفته است . آن روز تأويل اين آيه مصداق پيدا مى كند :

« ثم رددنا لكم الكره عليهم وامددناكم بأموال وبنين وجعلناكم أكثر نقيراً »

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  • 1 ـ شايد اشاره به جنگ اتمى دولت ها باشد .
  • ظهور ، نشانه ها و علاماتى دارد : محاصره كوفه به وسيله نگهبانان و ايجاد خندق ، رخنه كردن آب در كوچه هاى كوفه ، تعطيلى مساجد به مدت چهل شب ، برافراشته شدن پرچم هاى سه گانه پيرامون مسجد بزرگ كه مانند بيرق هدايت اند . قاتل و مقتول در آتشند . كشتار زياد و مرگ سخت ، كشته شدن نفس زكيه در پشت كوفه ميان هفتاد نفر و نيز كسى كه ميان ركن و مقام سر بُريده مى شود ، قتل « اسبع مظفر » با اعدام به هنگام بيعت با بُت ها همراه شياطين انسى بسيار ; خروج سفيانى با پرچم سبز و صليبى از طلا . سركرده اش مردى از قبيله كلب است و دوازده هزار سواركار همراه سفيانى رو به مكه و مدينه دارند . فرمانده شان شخصى از بنى اميه به نام « خزيمه » است كه چشم چپش نابينا و در چشم راستش لكه غليظى است . گرايش به دنيا دارد و هيچ پرچمى بر ضد او برافراشته نمى شود تا به مدينه مى رسد و مردان و زنانى از آل محمد را گرد مى آورد و در خانه اى در مدينه ( كه سراى ابو الحسن اموى ناميده مى شود ) زندانى مى كند .
  • وعده صادق

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:2 خرداد 1392 - 4:43

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد